چون شب یکصد و نود و هشتم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! ملک‌شهرمان نیز از غایت خرسندی در نزد ایشان بخسبید. پس چون بامداد شد مرزوان قصه با قمرالزمان فروخواند و گفت که…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved