روز شعر و ادب پارسی

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

بیست‌وهفتمین روز شهریور را روز شعر و ادب فارسی نام نهاده‌اند و این روز هم‌زمان با درگذشت محمدحسین بهجت‌تبریزی است؛ او که به‌دلیل علاقه‌اش به حافظ شیرازی، تخلصش را از دیوان او وام گرفت و نام «شهریار» را برای خود انتخاب کرد.
مهم‌ترین اثر شهریار، منظومۀ ترکی «حیدربابایه سلام» است که برای وصف زیبایی‌های روستای کودکی‌اش، کوه کوچک حیدربابا را خطاب قرار داده است و با زبانی بی‌تکلف، دربارۀ آنجا سروده است.
شعر «همای رحمت» شهریار نیز از زیباترین سروده‌های آیینی اوست.
در بزرگداشت این شاعر، یکی از مشهورترین غزل‌های او را می‌خوانیم:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی‌وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟
نوش‌دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگ‌دل این زودتر می‌خواستی حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا؟
وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار
این‌همه غافل‌شدن از چون منی شیدا چرا؟
شور فرهادم بپرسش سربه‌زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا؟
ای شب هجران که یک‌دم در تو چشم من نخفت
این‌قدر با بخت خواب‌آلود من لالا چرا؟
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا؟
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟
شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved