شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! میمونه دختر دمریاط پادشاه طایفۀ جانّ بود. چون قمرالزمان ثلث شب را بخفت، آنگاه میمونه از چاه به در آمد و قصد آسمان کرد که از خبرهای آسمانی آگاه شود. چون به کنار چاه رسید، نوری بدید که به خلاف عادت معهود برج را روشن کرده…
ادامۀ قصه را گوش کنید.