تو را میخواهم
برای پنجاه سالگی
شصت سالگی
هفتاد سالگی
تو را میخواهم
برای خانهای که تنهاییم
تو را میخواهم برای چای عصرانه
تلفنهایی که میزنند
و جواب نمیدهیم
تو را میخواهم برای تنهایی
تو را میخواهم وقتی باران است
برای راهپیمایی آهستۀ دوتایی
نیمکتهای سراسر پارکهای شهر
برای پنجرۀ بسته
و وقتی سرما بیداد میکند
تو را میخواهم
برای پرسه زدنهای شب عيد
نشان كردن يك جفت ماهی قرمز
تو را میخواهم
برای صبح
برای ظهر
برای شب
برای همۀ عمر…