ماهنامۀ سلام بچه‌ها

من و بچه‌هایم

 

من و بچه‌هایم این‌جا نشسته‌ایم و آن‌ها را نگاه می‌کنیم. آن‌ها ما را نمی‌بینند. خانم میزبان با دستمال، عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند:
– ببین عزیزم! سوری‌جون! روی همه‌ی میزا دو دیس میوه باشه و شیرینی‌ها یه ردیف کیک یزدی و یه ردیف کشمشی! فقط یه ردیف!
سوری‌خانم دستش را روی چشمش می‌گذارد.
با این صدا درها و دیوارها، پرده‌ها، میزها همه و همه در یک لحظه لرزشی خفیف می‌گیرند:
– امتحان می‌کنیم! یک… دو… سه… شمع و چراغون می‌بینم… ستاره‌بارون می‌بینم…

در این پادکست، داستانی از مریم کوچکی می‌شنوید که در شمارۀ 374 (اردیبهشت 1400) ماهنامۀ سلام بچه‌ها به چاپ رسید.

گوینده و سازندۀ این پادکست، المیرا شاهان است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved