عاشقانه‌ای از محمد سلمانی

اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است…

اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است
ولى برای رسیدن، بهانه بسیار است
بر آن سریم کزین قصه دست برداریم
مگر عزیز من! این عشق دست بردار است
کسى به جز خودم اى خوب من چه مى داند
که از تو – از تو بریدن چه قدر دشوار است
مخواه مصلحت اندیش و منطقى باشم
نمی شود به خدا، پاى عشق در کار است
تو از سلالهٔ سوداگران کشمیرى
که شال ناز تو را شاعرى خریدار است
در آستانه ى رفتن، در امتداد غروب
دعاى من به تو تنها، خدا نگهدار است
کسى پس از تو خودش را به دار خواهد زد
که در گزینش این انتخاب ناچار است
همان غروب غریبانه گریه خواهی کرد
برای خاطره‌هایی که زیر آوار است

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved