المیرا شاهان: در سالهای اخیر موج مدرنیسم ما را به سمت و سویی کشانده که پاری وقتها خلوت و تنهایی را به حضور در میهمانیهای خانوادگی و جمعهای فامیلی ترجیح میدهیم. گاهی روابط خانوادگی ما در طول یک سال، به تعداد انگشتهای یک دست هم نیست. کم شدن این دیدارها خواه ناخواه تاثیر خودش را گذاشته و گاهی از ما افرادی متوقع و کینهای ساخته که با بهانههای ناخوشایند در بعضی از مهمانیها شرکت نمیکنیم. تا جایی که به کلی رابطۀ خویشاوندیمان را با بعضی از نزدیکان خود قطع میکنیم و به همین سادگی مقولۀ صله رحم را به عنوان یکی از مهمترین مسائل انسانی و دینی نادیده میگیریم.
به همین مناسبت، در گفتگویی با حجتالاسلام و المسلمین علی سرلک، به صله رحم پرداختیم تا بدانیم آیا اسلام حتی در سختترین شرایط، قطع رحم را صحیح میداند یا خیر.
گفتگوی ما را در زیر میخوانید:
*به عنوان نخستین سوال، صله رحم را از منظر اسلام تعریف کنید و بفرمایید از چه اهمیتی برخوردار است؟
در نگاه کلی، خدای متعال انسانها را خانوادۀ خودش میداند و میفرماید: «الخلقُ عیالی؛ مردم عیال من هستند» و بهترین رابطۀ بین انسانها را رابطهای بر اساس محبت، رحمت و عاطفه میداند. اولیای خدا هم فرمودهاند که بهترین مردم کسانی هستند که اهل محبت و شفقت نسبت به هم هستند. خداوند در قرآن مجید رابطۀ بین مومنین را با تعبیر اخوت و برادری یاد میکند: «انما المومنون اخوه». بنابراین جامعۀ اسلامی وقتی در برابر خدا امتیاز دارد که روابط انسانها نسبت به همدیگر براساس ارتباطی صمیمانه، صادقانه و خدمتگزارانه باشد. این مسئله بین بستگان و کسانی که از طریق نَسَب (تولد و رحم) یا سبب (ازدواج) یا از طریق شیر، که اصطلاحاً به آن رضاعی میگویند، برقرار میشود، مورد تاکید بیشتری از طرف خداوند قرار گرفته است. لذا خداوند قطع رحم و دور شدنِ عمدی از خانواده و بستگان را جزو گناهان میداند. در روایات داریم انسانهایی که ارتباط فامیلیشان، ارتباط ضعیفیست، بایستی این روابط را حتی با یک سلام تازه نگه دارند و در خدمت و رابطه با هم باشند. کسی که این رابطه را از بین میبرد، بهواقع ارتباطش با خدا را از بین برده و خدا قطع رحم را جزو معاصی یعنی عصیانهای بر علیه خودش میداند. پس جایگاه صله رحم جایگاهی ایمانیست.
*اساساً صله رحم چه نفعی برای انسانها دارد؟
صله رحم به غیر از برکاتی که در روایات ما گفته شده، مثل افزایش عمر، بخشش گناهان، شادیها و شعفها و فراوانی رزق فرصتی برای بندگی و عبودیت است. لذا وقتی فامیل به دیدار فامیل میرود، دارای درجات قرب میشود و حسنات و ایمانات بندگیاش افزایش پیدا میکند. چون انسانها در تفرق، جدایی و فاصله از هم طعمههای خوبی برای شیطان هستند. اینکه قرآن نقل میکند که شیطان میخواهد بین انسانها کینه و دشمنی بیندازد، به همین خاطر است که بذر این کینه و دشمنی در زمینِ دوری آدمها از هم جوانه میزند و شجرۀ خبیثهای از کینهها، بدیها، دشمنیها و درگیریها به وجود میآورد. پس صله رحم بهواقع فرصت جذاب دنیاییست برای رابطۀ مهم معنوی و آخرتی.
*آیا کیفیت صله رحم براساس میزان نزدیکی نَسَبی تعریف میشود؟ یعنی تکلیف ما در برابر پدر و مادرمان، با تکلیف ما فرضاً در برابر خاله و داییمان یک جور است؟
ما در برابر همۀ بستگانمان وظیفه داریم، منتها وظیفۀ ما نسبت به جایگاه آنها متفاوت است. مثلا وظیفهای که ما در برابر پدر و مادر یا فرزندان داریم، وظیفۀ خیلی بزرگیست. شبیه این وظیفه را در برابر پسر عمو یا دختر عمه نداریم و در برابر آنها وظایف دیگری بر دوش ماست. در فقه مطهر ما پدر و مادر و فرزندان واجب النفقه هستند؛ یعنی ما در برابر آنها تعهد مالی داریم. اگر آنها مشکلات مالی داشتند و بهتنهایی نمیتوانستند از عهدۀ این مشکلات بر بیایند، ما بهعنوان فرزند یا به عنوان پدر و مادر مکلف هستیم که نیازهای مالی آنها را برطرف کنیم. مثل نیازهای مالی در حوزۀ خوراک، پوشاک و مسکن. اینها حقوق آنهاست. پس معلوم میشود که هرچه شخص به ما نزدیکتر باشد، مسئولیت ما در برابر او بیشتر است.
