چون شب دویست و سی‌ و هفتم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! عجوز سبحۀ هزاردانه به گردن آویخت و عصا به دست گرفته برفت. سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر همی گفت و پیوسته نام های خدا او را ورد زبان…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved