چون شب دویست و دوازدهم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! قمرالزمان به دوری محبوبۀ خود بگریست. پس از آن قمرالزمان دید که آن دو پرندۀ بزرگ گودالی بکندند و آن پرندۀ مقتول را در آن‌جا به زیر خاک پنهان کرده، بپریدند…

پ.ن: «حوصله» به چینه دانِ پرنده نیز گویند.

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved