چون شب یکصد و نودم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! قمرالزمان با ملک‌شهرمان گفت: ای پدر! تو را مثلی گویم تا بر تو آشکار شود که اینکه من دیده‌ام به بیداری بوده است نه در خواب و آن مثل این است که من از تو سوال می‌کنم؛ آیا از برای کسی اتفاق افتاده است که …

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved