چون شب یکصد و پنجاه و یکم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! موش چون سخن کک بشنید گفت: اگر سخن چنین است که تو گفتی، در این‌جا برآسای که بر تو باکی نیست و تو را آسیبی نرسد مگر آن‌که من خود را سپر آن آسیب گردانم. ولی از نخوردن باقی خون بازرگان افسوس مخور و به هرچه که میسر باشد راضی شو…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved