چون شب یکصد و هفتاد و هشتم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! دختر تمام سال را به عیش و شادی گذارد و آن دختر را نام ملکه بدور است. چون حسن او در شهرها شهره شد و آوازۀ خوبی‌اش به گوش پادشاهان ممالک دیگر رسید، پادشاهان به نزد پدر او رسولان بفرستادند و او را خواستگاری کردند…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved