شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! گوهرفروش چون سخن همسایه بشنید به خانۀ خود بازگشت و با خود گفت: ابوالحسن را بیم از چنین واقعه بود که بر من روی داد و از بهر همین به بصره روان شد و از آن ورطه که او گریخت من درافتادم. پس اندکاندک دزدیده شدن متاع خانۀ گوهرفروش به گوش همه کس رسید و از هر سوی روی بدو آوردند…
ادامۀ قصه را گوش کنید.