چون شب دویست و هفتم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! چون قمرالزمان برخاسته به شهر اندر آمد و نمی‌دانست به کدام سوی برود، پس همۀ شهرها بگشت و همی رفت تا به دروازۀ دیگر که سمت دریا بود بیرون رفت…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved