چون شب دویست و سی‌ و پنجم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! چون اسعد به دروازۀ شهر برسید، هنگام شام بود و دروازۀ شهر ببستند. و این شهر همان شهر بود که اسعد در آن‌جا به زندان بود…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved