بررسی تبلیغات از دیدگاه اسلام؛ مصاحبه با حجه الاسلام و المسلمین مجید آقابابا

تبلیغات در سایۀ فقه

مجتبی ناطقی: حجه الاسلام و المسلمین مجید آقا بابا کارشناس ارشد تفسیر کلام حوزه، مدرس دانشگاه و همچنین مدرس در ارگان های نظامی، نماینده ی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پیام نور مرکزی، عضو کمیته ی انضباطی دانشگاه، شورای فنی و شورای تعامل و تکامل دانشگاه است. کتاب ایشان با عنوان علل علمی حرام ها و حلال ها در حال گذراندن مراحل چاپ است. ایشان در حال حاضر مشغول تالیف دو کتاب دیگر هستند. در این مصاحبه به بودن یا نبودن تبلیغات اسلامی و فقه در تبلیغات می پردازیم.

*با توجه به گسترده بودن مقوله ی تبلیغات، دسته بندی تبلیغات از دیدگاه فقه به چه شکل است؟
تبلیغات یکی از مباحثی است که دین اسلام توجه ویژه ای به این موضوع از گذشته تا به امروز داشته و دارد. تبلیغات در دین اسلام به دو دسته تبلیغات ارزشی و تبلیغات غیر ارزشی تقسیم می شوند. این نوع دسته بندی مورد تایید علامه شهید مرتضی مطهری نیز هست و ایشان نیز در کتب خود به این دسته بندی اشاره کرده اند. تبلیغات ارزشی خود به دو دسته ی دیگر یعنی، تبلیغ آیینی و تبلیغ مادی و دنیوی تقسیم می شود. تبلیغ آیینی شامل تبلیغات معنوی است. تبلیغ دین، مذهب، اصول و فروع آن جز آن دسته از تبلیغات ارزشی هستند که از تبلیغات آیینی به حساب می آید.

*آیا تبلیغات ارزشی تنها مختص پیامبران(ص) و ائمه معصومین(ع) است؟ و از غیر بر نمی آید؟
خداوند در سوره ی احزاب، آیه ی 39 می فرمایند: «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ» یعنی «کسانی که پیام های خداوند را ابلاغ می کنند». این آیه بیشتر جنبه ی تشویقی دارد تا امری یعنی نسبت به دین خود همت داشته باشید احساس مسوولیت داشته باشید. این همت و احساس مسوولیت در واقع همان تبلیغ دین است. الذین شامل همه ی مردم می شود و به گروه خاصی اختصاص ندارد. قرآن همگی را به تبلیغ آیینی تشویق می کند. بهترین تبلیغ در روش آیینی تبلیغ عملی است و پس از آن، تبلیغ زبانی موثر خواهد بود. به این معنا که فرد در ابتدا باید خود را پاک و منزه کرده باشد. خداوند در سوره آل عمران، آیه 133 می فرمایند: «وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ» یعنی «و بشتابيد به سوى آمرزشى از پروردگارتان» و در واقع در امر تبلیغ سرعت بگیرید و در آیه دیگری داریم «سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ» یعنی از یکدیگر سبقت بگیرید. این ها همگی جز دسته تبلیغات ارزشی آیینی هستند.

*در دسته بندی تبلیغات به تبلیغات ارزشی مادی و دنیوی اشاره کردید، به نظر شما آیا تبلیغ مادی و دنیوی با احکام دینی ما مغایرت ندارد؟ چرا این نوع تبلیغات زیر مجموعه ی تبلیغات ارزشی است؟
دین اسلام با تبلیغات مادی و دنیوی هیچ گونه مخالفتی ندارد. و جالب اینکه به همان شکل و اندازه که تبلیغات آیینی را تبلیغ می کند نسبت به تبلیغات دنیوی هم مردم را تشویق می کند. در کتاب اقتصادنا اثر مرحوم شهید صدر آمده است که «دین اسلام همانطور که از اصول و فروع پویایی برخوردار است دارای اقتصاد پویا نیز هست.» اسلام به همان اندازه که به دیگر واجبات امر می کند به اقتصاد نیز توجه خاصی دارد. از فروع دین می توان به خمس و زکات اشاره کرد که در واقع از مسایل اقتصادی اسلام هستند. علامه جعفری احکام اسلام را در یک دسته بندی به دو دسته ی احکام مالی و غیرمالی تقسیم می کند. پس اقتصاد از نظر دین اسلام امر مهمی است. از دیدگاه دین اسلام به همان اندازه که زهد، ساده زیستی مهم هستند کرامت نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اقتصاد خوب برای انسان کرامت می آورد.

*چه رابطه ای میان اقتصاد پویا و تبلیغات وجود دارد؟
ببینید همانطور که نماز و روزه از واجبات عینی هستند، خمس و زکات نیز از دسته ی واجبات عینی در اقتصاد هستند. پویایی اقتصاد در فقه نیازمند تبلیغ است. برای داشتن یک بازار پویا، مسلما تبلیغات موثر خواهد بود. برای مثال برای آن که مسلمین بازار پویایی داشته باشند باید نسبت به این بازار، تبلیغات موجه داشته باشند. امروزه به آن بیزینس (تجارت) می گویند. اسلام نسبت به بیزینس (تجارت) هیچ حساسیتی ندارد، اسلام علاقه مند به رونق گیری بازار است و به نظر من تبلیغات یکی از راه حل های موجود است. نکته اینکه نه تنها اسلام هیچ مخالفتی با تبلیغات ندارد بلکه شما را موظف به تبلیغ از جنس خود می داند در واقع شما بعنوان فروشنده باید جنس خود را به مردم بشناسانید. به عبارت دیگر، ویترین خوب داشته باشید؛ در فقه داریم که اگر شما قصد دارید با این ویترین خوب به بازار خود رونق ببخشید باید تبلیغ کنید.

*یعنی در دین اسلام هیچ ممانعتی با تزیین کالا برای فروش بهتر وجود ندارد؟
اگر این تزیین شامل دسته بندی غیر ارزشی تبلیغات نباشد، هیچ اشکالی ندارد. نه تنها ممانعتی نیست که تشویق به تزیین کالا هم شده است. در واقع تبلیغات در دین اسلام امر موجهی است، چه از نظر ارزشی آیینی و چه مادی و معنوی. پوشیدن یک لباس خوب و مناسب هم یک نوع تبلیغ اجتماعی است چرا که ممکن است یک نوع شخصیت اجتماعی مناسب ایجاد کند. عملکرد شما هم همینطور. اسلام با این لباس زیبا مشکلی ندارد. ماشین زیرپای شما هم همینطور است. بازهم تکرار می کنم اسلام در عین حال که به زهد و ساده زیستی اهمیت می دهد نسبت به کرامت هم توجه دارد.

*در رابطه با تزیین کالا به تبلیغات غیر ارزشی اشاره کردید، توضیح بیشتری می دهید؟ جایگاه این نوع تبلیغات در دین اسلام کجاست؟
دین اسلام نه تنها با تبلیغات غیرارزشی مخالفت دارد بلکه در برابر این نوع تبلیغات جهاد هم می کند و سکوت در برابر آن جایز نیست. این نوع تبلیغات تنها شامل امور مادی و دنیوی می شود. ببینید تبلیغات غیر ارزشی تبلیغاتی هستند که بیشتر جنبه ی سو دارند و بیزینس و تجارت تلقی نمی شوند. ممکن است از کالای خود طوری تبلیغ کنید که با یک مارک دروغین خریدار را فریب دهد. یکی از آفات این نوع تبلیغات، بازار مارک های داخلی و خارجی است که فقه به لحاظ پویا بودنش 1400 سال پیش شاید که اصلا چنین نوع تبلیغات وجود نداشتند نسبت به این موضوع واکنش نشان می دهد و احکام ثانویه دارد. شما جنسی را با این مارک به خریدار می فروشید در صورتی که این مارک برای این کالا نیست.

*این نوع اعتبار گرفتن از مارک های خارجی برای اجناس داخلی از دیدگاه اسلام اشکالی ندارد؟
این نوع اعتبار، اعتباری مجازی است. اگر شما بدانید که با این جمله مشتری جذب می شود و جذب شود و ایشان کالا را بخرد اسلام دستور داده است که مال شما نه تنها شبهه ناک است بلکه حرام نیز هست. حرمت دارد و جالب اینکه فروشنده باید مبلغ معامله شده را به خریدار برگرداند و رد مظالم آن را نیز پرداخت کند. در واقع شما خود را یک فروشنده مجازی معرفی کرده ای نه یک فروشنده ی حقیقی. شما یک مارک غیر حقیقی را تبلیغ کرده اید و تنها از اسم و برند آن استفاده کرده اید و هیچ نوع گارانتی، ضمانت و امکانات آن کالا را در اختیار مشتری قرار نداده اید. به عبارت دیگر شما اقدام به فروش یک جنس مجازی و غیر حقیقی در فضای حقیقی کرده اید که این دو اصلا همخوانی ندارند. تبلیغات مجازی در فضای حقیقی با هم تناقض دارند و شبهه ایجاد می کند که درواقع این یک نمونه از تدلیس است.

*معنای دقیق کلمه تدلیس چیست؟
تدلیس در نظر علمای فقه یعنی نشان دادن جنس یا صورتی از جنس که آن نشانه در آن جنس وجود ندارد.

*یعنی اطمینان دروغین دادن؟
بله یک اعتماد کاذب است. کالای مورد نظر هیچ ارتباطی با شکل و شمایل آن ندارد. اما فروشنده آن را موجه نشان داده است. موجه نشان دادن صورت کالا در حالیکه آن کالا خود غیر موجه است. مرحوم شهید صدر در کتاب اقتصادنا این را تدلیس نامیده اند. متاسفانه در بازار ما گاهی تدلیس رخ می دهد. حتی یک آهنگ خوب یا برفرض یک برند خیلی زیبا، دکور قشنگ و کاذب تدلیس ایجاد می کنند. برای مثال تلویزیون در حال پخش یک تبلیغ پودر لباس شویی است و لباس بسیار سفید و زیبایی بر تن شخصی است که از آن پودر استفاده کرده است. این در صورتی است که این پودر لباس ها را آن قدرها هم سفید نمی کند. این خود یک نمونه ی تدلیس است. بهتر بگویم این نوع تبلیغات عوام فریبی می آورند. دین اسلام از پایه با تدلیس مخالف است و دستور موکد می دهد که به هیچ وجه ممکن در هیچ شرایطی حتی در حالی که اقتصاد اسلامی در حال ضربه خوردن است، تدلیس جایز نیست. چرا که همواره این تبلیغات اعتبار مجازی را با خود بهمراه می آورند و همین امر باعث شده تا مردم نسبت به بسیاری از این تبلیغات بی اعتماد شوند.

*به نظر شما آیا بهتر نیست که خیرخواهی تبلیغ کنندگان برای مردم باشد نه تولید و توزیع کنندگان؟
در باب فقه داریم که اولویت با مشتری است. و بسیار موکد است که شخص فروشنده وقتی جنس خود را می خواهد به مشتری بدهد بهتر آن است که کیل مشتری را کمی سنگین تر قرار دهد. در غیر این صورت مسئله ی کم فروشی بوجود می آید و حتما با این آیه برخورد داشته اید. اولین آیه ی شریفه ی سوره مطففین است که می فرماید: «وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِينَ» یعنی «وای بر کم فروشان». فروشندگان باید همواره حق مشتری را رعایت کنند که اگر غیر از این باشد باید به آیه اول سوره ی مطففین اشاره کنیم، همانطور که می دانید ویل یکی از بدترین چاه هایی است که در جهنم وجود دارد و بسیار عمیق است و روایت داریم وقتی می خواهند شخصی را در این چاه بیاندازند، هزاران سال طول می کشد تا به انتهای آن برسد. متقابلا دین اسلام برای کسانی که مشتری مدار هستند و حق مشتری را ناحق نمی کنند، مژده ی برکت به مال داده است. حدیثی از امام جعفرصادق(ع) هست، ایشان می فرمایند که اگر کاسب با آگاهی کاسبی کند، حبیب الله است و اگر حبیب الله شد، نیمی از درآمد آن برکتی خواهد بود که خداوند بر مالش قرار می دهد.

*با توجه به مسائلی که راجع به تبلیغات غیر ارزشی گفتید آیا تبلیغات و بزرگنمایی کیفیت، غش در معامله محسوب نمی شود؟
بله درست است. یکی دیگر از آفاتی که ممکن است در تبلیغات غیر ارزشی بوجود بیاید بحث غش در معامله خواهد بود. غش به معنای دگرگون کردن، تغییر و تحول ایجاد کردن در جنس است. مغشوش کردن و بهم درآمیدن معامله را غش در معامله می نامند. برای مثال یک فروشنده ماست تاریخ گذشته را با ماست های تولید امروز مخلوط می کند و بعنوان ماست روز می فروشد که این نمونه ای از غش در معامله است که حرمت دارد. از طرح خوب، برند خوب و تبلیغات خوبی برخوردار است اما اصل جنس دارای غش است. چرا که جنس خوب را با جنس بد مخلوط کرده اما در برند تبلیغاتی خود به تبلیغ جنس خوب و تازه تولید اشاره می کند.

*در بسیاری از تبلیغات بازرگانی از فضاها و لوازم گران قیمت و لوکس استفاده می شود و ممکن است افرادی این تبلیغات را ببینند که وضعیت مالی مناسبی نداشته باشند، از نظر اسلام این موضوع اشکالی ندارد؟
ببینید برای آن که بخواهیم از یک تبلیغ نتیجه بگیریم باید عموم را در نظر بگیریم. درست شبیه به طراحی سوال های کنکور است که همیشه عموم درنظر گرفته می شود. چرا که ممکن است یک دانش آموز ساکن منطقه ی محروم هیچ امکاناتی نداشته باشد. از لحاظ شرعی منعی وجود ندارد اما بعید نیست که این نوع تبلیغات آثار مخربی را به همراه نداشته باشند.

*استفاده از صدا و تصویر خانم ها در تبلیغات از نظر دین اسلام چه حکمی دارد؟
موارد زیادی از این دست هستند. برای مثال صدای مهمانداران هواپیماها یا منشی شرکت ها و ادارات خانم هستند. در فقه مبحثی وجود دارد به نام تغلیب که به معنای غلبه دادن است. برای مثال ممکن است شما بخواهید بااستفاده از ابزاری کالای خود را بر فکر و ذهن شخص غلبه دهید که یکی از همین ابزار، استفاده از صوت و تصویر خانم هاست. برای مثال خانمی درحال تبلیغ یک کرم پوست یا رنگ مو است و با شکل و شمایل خاص خود اقدام به تبلیغ یک کالا می کند. که درواقع این شخص تبلیغ کننده بر کالای مورد نظر غلبه پیدا می کند. این موضوع در مورد فروشندگان هم صادق است. برای مثال در یک فروشگاه، خانمی را با شکل و شمایلی چنین و چنان و صوتی زیبا به عنوان فروشنده در فروشگاه قرار می دهند که در اکثر مواقع این موضوع موجب تغلیب می شود. حتی نحوه ی برخورد و قیافه آن شخص هم ممکن است موجب تغلیب شود. در اکثر موارد مراوده ی خاص آن شخص باعث شده که خریدار در رودربایستی قرار بگیرد. این موضوع یکطرفه نیست و برای آقایان هم صدق می کند؛ فروشگاهی دارای ویترین خوبی خارج از مغازه است و یک ویترین هم در داخل مغازه دارد که منظورم خود فروشنده است. فروشنده ای که با مراودات اجتماعی خود، سبک خاص صحبت کردن و ارتباطی که با جنس مخالف برقرار می کند تغلیب ایجاد می کند و مسلما حرمت دارد.

*مسالۀ تبلیغات کالا در میان برنامه های کودک و نوجوان از نظر فقهی چه طور است؟
این موضوع در واقع یک نوع استفاده ی ابزاری است، یک برنامه ی تلویزیونی پرمخاطب است و بیشترین تبلیغات در بین این برنامه ها پخش می شوند. تبلیغات مستقیمی هم انجام می شود که باز استفاده ی ابزاری از آن برنامه ی تلویزیونی است. در مورد برنامه های کودک و نوجوان به لحاظ اینکه اکثر مخاطبان آن ها خانواده ها هستند این اتفاق می افتد. این موضوع از دیدگاه فقه نقض شده است.

*به نظر شما چه طور می توانیم فرهنگ سازی کنیم تا برخی مشکلات اخلاقی موجود در بازارهای خرید و فروش برطرف شوند؟
شما تا به حال به این موضوع دقت کرده اید که چرا حوزه های علمیه را در میان بازارها ساخته اند و یا می سازند؟ خوب است که بدانید در گذشته این درخواست خود بازاری ها بوده است که اینطور باشد. بازاریان قبل از اینکه مغازه های خود را باز کنند به حوزه علمیه می رفتند و درس مکاسب خرید و فروش شیخ انصاری را یاد می گرفتند. در کلاس درس اخلاق می نشستند و سپس به کار و کسب خود می پرداختند. به نظرم یکی از راه های فرهنگ سازی همین است.

*آیا تشویق به خرید کالا در تبلیغات بازرگانی تشویق به مصرف ببیشتر و اسراف نیست؟
مقام معظم رهبری بعنوان ولی امر و مجتهد و زمامدار جامعه شدیدا با مصرف گرایی در جامعه مخالفند. بنابراین می توان مصرف گرایی را هم بعنوان یکی دیگر از معضلات تبلیغات غیر ارزشی معرفی کرد. متاسفانه برخی از تبلیغات تشویق به مصرف گرایی می کنند. بعد از تدلیس، غش در معامله و تغلیب یکی دیگر از مواردی که در امر تبلیغات از نظر اسلام حرمت دارد و در دسته غیر ارزشی قرار دارد، عوض کردن نوع اسم کالاست. کالای تولیدی همان کالای قبلی است اما اکنون با نام و برند تازه ای وارد بازار می شود. از آن جایی که عموم مشتریان از برندهای جدید استقبال می کنند. این موضوع هم به نوعی تشویق به مصرف گرایی است و لازم به ذکر است که مصرف گرایی حرام است.

*حکم تبلیغ و فروش کالای معیوب چیست؟
این مورد در فقه کالای عِوَض نام دارد. کالای عوض به معنای کالای معیوب است. برای مثال فروشنده گوشی تلفن همراهی را که دارای نقص است و محصول بازار مشترک است را بعنوان یک برند معروف می فروشد. واجب است که فروشنده عیوب کالا و عوض کالا را حتما قید کند و برای مثالی که گفتم حتما مونتاژ بودن تلفن همراه را ذکر کند.

*اینکه فروشنده ها غالبا به این نکته اشاره می کنند که خریدار باید هنگام خرید دقت لازم را انجام دهد و اگر کالای موردنظر عیبی دارد پیدا کنند و در برابر این مسوولیت شانه خالی می کنند. نظر فقه در این باره چیست؟
این موضوع در واقع یک جور توجیه است. در فقه داریم که دیوار توجیه بسیار کوتاه است و متاسفانه مردم جهان سوم همه چیز را به خوبی توجیه می کنند. گاهی پرسیده می شود که چرا به خریدار عیب کالا یا جنس را نگفتی؟ عموما پاسخ یکسان است: خریدار باید چشم هایش را به خوبی باز کند و عیوب کالا را متوجه شود و این جز توجیه چیز دیگری نیست. باز هم تاکید می کنم، واجب است فروشنده عیب کالا را قید کند و غیر از این حرمت دارد.

*تبلیغاتی که برای قرعه کشی های بانک ها انجام می شود چه طور؟ عده ای از مردم حساب بانکی باز می کنند و بعد به قید قرعه به دو یا چند نفر محدود مبالغ سنگینی اهدا می شود؟
این موضوع هیچ ایراد شرعی ندارد. آن چه بانک ها بعنوان قرعه کشی حساب های قرض الحسنه ی پس انداز تبلیغ می کنند، عاری از هر منع شرعی است. همان طور که می دانید پول موجود در بانک به هیچ وجه راکد نیست. چه در بانکداری اسلامی و چه غیراسلامی که البته در ایران نداریم این موضوع بر همه روشن است که بانک دائما در حال کارکردن با پول مردم است. اعتبار ارزی بانک به پس اندازهای مشتریان خود است. چرا که پولی که به عنوان جایزه داده می شود از حساب سایر مشتری ها کم نمی شود. پس مشکلی ندارد.
البته شرط دیگری مطرح است، آن هم سلامت قرعه کشی و وعده هایی است که برخی موسسات مالی و بانکی به مردم می دهند. آن ها موظف به عمل کردن هستند. برای مثال عرض می کنم، یکی از شبهاتی که در صیغه ی عقد موقت داریم، مدت صیغه است که باید معلوم و مشخص باشد. برای مثال در صورتی بگوییم چند روز یا چند ماه، عقد باطل است. در واقع باید حتما زمان مد نظر به طور دقیق ذکر شود و الا حرمت دارد. در صورتی که بانک ها اعلام کنند هزاران سکه ی بهار آزادی و .. درست نیست و تنها بازی با الفاظ است و قطعا ایراد شرعی دارد. یعنی باید قید شود که دقیقا چند سکه، هزار سکه؟ دوهزار سکه؟ یک میلیون سکه؟ درست مشابه مثالی که برای عقد موقت گفتم. در غیر این صورت این موضوع موجب عوام فریبی می شود.

*در بعضی موارد هیچ نظارتی بر تبلیغات بازرگانی نمی شود و محدودیت های خاصی برای اینکه تبلیغات خلاف موازین اخلاقی اسلامی نباشند، وجود ندارد و متاسفانه بیشترِ توجه به موضوع اقتصادی و مبالغی است که بابت این موضوع هزینه می شود. نظارت نهادهای حاکم بر امر تبلیغات باید به چه شکل باشد؟
از نظر من علاوه بر آن شخص حقیقی یا حقوقی که به عنوان مسوول در این بخش کار می کند، باید شخصی فقیه و مجتهد نیز حاضر و بر ایشان نظارت داشته باشد. البته واضح است که در ابتدا یک شخص جامعه شناس مورد نیاز است تا با توجه به شناختی که به محیط دارد نظارت و بررسی لازم را انجام دهد. برای مثال برای تبلیغ یک پودر ماشین لباسشویی تبلیغ تجمل گرایی انجام نشود.
در مرحله ی بعد نظارت، نیازمند حضور یک شخص فقیه است. شخص فقیهی که به امور فرهنگی جامعه نیز مسلط است. متاسفانه علی رغم آنچه مقام معظم رهبری بر آن تاکید داشته اند بیش از 60 درصد تبلیغات مربوط به مواد خوراکی است که عینا تشویق به مصرف گرایی است. در واقع اگر بخواهیم یک نظر تطابقی داشته باشیم نظارت یک فقیه، یک جامعه شناس و کسی که به مسلط به امور فرهنگی است، بسیار ضروری است.
برای مثال همان طور که می دانید بسته بندی باید مناسب و در خریدار شوق ایجاد کند اما هزینه ای که برای بسته بندی کالا شده است نباید از ارزش خود کالا بیشتر باشد. در غیر این صورت اسراف است و البته براساس فقه حرمت دارد. داشتن یک بسته بندی مناسب بسیار خوب است چرا که نشان از مشتری مدار بودن تولید کننده دارد و شان مشتری در نظر گرفته شده است و این خود ارزش بالایی دارد اما نباید با اتفاقی که گفتم باعث حرمت شرعی و اسراف شود.

و نکته ی آخر شما برای خوانندگان:
شخص تاجری نزد پیامبر آمد و از ایشان نصیحتی درمورد کسب و کار درخواست کرد. حضرت فرمودند: هر آنچه بر خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند. در امر معامله راستگو باش. و مورد دیگری که پیامبر بدان اشاره فرمودند اینکه تجارت شما در سایه ی سود کم باشد.

این مطلب در پاییز ۱۳۹۳، به سفارش مؤسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved