المیرا شاهان | «پدر» روایتی غمانگیز از زندگی مردی است که در کهنسالی به بیماری آلزایمر که نوعی از زوال عقل است، مبتلا میشود. فلوریان زلر، کارگردان و نویسندۀ این اثر که هشت سال پیش از ساخت فیلم سینمایی پدر، نمایشنامۀ آن را نوشته بود، اینبار این روایت را بهصورت سینمایی برای بیننده بازگو میکند.
نقطۀ قوت این فیلمنامه، القای تجربۀ فراموشی است. بیننده بهمرور، سرگردانی، عواطف، اندوه و تجربیات پیرمرد فراموشکار را درک میکند، خودش را بهجای او میگذارد و از این رویداد تلخ، متاثر میشود.
مسیر روایت به گونهای است که گویی تمام پیشامدها در ذهن «پدر» اتفاق میافتند. تصورات و توهّمات پیرمرد به حقیقت میمانند و بیننده نیز همچون او، دچار سرگردانی و استیصال در یافتن واقعیت میشود. داستان وقتی غمانگیز میشود که «پدر» دخترش را در مقابل خود و خالی از عاطفه و احساس میپندارد و بارها با او بهتندی برخورد میکند یا چون کودکی معصوم، حمایت او را میطلبد. با این حال، پیرمرد میکوشد که از اقتدار پدرانهاش کم نشود و سعی میکند با حفظ غرور، دیگران را متوجه جایگاه و استقلالش کند.
این فیلم نشانههای فراوانی دارد که بازگویی آن در این مجال نمیگنجد؛ اما بهعنوان مثال، ساعت پیرمرد بارها گم میشود و او در جستجوی آن است. حتی به مردی که میپندارد همسر یا دوستِ دخترش است مظنون میشود که نکند او ساعتش را دزدیده باشد. این گم شدن پیوستۀ ساعت، به بیننده این پیام را میدهد که زمان بهعنوان یکی از ابعاد ضروری زندگی، موضوعی گمشده است. پیرمرد نیز در افکار و تصوراتش زمان را گم میکند. به همین خاطر، بیننده نیز تا رسیدن سکانس پایانی، ممکن است از تشخیص قبل و بعد ناتوان باشد.
دیدن این فیلم استادانه با بازی درخشان آنتونی هاپکینز را به شما پیشنهاد میکنم؛ فیلمی که در نود و سومین دورۀ جوایز اسکار، نامزد جایزۀ بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمنامۀ اقتباسی، بهترین تدوین و بهترین طراحی صحنه شد و جوایز بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلمنامۀ اقتباسی را از آن خود کرد.
امتیاز من: ☆★★★★★★★★★