*به صورت کلی حدود وظایف ما در به جا آوردن صله رحم در برابر افراد گوناگون مثل کسانی که از نظر مذهبی لاقیدند، یا کسانی که در حق ما بدی کردهاند، یا افرادی که میل به برقراری ارتباط با ما ندارند، یا کسانی که انجام صله رحم با آنها احتمال توهین یا تهمت شنیدن داشته باشد، چگونه است؟
صله رحم جادهای یک طرفه است؛ اگر دو طرفه باشد که چه بهتر! اما اگر دو طرفه نباشد، تکلیف از ما ساقط نمیشود. البته معنای صله رحم این نیست که ما فقط با هم رفت و آمد کنیم. چنانکه عرض کردم صله رحم گاهی با ابلاغ یک سلام، گاهی با دعا، گاهی با فرستادن یک هدیه و گاهی با فراهم کردن زمینۀ رشد بستگان انجام میشود که دید و بازدید تنها یکی از مصادیق آن است. ممکن است کسی دوست نداشته باشد که ما به خانهاش برویم. اما حالش را نپرسیم؟ تلفنی حرف نزنیم؟ در مناسبتها برایش هدیه نفرستیم؟ خیر، صله رحم به این معنا نیست.
*در برابر کسانی که سبک زندگیشان بیم آسیب فرهنگی به خانوادۀ ما را داشته باشد چطور؟ یعنی نوع رفتار آنها روی تربیت فرزندان تاثیر بگذارد.
اگر کسی با انگیزه، نیت، فهم و معرفت کافی با این افراد ارتباط برقرار کند، نهتنها تاثیر نمیپذیرد که تاثیر هم میگذارد. این خیلی مهم است که ما بدانیم دستگاه فکری و ذهنی ما چه ورودیای دارد. وقتی شرایط زندگی طرف مقابل مناسب نبود و به هنجارهای مذهبی یا اخلاقی ما نمیخورد یا حتی با آن در تضاد بود، ما میتوانیم با فراهم کردن زمینۀ آمادگی در برابر مشکلات، آسیبهای احتمالی را برطرف کنیم. اصلا اینطور نیست که من اگر با هر آدمی بنشینم -هرچند او آدم خوبی نباشد- پس نتیجه این بشود که من هم بد بشوم. یک وقت میبینیم او خوب شد. مخصوصا وقتی ما منفعل و واداده با دیگران برخورد نکنیم و از هویت دینی و اخلاقی خودمان با احساس ارزشمندی به سراغ دیگران برویم. مثلا من به عنوان یک آقای متدین یا خانم محجبه وقتی با خانمی برخورد میکنم که محجبه نیست، اگر از موضع ارزشمند بودن حجاب با او روبرو شوم حتما روی او اثر میگذارم، اما اگر دست خالی یا منفعل، با تردید و خجالتزدگی نسبت به خودم با او مواجه شوم حتما او روی من تاثیر میگذارد. لذا اگر من مجهز باشم، آن احتمال اثرگذاری منفی از بین میرود و من میتوانم بهعنوان یک ظرفیت خوب به مسئله نگاه کنم. به همین خاطر فقها به هیچوجه اجازۀ قطع صله رحم ندادهاند و در اسلام، قطع رحم حرام است.
*تکلیف افرادی که از نظر شخصیتی، گوشهگیر و درونگرا هستند در برابر این واجب عینی چیست؟
باید به هرکس مطابق با احوالاتش نزدیک شد. قرار نیست ما 24 ساعته با هم ارتباط داشته باشیم. در زمان ما وسایل ارتباط جمعی به حدی است که شرایط را برای صله رحم فراهم میکند. مثل تماس گرفتن، هدیه فرستادن و … . چرا که ممکن است برخی بهخاطر عدم برخورداری از مهارتهای ارتباطی، احساس خوبی به رفت و آمد نداشته باشند.
*یعنی پیشرفت تکنولوژی و سهولت در ارتباط تصویری و صوتی از هر جای دنیا، تکلیف را از گردن ما ساقط میکند؟ حتی اگر حضوری با هم در ارتباط نباشیم؟
بله، فضای مجازی یکی از دهها ظرفیتی است که برای صله رحم تعریف شده است.
*با توجه به موج مدرنیسم و سبک زندگی غربی بهواسطۀ رشد رسانههای جمعی، نهاد خانواده تحت تاثیر قرار گرفته، بهترین راه مبارزه با این نوع سبک زندگی غربی چیست؟
خیلی سخت است؛ منتها مهمترین شرطش این است که انسان وسایل ارتباطی را بشناسد و بر این اساس به آن مسلط شود. طبیعتا دنیایی که در آن زندگی میکنیم، برای عواطف سهم کمی گذاشته. ولی بالاخره کسانی که دقت دارند و حساساند جستجو میکنند و راهش را میابند. ما باید به هر وسیلهای به صورت هدفمند نزدیک شویم. گوشی موبایل یک وسیله است. وقتی من برای هدفهای مشخص از این وسیله استفاده میکنم طبیعتا در خدمتش قرار نمیگیرم. شبکههای مجازی وسیله هستند و وقتی من به آنها مسلط میشوم، آنها من را در خودشان نمیبلعند، بلکه من ازشان بهرهمند میشوم. مثل رانندگی است. من به شما میگویم این جاده پر پیچ و خم و لغزنده است، باید بروید رانندگی را یاد بگیرید و بعد بیایید در جاده.
این مطلب، در پاییز ۱۳۹۵، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.