فلسفۀ پوشش و لباس روستاییان

پوشش اصیل ایرانی، روایتگر هویت ایرانیان است

یاسمن رضائیان: رنگین کمان همیشه در آسمان نیست. گاهی روی زمین پیدا می شود. رنگین کمانی زمینی که همان رنگ رنگ لباس توست؛ لباس های زیبا و محلی تو. لباس تو، قاب هزار رنگی ست که خدا برایت نقاشی کرده. از شرق تا غرب سرزمین مان، از شمال تا جنوب آن، رنگین کمان لباس تو کشیده شده است. لباس تو، نماد زندگی و اعتقادات تو، نماد وجود شاد تو است. لباس تو تصویری از سرزمین خوب ماست؛ تصویری در هزار رنگ.
در تاریخ سرزمین ما، همیشه پوشش مردان و زنان ایرانی زبان زد خاص و عام بوده است؛ لباس هایی که نماد شخصیت و فرهنگ یکایک مردم این سرزمین و زاده ی ذوق و سلیقه ی ایرانیانی با اصالت و دارای پیشینه ای سرفراز و سربلند است. عوامل بسیاری بر این طرز پوشش اثر گذارند. به عبارتی جغرافیا، اقلیم، آب و هوا و رسومات گوشه گوشه ی این مرز و بوم، تفاوت قابل توجهی با یکدیگر دارند. برخلاف مردمان شهرها که در نتیجه ی مدرنیته شدن و آشنایی با پوشش های کشورهای دیگر، از مرزها فراتر رفته و پوششی تقریباً یکسان و شبیه به هم دارند، هنوز در روستاهای کوچک و بزرگ این سرزمین، مردمان با اصالتی هستند که با حفظ پوشش ها و لباس های خاص متعلق به سرزمینشان، آینه ی تمام نمایی از نسل های پیش از خود هستند و رنگین کمانی از لباس های متناسب با فرهنگ خود ساخته اند.
الهه شاهسون، کارشناس رشته ی جغرافیای طبیعی در مورد ارتباط بین نوع پوشش و اقلیم می گوید: «اولین و مهم ترین عاملی که بر نوع پوشش مردم تاثیر می گذارد، نوع آب و هوای حاکم بر منطقه است. چنانچه می بینیم مردم غرب ایران به دلیل زندگی در نواحی سرد و کوهستانی لباس هایی را برای خود برگزیده اند که در برابر سرما از آن ها محافظت کند. لباس آن ها در عین آزاد و رها بودن که باعث راحتی آن ها می شود، در قسمت مچ پاها و دست ها تنگ دوخته شده اند تا بدن مردمان این سرزمین را در سرما، گرم نگه دارد. به دنبال همین مسئله است که مردم نواحی کویری، جنوبی و شرقی ایران مانند اهالی سیستان و بلوچستان از لباس های کاملا گشاد و آزاد استفاده می کنند و بر خلاف پوشش مردم غرب، سرآستین و مچ شلوارهایشان آزاد است. به این ترتیب در گرمای شدیدِ خاص این مناطق، لباس هایشان موجب ناراحتی ایشان نخواهد شد. البته بعد از عامل آب و هوا، عوامل دیگری نظیر وضعیت مرزی بودن یا نبودن، بُعد استراتژیک، وضعیت ناهمواری ها و پوشش گیاهی و عواملی دیگر، بر نوع پوشش اثر می گذارند».
گذر از چهارسوی ایران، گذر از فرهنگ های متفاوت است که در عین تفاوت، وجهی مشترک دارند: پوشش اسلامی. پوششی متناسب با فرهنگ و اصالت ایرانیان. شاهسون در این باره می گوید: «پوشش محلی از لحاظ جغرافیای فرهنگی اهمیت بسیار دارد. پوشش هر ناحیه منعکس کننده ی اعتقادات و باورها، نوع زندگی و در نگاهی کلی روایتگر بخشی از هویت ماست. اگر به پوشش محلی بها داده شود و در گذر زمان حفظ شود، می تواند میراث بزرگی برای نسل های آینده باشد. میراثی که سنت ها و فرهنگ جامعه ی ایرانی را بازگو می کند. در غیر این صورت باید شاهد از بین رفتن بخشی از هویت مان باشیم. چرا که در صورت کنار گذاشته شدن این پوشش ها تمام کشور به پوششی نزدیک به هم دست پیدا می کنند و در یک هویت ناقص غرق می شوند. تنها به این دلیل که خرده هویت هایمان را که سازنده ی هویت جمعی مان هستند، فراموش کرده ایم».

پوشش زنان و مردان ایرانی
چنان چه پیش از این گفتیم، نوع پوشش در جای جای این پهنه ی پهناور، متفاوت است. طبق آنچه سیاحان در مورد پوشش مردم کردستان نوشته اند، لباس مردم این ناحیه از ایران به عنوان پوشیده ترین، زیباترین و متنوع ترین لباس شناخته شده است. این پوشش از سه قسمت تن پوش، سرپوش و پاپوش تشکیل می شود که متناسب با نوع استفاده یعنی جشن یا کار و همچنین فصل، متفاوت است. بیشتر پارچه ها و پاپوش ها توسط خود دوزندگان کُردی، تهیه می شود. از نظر بافت پارچه منطقه ی سقز و از نظر ساخت گیوه منطقه ی اورامانات و آبادی های پیرامون کوهستان شاهو سرآمد تولید هستند.
پوشاک مردان کُرد از چند لباس مختلف به نام های چوخه، پانتول، ملکی، لفکه سورانی، شال، دستار، فرنجی و کله بال تشکیل شده است. چوخه نیم تنه ای پنبه ای یا پشمی ست و پانتول همان شلوار گشاد با دم پای تنگ کُردی ست که به آن رانک نیز می گویند. ملکی، نیم تنه ای بدون یقه است که تمام قسمت جلوی آن با دکمه بسته می شود. لفکه سورانی پیراهنی با آستین بلند است که در قسمت انتهایی آستین اش زبانه ای مثلثی شکل دارد و دور مچ یا بازو بسته می شود. شال (پشتون، پشتینه)، پارچه ای ست به طول سه تا ده متر که روی لباس و روی کمر بسته می شود. دستار که به نام های کلاغه، سروین، رشتی، مندلی و دشلمه نیز گفته می شود همان پوششی ست که مردان به جای کلاه از آن استفاده می کنند. فرنجی، فقط مختصّ مردان اورامانات است و از نمد ساخته می شود و در نهایت کله بال پوششی برای چوپانان است که آن هم از نوعی از نمد تهیه می شود.
اما پوشاک زنان کُرد، از لباس های مختلفی به نام های جافی، کلنجه، شال، کلاو و کلکه تشکیل شده است. جافی، شلواری شبیه به شلوار مردان است که زنان روستایی هنگام کار می پوشند و در مواقع دیگر از شلواری گشاد از جنس حریر استفاده می کنند. کلنجه، نیم تنه ای ست که روی پیراهن بلند می پوشند و از پارچه ی زری یا مخمل دوخته می شود و در اورامانات به آن سوخمه می گویند. زنان هم مانند مردان شال را روی کمر می بندند. کلاو یا همان کلاه، سرپوشی مقوایی ست که زنان کرد این استوانه ی کوتاه را با پولک های رنگارنگ تزیین می کنند. کلکه نیز همان روسری ست که به جای کلاه از آن استفاده می شود و رشته های بلند ابریشمی ملیله دوزی شده دارد.
اگر از غرب به سمت شرق سفر کنیم، هنگامی که چشم از لباس اهالی کُرد کردستان و کرمانشاه می گیریم و سوی رنگ های لباس شرقی های ایرانی چشم می گردانیم به لباس خاص مردم بلوچ بر می خوریم.
جوخه، نوعی کت است که به علت دوام و هزینه ی زیاد دوخت و تهیه ی آن، تا چند نسل از آن استفاده می کنند. ستوه نیز نوع دیگری کت است که البته مخصوص به طبقه ی مرفه سیستان است. این کت یقه ی انگلیسی دارد و روی کمر آن کمربندی از تار طلا می بندند و از آن خنجری آویزان می کنند. قبا پوشش مردانه ی دیگری ست که همانند پیراهن قسمت جلوی آن با دکمه بسته می شود و از آن مانند چوخه در فصل سرما استفاده می شود. قبا، آستین های ساده و بلندی دارد و در قسمت پهلوها دارای جیب است. این لباس که برای زیبایی بیشتر، یراق دوزی می شود نیز مخصوص طبقه ی مرفه است.
در سیستان، از سنین کودکی کلاه بر سر می گذارند و مردان هیچگاه سر برهنه دیده نمی شوند. جنس این کلاه ها از پشم یا کورک است و در خانه و در زمان استراحت از عرقچین که جنسی نخی دارد استفاده می شود. در کل، مردان سیستان متناسب با موقعیت، از کلاه های مختلفی همچون کلاه پشمی، کلاه قوس، کلاه سیمی، کلاه پوستی و کلاه نمدی استفاده می کنند. لنگته، همان سربند شبیه به عمامه است که به صورتی متفاوت با عمامه بسته می شود. به این حالت که یک سر این پارچه را لای سربند قرار می دهند و سر دیگر آن را رها می گذارند. پارچه ی لنگته ده تا یازده و نیم متر طول و یک و نیم متر عرض دارد و جنس آن از ململ یا پارچه ی نازک خارجی ست. سربندها بیشتر به رنگ سفید و خاکستری دیده می شوند و سادات از سربند مشکی استفاده می کنند. پیراهن چل تریز، پیراهن گشاد و پرچینی ست که قد آن تا ساق پا می رسد و از چهل تکه تشکیل می شود. پیراهن برچاک نیز پیراهنی بلند و گشاد است که قد آن تا پایین زانو می رسد. شلوار مردان سیستان شلوار پرچینی ست که توسط بندهایی که خود مردم بلوچ می بافند روی کمر قرار می گیرد. جلیقه که در اصطلاح محلی به آن باسکت می گویند نیم تنه ای ست غالبا مشکی رنگ که گاه از نمد و گاه از ابریشم تهیه می شود. زنان سیستانی نیز از لباس هایی به سادگی و فراخی لباس مردان استفاده می کنند اما لباسی مخصوص جشن ها و اعیاد خود نیز دارند که در حاشیه ی یقه و سرآستین آن سیاه دوزی می شود. پاپوش مردان و زنان سیستان، هر دو از کفش های پلاستیکی است.
اما در جنوب ایران، در حاشیه ی گرما، در حاشیه ی خلیج همیشه فارس، لباس مردم خوزستان چهره ی دیگری به منطقه داده است. مردان خوزستانی از دشداشه، خاچیه، چفیه و عقال برای پوشش خود استفاده می کنند. دشداشه لباس بلند و یک تکه است که قد آن تا مچ پا می رسد و معمولا سفید رنگ است. خاچیه لباسی ست که روی دشداشه می پوشند و جنس آن از نخ پشمی نازک است. چفیه سربندی ست که از سر و چشم و دهان در برابر نور شدید خورشید محافظت می کند و عقال حلقه ای ست که از نخ های بافته شده و سیاه رنگ ساخته شده که آن را روی سر می گذارند و چفیه را با آن نگه می دارند.
اما زنان خوزستانی از چادر عربی، شیلّه، چلاّب، عصّابه، نفنوف، شلوار، ثوب و پوشیه برای پوشش خود استفاده می کنند. شیلّه روسری زنان عرب است که به صورت مقنعه آن را سر می کنند. چلاب، گیره ای ست که برای نگه داشتن شیله روی سر از آن استفاده می شود. عصابه پارچه ای سیاه رنگ است که زنان میانسال و مسن دور سر خود می پیچند و همچنین در مراسم عزاداری از آن استفاده می شود. جالب است که بزرگی یا کوچکی عصابه حکایت از سن، طبقه ی اجتماعی و سادات بودن زن دارد. نفنوف لباس بلندی ست که همراه الباس(شلوار) می پوشند. ثوب پوششی توری شکل و بلند است که روی نفنوف قرار می گیرد و پوشیه که جزو پوشش های معروف زنان است، روگیری ست که به صورت می زنند اما اکنون کمتر از آن استفاده می شود.
بعد از گذر از غرب و شرق و جنوب ایران، حالا دیگر نوبت به شمال می رسد. خطه ی همیشه سبز حوالی خزر که خنکی مطبوع دریا و بندرهایش، آهنگ سفر را تداعی می کنند.
لباس های اصیل ترکمنی تنوع زیادی دارند و آن به خاطر تفاوت در پوشش گروه های سِنی مختلف و موقعیت های گوناگون است. کوینک، پیراهنی ست که زنان ترکمن به تن می کنند و غالبا قرمز رنگ است و چابیت پوششی ست که از آن روی کونیک استفاده می شود. بالاق شلوار مخصوص آن هاست که در قسمت دمپا تنگ می شود و روی این قسمت سوزن دوزی می شود. بوریک یا همان عرقچین، کلاهی ست که زنان از آن استفاده می کنند. دختران ترکمن غالبا به جای استفاده از روسری یا هر کلاه دیگر فقط بوریک بر سر می گذارند. کلاه و یا سربند در میان ترکمن ها جایگاه ویژه ای دارد؛ چرا که نشان دهنده ی طایفه آنها و همچنین در مورد دختران، گویای مجرد یا متاهل بودن آنان است. باش آتار یا چاشو روسری هایی ست که در برخی طوایف بر سر می گذارند و به جای چادر از آن استفاده می شود. آیاق قاب یا کوبش نیز پاپوش زنان ترکمن است.
مردان نیز مانند زنان از لباس های مختلف و متنوعی برای پوشش خود استفاده می کنند. دون، لباس اصیل ترکمنی، ردای بلندی ست که جنس آن از ابریشم است. مردان ترکمنی نیز از کوینک استفاده می کنند و فرق آن با کوینک زنان این است که پیراهنی ساده و بدون یقه است که سرآستین هایش گلدوزی می شود. جولبار، شلوار مردان است که بالای آن را با هوتاز (منگوله) زینت می دهند. تلپک کلاه معروف ترکمن هاست که پشم های بلندی دارد. مردان علاوه بر تلپک از بوریک هم استفاده می کنند. کفش های مردان ترکمن بر چند نوع است، اما اصلی ترین آنها ادیک است که به چکمه های بلند چرمی می گویند که نوک برگردان دارد. پالتو و اوچمک پوشش های مخصوص زمستان است. هرچند استفاده از اوچمک اکنون بسیار کمرنگ شده است. این ها فقط بخشی از پوشش زنان و مردان ترکمن است و تنوع لباس آنان فراتر از لباس هایی ست که گفته شد.
سفر به دور ایران تمام شد اما خاطره ی طرح و رنگ های لباس ها در ذهن مان باقی ماند؛ خاطره ای به زیبایی ایران، به زیبایی پوشش ایرانی. نسل مردمان روستا، با زنده نگه داشتن فرهنگی که از نسل های پیش از خود به ارث برده اند، همواره نمادی از آداب و سنت ها و اصالت سرزمین خویش اند. گرایش به لباس های شبیه به هم در شهرها و دوری گزینی از پوششی تا این اندازه متفاوت و شایسته، می تواند میان ما و پیشینه ی فرهنگی سرزمینمان فاصله بیاندازد. در حالی که می بایست یکایک ما برای حفظ این ارزش ها تلاش کنیم، تنها به این دلیل که همه ی ما ایرانی هستیم و در مقابل هر چیز که رنگ و بوی ایران و ایرانی دارد، مسئولیم.

این مطلب، در تابستان ۱۳۹۳، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved