هدی محمدی: شهرنشینی پدیدهای است که با افزایش تکنولوژی و صنعت و نیاز مردم به مشاغلی به غیر از دامداری، دامپروری و کشاورزی و همچنین افزایش سطح سواد، مدرنیته و عواملی از این دست پدید آمده و رشد پیدا کرده است. مردم برای کسب درآمد و اشتغال، تحصیل، پیشرفت و دسترسی سریعتر به امکانات، از روستاها به شهرها مهاجرت کردند، اما موضوع مهاجرت به همین جا ختم نمیشود؛ همواره شهرهای بزرگتر، صنعتی و … ، با فرصت اشتغال، امکانات و درآمد بهتر و بیشتر، ساکنینِ دیگر شهرها را برای مهاجرت ترغیب میکنند.
زندگی شهری، سبک زندگی، قوانین و شرایطی متفاوت از روستا دارد که برخی از آنان سبب کم رنگ شدن یا حداقل تغییر سنتهایی چون صله رحم میشوند. زندگی در شهر الزاماتی را برای انسان پدید آورده که تکتک آنها بر عملکرد او اثرگذار است. این الزامات در واقع عواملی هستند که شهرنشینی را از زندگی روستایی تمیز میدهند. یکی از آنها اشتغال است، مشاغل شهری با مشاغل روستایی متفاوت است؛ به این ترتیب ساعت کاری ساکنان شهر و روستا با هم فرق میکند. بسیاری از شهرنشینان تا دیر وقت کار میکنند و اوقات فراغت کمتری دارند تا به مراوده با آشنایان، اقوام و… بپردازند.
عامل دیگر وسعت شهر در مقابل روستاست؛ روستا کوچکتر است. بنابراین رفت و آمد در آن چندان دشوار نیست. در مقابل شهرها وسعت بیشتری دارند، اگر به این وسعت، شلوغی و ترافیک را هم اضافه کنیم نتیجه میگیریم که افراد در شهرها زمان بیشتری را در معابر، خیابانها، چراغ قرمزها و بهطور کلی مسیرهای رفت و آمد سپری میکنند تا به مقصدهای مورد نظرشان برسند. ترکیب شلوغی و ساعت کاری و مسافتهای درون شهری ناخودآگاه فریضۀ صله رحم در شهر را، در مقایسه با روستا امری دشوارتر میکند.
از سوی دیگر شهر به علت توسعۀ بیشتر، امکانات بیشتری را در اختیار شهروندان قرار میدهد، امکاناتی رفاهی اعم از اماکن تفریحی، پاساژها، پارکها، رستورانها، کافیشاپها و اماکن دیگری که افراد میتوانند در آن اوقات خود را با خوشی سپری کنند، بسیاری از خانوادهها ترجیح میدهند اوقات فراغت خود را در این مکانها بگذرانند؛ چون این محیط بیرون از محیط بستۀ آپارتمانهاست، در حالی که صله رحم معمولا در خانهها انجام میشود. بنابراین آپارتماننشینی هم یکی دیگر از پیامدهای زندگی شهری است. تراکم جمعیت در شهر پدیدۀ آپارتماننشینی را به وجود آورده. همسایهها در مقایسه با روستا در فاصلۀ نزدیکتری نسبت به هم قرار دارند و متراژ خانهها در مقایسه با روستا کمتر است و این امر پذیرایی از مهمانان را دشوار میکند. به این ترتیب برگزاری مهمانی ممکن است همسایهآزاری محسوب شود یا شکایت دیگران را در پی داشته باشد و در صورت مراعات هم ممکن است خود مهمانها اذیت شوند.
شهرنشینی سبک زندگی را دست خوش تغییر کرده است، شهرنشینان در مقایسه با روستاییان بیشتر به دنبال تجملات هستند. بنابراین نمیتوانند به سادگی روستا به مهمانی گرفتن و مهمانی رفتن بپردازند؛ کادوهای بزرگ، غذاهای مختلف و سفرههای رنگی به نوعی پیامد همین تجملگرایی است.
مورد دیگر، زمان است. زمان در شهر در مقایسه با روستا عنصر مهمتریست و هماهنگی وقت بین افراد برای دید و بازدید دشوارتر. افراد برای دید و بازدید باید زمانی را پیدا کنند که همه فرصت کافی داشته باشند و مشغلههای شهری، این کار را دشوار کرده است.
هزینههای شهری در مقایسه با روستا بیشتر است به این شکل که یک مهمانی در شهر ممکن است به اندازه چندین مهمانی در روستا هزینهبر باشد، با در نظر گرفتن تجملگرایی در شهر، این هزینه بیشتر هم میشود بنابراین بدیهی است که شهرنشینان دفعات کمتری به مهمانی گرفتن بپردازند تا در هزینه دچار مشکل نشوند.
اشتغال زنان شهری نیز عامل دیگری است که بر صله رحم موثر است. زن، قلب خانه است، زنان روستایی از آنجا که صرفا خانهدارند یا در کنار همسر خود کارهایی اعم از کشاورزی و دامداری میکنند، در مقایسه با زنان شهر وقت بیشتری دارند. به این ترتیب زمان بیشتری دارند تا پذیرای مهمانان خود باشد.
سادهزیستی عنصر از یاد رفتۀ شهریست که در روستا بسیار ملموس است. این مسئله یکی از مهمترین مسائلی است که کم رنگ شدنش در زندگی شهری صله رحم را از یاد برده است.
فرهنگ شهری و روستایی با یک دیگر تفاوت جدی دارند، شب نشینی، روضه، سفره، مولودی و… بخشی از فرهنگ روستاست که هنوز هم پا برجاست، اما متاسفانه در شهرها شاهد کم رنگ شدن و حتی حذف بسیاری از این محافل فرهنگی هستیم. از سوی دیگر فرهنگ نحوۀ پذیرایی از مهمان نیز در شهر و روستا متفاوت است که این خود نیز به عوامل مختلفی چون درآمد خانواده، دسترسی به اقلام گوناگون، تنوع بیشتر مواد خوراکی و اسباب پذیرایی بر میگردد. در روستا معمولا با محصولات خود از میهمانان پذیرایی میکنند در حالی که در شهر میزبان، خریدار محصولات بوده و این خود بر هزینهها و دشوار شدن صله رحم در شهر تا حدودی اثر میگذارد.
تکنولوژی عامل دیگری است که امروزه بیش از پیش اهمیت پیدا کرده. این روزها در شهر فضای مجازی بخش پررنگی از زندگیست، تماس تلفنی، پیام متنی و… همگی جایگزین مراودههای حضوری و مهمانیها و وقتگذرانیهای خانوادگی شده است.
دعوت نیز عامل فرهنگی دیگریست که در شهر بسیار پر رنگ است. به این معنا که افراد بدون دعوت به منزل یکدیگر نمیروند. از طرفی به علت وسعت شهرها مهمانیها معمولا به صرف وعدۀ غذایی است که بسیاری از دلایلی که پیش از این ذکر شد نشان میدهد این امر مهمانداری را برای میزبان دشوار میکند.
به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که شهرنشینی پدیدهای است که مشتقات آن بر صله رحم اثر گذار بوده و آن را دستخوش تغییر کرده است. باید در نظر داشته باشیم که هیچ یک از این تغییرات به معنای حذف صله ارحام نیست بلکه میتوان گفت در بیشتر این موارد، فرم، دستخوش تغییر شده است. به این معنا که صله رحم که تا پیش از این به معنی دید و بازدید در خانههای یکدیگر بود امروز محدود به تعطیلات نوروز است. هرچند در این تعطیلات هم ممکن است خانوادهها به اتفاق به مسافرت، خرید، تفریح و… بروند. میتوان گفت به مدد شهرنشینی مراودات شکل تازهای به خود گرفته. اما بیشک این به معنای حذف مراودات بین شهرنشینان نیست. باید در نظر داشته باشیم که برخی از این عوامل در دراز مدت ممکن است خطرناک باشند و فریضۀ صله رحم را مورد تهدید قرار دهند. میتوان با رفتار کنترل شده، برنامهریزی و امثال آن برای حفظ این آداب و رسوم سنتی تلاش کرد.
این مطلب، در پاییز ۱۳۹۵، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.