مروری بر کتاب فارسی سال هشتم

وجود دایرۀ گسترده و متنوعی از شاعرها در فارسی هشتم

گروه مولفان پایۀ هشتم: حسن ذوالفقاری، حاتم زندی، مهدی آذرحزین، زهرا سلطانی مطلق، ابراهیم هداوند میرزایی، حجّت کجانی حصاری و علیرضا چنگیزی (اعضای شورای برنامه‌ریزی) حسین قاسم پورمقدّم، فریدون اکبری شِلدره، معصومه نجفی پازکی، محمّدرضا سنگری و شهناز عبادتی (اعضای گروه تألیف) حسن ستایش (ویراستار)

سال انتشار و نوبت چاپ کتاب مورد بررسی: چاپ پنجم 1397

مشخصات نویسندۀ این مطلب، سیده‌زهرا محمدی: کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی – نویسنده – آثار منتشر شده: کتاب وریا.

کتاب فارسی پایۀ هشتم شامل شش فصل است: ستایش، فصل اول: زیبایی آفرینش، فصل دوم: شکفتن، فصل سوم: سبک زندگی، فصل چهارم: نام‌ها و یادها، فصل پنجم: اسلام و انقلاب اسلامی، فصل ششم : ادبیات بومی، فصل هفتم: ادبیات جهان، و نیایش.

این کتاب جایگزین کتاب سوم راهنمایی دورۀ قدیم شده است. از سال ۱۳۹۳ این کتاب در مدارس تدریس می‌شود. البته کتاب فارسی سال سوم راهنمایی هم در طول چند سال شاهد تغییرات چشمگیری بوده است؛ اما درنهایت سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی به جمع‌بندی این کتاب رسیده‌اند. هرچند آخرین نسخۀ فارسی سوم راهنمایی با فارسی پایۀ هشتم در فصل‌ها مشترک است و تنها کمی در چیدمان فصل‌ها تغییراتی ایجاد شده است، اما ما در محتوای فصل‌ها تغییرات بیشتری می‌بینیم. در این یادداشت قصد داریم نگاهی بیندازیم به این کتاب درسی و ببینیم آیا توانسته با این تغییرات توجه معلم‌ها و دانش‌آموزان را به خود جلب کند یا خیر.

بررسی محتوایی کتاب

در نگاه کلی نویسنده‌های کتاب، محتوای مناسبی را برای مخاطب‌های کتاب انتخاب کرده‌اند. در تهیۀ این کتاب از بیست‌ویک شعر بهره برده‌اند. این شعرها گاهی به صورت کامل و گاهی به‌صورت تک بیت آورده شده است. ما در این کتاب اشعاری از مستوره کردستانی، سعدی، هاتف اصفهانی، قیصر امین‌پور، قاآنی شیرازی، صائب تبریزی، فردوسی، حافظ، ایرج میرزا، جامی، ادیب الممالک فراهانی، سلمان هراتی، حمید سبزواری، مولوی، فدایی مازندرانی، سنایی، تاگور، محمود درویش، نزار قبانی، وحشی بافقی می‌خوانیم. به‌علاوه در این کتاب بیست متن به‌صورت داستان و روایت و یادداشت کار شده است. این یادداشت‌ها و روایت‌ها و داستان‌ها از کتاب‌های رسالۀ قشیریه، نهج‌البلاغه، جامع التواریخ، جامع‌ التمثیل، روح‌الارواح و اسرار التوحید و از نوشته‌های حبیب یوسف‌زاده، فرهاد حسن‌زاده، محمود حکیمی، اکبری شلدره، میرجلال‌الدین کزازی و شکسپیر انتخاب شده است. درون‌مایه و موضوع‌های کار شده در محتوای کتاب شامل حمد و ستایش خدا، خداشناسی، هستی‌شناسی، مهدویت و انتظار، دفاع مقدس، مقاومت، پایداری و خودشناسی است. با همۀ این‌ها اما در یادداشت‌ها و شعرها و داستان‌ها که ریز می‌شویم، می‌بینیم که محتوای درخوری ندارند. اولین ایراد این کتاب و شاید تمام کتاب‌های درسی حجم اطلاعاتی است که به مخاطب نوجوان خود می‌دهد. سؤالی که پیش می‌آید این است که یک نوجوان چهارده‌پانزده ساله بعد از خواندن این کتاب تا چه حد با مشاهیر کشور و جهان آشنا می‌شود؟ آیا با این شعرهای انتخابی به سراغ کارهای دیگر شاعران می‌روند یا نه بدتر با این انتخاب‌ها دلزده می‌شوند و دیگر اسم شاعر را هم نمی‌‌آورند، چه برسد به سراغ گرفتن دوباره از این عزیزان. همچنین آیا اگر دانش‌آموز فقط در این حد بداند که فلان شاعر در چه قرنی زندگی می‌کرده و اسم کتاب‌هایش را حفظ کند و درنهایت بداند این شاعر قصیده‌سرا یا غزل‌سراست، کافی است؟

علاوه بر این، حجم انبوهی از این اشعار و داستان‌ها و یادداشت‌ها جزء ادبیات تعلیمی ما محسوب می‌شود. به عبارت دیگر ما در بیشتر متن کتاب با نصحیت‌ها و جمله‌های پندآموز به شیوۀ مستقیم روبه‌رو هستیم. درواقع از ابتدای کتاب تا انتهای کتاب ما به یک نوجوان در حال نصحیت کردن هستیم. بهتر بود در انتخاب داستان‌ها و اشعار به‌شیوۀ غیرمستقیم عمل می‌کردیم تا تأثیرگذاری بیشتری روی مخاطب داشته باشد.

در خیلی از موارد ما نکات ریز و ظریفی را فراموش می‌کنیم که همین نقاط ریز می‌شود پاشنه‌آشیل ما. یکی از پاشنه‌آشیل‌های کتاب‌های درسی و حتی کتاب‌های داستان و رمانی که برای نوجوانان چاپ می‌شود، انتخاب نادرست فونت است. ایرادی که می‌شود به کتاب درسی این پایه گرفت، فونت‌هایی است که برای متن‌های کهن و اشعار انتخاب کرده‌اند. فرض کنید یک نوجوان چهارده‌پانزده ساله که اساساً با متن کهن آشنایی ندارد و در حالت عادی خواندن این اشعار یا داستان‌ها برایش سخت است، با یک فونت غیرمتعارف هم بخواهد این متن‌ها را بخواند. آیا غیر از این نیست که با انتخاب این فونت خواندن را برای نوجوان‌ها سخت‌تر کردیم؟ با انتخاب یک فونت ساده، هم خواندن را برای نوجوان آسان می‌کنیم، هم از این‌همه شلختگی فونتی در صفحه‌های کتاب جلوگیری می‌کنیم. همچنین اگر در بعضی اشعار علائم سجاوندی رعایت می‌شد، این شعرها برای نوجوان خواندنی‌تر بود.

در بعضی از داستان‌ها که دربارۀ شخصیت‌های ملی است، ما فقط از آنها در حد یک اسم به مخاطب اطلاعات دادیم. برای مثال ما در کتاب فقط نامی از میرزا ابوالقاسم فراهانی، امیرکبیر، شهید مهدی باکری و سید جمال‌الدین و… می‌بینیم. خب بهتر نبود از افراد کمتری نام می‌بردیم، ولی اطلاعات را با کیفیت بهتری به مخاطب انتقال می‌دادیم؟ در بسیاری از کتاب‌های درسی از خیلی از مشاهیر نام برده می‌شود و اطلاعات ناچیزی به مخاطب می‌دهد؛ ولی این اطلاعات به‌حدی ناقص و کم است که تا سال‌ها این مشاهیر در ذهن مخاطب در حد یک اسم باقی می‌ماند. برای همین است که خیلی از دانش‌آموزان بعد از دوازده‌سال درس خواندن اطلاعاتشان از سعدی و فردوسی و حافظ در همین حد است که این افراد شاعر هستند. حالا شما فکر کن اطلاعات دانش‌آموز از حافظ و سعدی و فردوسی که تا‌حدی در کتاب‌های درسی ذکر خیرشان رفته این‌قدر کم است، دیگر شما خودتان سرنوشت بقیۀ عزیزان را در ذهن و یاد دانش‌آموزان پیش‌بینی کنید.

ایراد دیگری که می‌توان به کتاب وارد کرد، تصویرگری درون کتاب است. تصویرهای انتخاب شده برای مطالب کتاب در بعضی صفحه‌های کتاب با متن آن صفحه همخوانی ندارد. متن‌ها و تصویرگری‌های کتاب باید در کنار هم در انتقال پیام به مخاطب کمک کند. تصویرهای انتخاب شده در کتاب یک‌دست نیستند، گاهی از عکس‌ها استفاده شده و گاهی نقاشی و … . شلختگی و نایکدستی در تصاویر می‌بینیم. درمجموع هم تصویرهای کتاب برای مخاطب نوجوان گیرایی و جذابیت لازم را ندارد.

کتاب‌های درسی ما معمولاً با همان سبک و سیاق چند دهۀ گذشته به دست دانش‌آموزان می‌رسد. شاید بهتر باشد برای ارائۀ بعضی مطالب درسی از شیوه‌ها و فرم‌های جدیدی استفاده کرد. مثلاً برای معرفی شخصیت‌های ملی می‌توان از اینفوگرافیک (داده‌نما) یا پی‌نما (داستان‌های مصور) استفاده کرد. در چند سال اخیر شاهد بوده‌ایم که داستان‌های مصور و حتی داده‌نماها طرفدارهای زیادی بین نوجوانان پیدا کرده‌ است. چه خوب می‌شود که با انتخاب شیوه‌های جدید ارائۀ مطالب، خواندن را برای دانش‌آموزان به یک لذت تبدیل کنیم.

در کتاب پایۀ هشتم که اتفاقاً برای نوجوان است، جای خالی طنز به‌شدت احساس می‌شود. کاش نویسندگان کتاب فکری هم به حال داستان های طنز در این کتاب می‌کردند.

با همۀ این نقدها برای اینکه محتوای کتاب را نقد منصفانه‌ای کرده باشیم، به سراغ نویسنده‌ها و شاعرها و معلم‌ها رفتیم و از آنها خواستیم که محتوای کتاب را از زاویۀ دید خودشان بررسی کنند.

نظر شاعران دربارۀ بخش ادبیات کتاب فارسی سال هشتم

محسن نقدی، شاعر: من شعرهای کتاب را به چهار بخش تقسیم می‌کنم:

۱. اشعار ترجمه،

۲. اشعار آزاد،

۳. مثنوی،

۴. غزل.

محتوای تمام این اشعار اخلاقی و دینی و ملی است. البته نمی‌توانم به صورت قطعی بگویم که آیا صرفاً باید مطالب تعلیمی و ملی باشند، یا می‌شود از اشعار غنایی هم استفاده کرد؛ اما می‌توانم قاطعانه بگویم شعرهایی که چاپ شده‌اند، شعرهای درجۀ یکی نیستند. این شعرها فقط محتوایی مشخص و برنامه‌ریزی‌شده را به دانش‌آموزان القا می‌کنند. حد شاعرانگی و حضور عناصر شعری در آنها خیلی کم است. پانزده‌-شانزده‌سالگی سنی است که می‌شود شعر را شاعرانه‌تر به دانش‌آموزان آموزش داد؛ همان‌طوری که در این سن آموزش علوم و ریاضی پیچیده‌تر می‌شود و دانش‌آموزان مطالب گسترده‌تری می‌آموزند. اما برای ادبیات خیلی ارزش قائل نیستند و چون بحث اندیشه هم وسط می‌آید خیلی یک‌بعدی، خشک و‌ متوسط با آن برخورد می‌کنند.

اگرچه می‌شود با شعر و ادبیات، عدالت‌خواهی، عشق، آزادی و اندیشیدن و متفاوت دیدن را آموزش داد. همین که ذهن مخاطب را عادت دهیم به دیدن لایه‌های زیرین یک شعر، یعنی کمک کرده‌ایم عمیق شوند و برای عمیق شدن وقت بگذارند. من البته منظورم به شعر پیچیده نیست. موضوع دیگری که نظرم را جلب کرد، این بود که مثنوی بیشتر از غزل بود و همین‌طور شعر آزاد و ترجمه بیشتر از کلاسیک. به‌نظرم رعایت توازن در این مورد خیلی مهم است. ضمن اینکه وقتی صحبت از مثنوی می‌شود، یعنی قرار است یک داستان تعریف شود یا پیامی اخلاقی گفته شود و این یعنی روح عاطفه و تغزل -که در شعر خیلی مهم است و اتفاقاً در ادبیات تعلیمی کم است- را از این کتاب بیرون و دانش‌آموز را از این لذت عمیق محروم کنیم و ناخودآگاه یادش دهیم که ادبیات همین متون سرد و بی‌روح است که مدام نصیحت می‌کند یا از خدا و پیغمبر می‌گوید. این نکته را هم باید توجه داشته باشیم که بخش مهمی از ادبیات ما غزل از نوع عاشقانه‌اش است؛ پس نیاز است که بیشتر به آن پرداخته شود. ضمن اینکه شاعرهای بزرگ‌تری هستند که باید مخاطب را با آن شخصیت‌ها آشنا کرد؛ هرچند به‌نظرم همین شاعرهای همسو با سیاست‌های تدوین کتاب هم اشعار خوبشان انتخاب نشده و بیشتر محتوا مطرح بوده تا کیفیت شعری.

رضا طبیب‌زاده، شاعر: به‌نظر من در سیاست‌های تدوین کتاب ادبیات این پایه، یک‌سری اشکالات وجود دارد و یک‌سری نقاط قوت. نکتۀ مثبت این است که دایرۀ گسترده و متنوعی از شاعرها را دربرداشت؛ البته دربارۀ شاعرهای ایران و نه جهان. به‌نسبت شعرهای خوبی هم انتخاب شده است؛ اما عمدتاً در کتاب‌های درسی بخش عمده‌ای از محتوا را از ادبیات تعلیمی انتخاب می‌کنند. ادبیات تعلیمی هم این مشکل را دارند که معمولاً از شعریت دور می‌شوند. بعضی جاها خیلی دور می‌شود و بعضی جاها کمتر. در این اشعار ما بیشتر با یک نظم روبه‌رو هستیم. البته بعضی از این شعرهایی که انتخاب شده بود، شعریت بیشتری داشتند. انتخاب این‌گونه اشعار باعث می‌شود که ذهنیتی که دانش‌آموز از شعر پیدا می‌کند، صرفاً بیانی منظوم از یک‌سری حکمت باشد و شاید آن شعریت را چندان ادراک نکند. حالا هرچند بیایم و آرایه‌های ادبی را از این اشعار بیرون بکشیم؛ ولی آن «آنِ» شاعرانه، آن درونمایۀ شاعرانه، آن جنون و تغزل شاعرانه آن دیگرگونه دیدن هستی شاعر را درک نمی‌کند. البته شاید این مورد را این‌گونه توجیه کنند که دانش‌آموز درکی از این موضوع ندارد؛ ولی خب بالاخره که چه؟ چه‌موقع می‌خواهند به دانش‌آموزی که قرار است در این کشور کاره‌ای شود، نشان دهند که ذات هنر چیست؛ یعنی شعر را به مثابۀ هنر ببینند و نه یک صنعت که وزنی داشته باشد و قافیه‌ای جور کنیم و آرایه‌هایی به آن آویزان کنیم.

ما شعر به‌مثابۀ هنر را به دانش‌آموزان نشان نمی‌دهیم. البته تصوری هم که عموم مردم از شعر دارند، از حقیقت و ذات شعر دور است. افرادی هم که خودشان با شعر آشنا می‌شوند، غالباً نظرشان این است که در مدرسه چیز درست و حسابی از شعر برایشان نگفتند. مسئله اینجاست که باید این تفکیک حاصل شود. ایراد دیگری که در کتاب درسی وجود دارد، این است که به ادبیات معاصر ما کمتر پرداخته می‌شود؛ برای مثال در کتاب از فدایی مازندرانی و حتی شاعرانی که کمتر شناخته شده هستند، شعر می‌آورند. هر چند به‌نظر من این شعر مازندرانی هم چندان شعر قوی نبود و می‌شد شعرهای عاشورایی بهتری در باب عاشورا پیدا کرد و از آنها استفاده کرد. به‌طورکلی منظورم این است که حتی دنبال اسم‌های ناشناخته و کمتر شناخته هم رفته‌اند؛ ولی سهم ما از ادبیات معاصر فقط یک قیصرامین‌پور و سلمان هراتی است و از همان سلمان هراتی هم شعر قوی انتخاب نشده. اینکه ما شعر سپید را وارد کتاب کردیم، اتفاق خوبی است؛ مسئلۀ ما این است که در کتاب‌های درسی کمتر به شعر سپید پرداخته شده و حتی معلم‌های ما هم نگاه منفی به شعر سپید دارند و همین نگاه منفی را به دانش‌آموزها تزریق می‌کنند. حالا اینکه شعر یک شاعر سپیدسرا را در کتاب استفاده کنند، ایدۀ خوبی است؛ ولی وقتی انتخاب بدی صورت بگیرد، این انتخاب صحه می‌گذارد روی تصور عمومی که شعر سپید اصلاً شعر نیست و تنها انشایی است که زیر هم نوشته می‌شود. چقدر خوب می‌شود که ما شعر معاصر، چه شعر نیمایی و چه شعر سپید، را به دانش‌آموز نشان بدهیم؛ ولی نمونۀ خوبی از شعر سپید انتخاب کنیم تا حداقل کسی که ذوق هنری دارد، به این درک برسد که شعر سپید آن‌طوری که می‌گویند نیست.

در پرداختن به ادبیات جهان در این کتاب وضع خیلی خراب است. ما تنها یک شاعر هندی داشتیم و دو شاعر عرب و این سه را تحت عنوان ادبیات جهان به دانش‌آموز معرفی می‌کنیم؛ مگر جهان هندوستان و مناطق عرب‌نشین است. کاش حداقل عنوان فصل را به ادبیات مقاومت جهان تغییر می‌دادند؛ ولی وقتی می‌گویند ادبیات جهان، وضع باید فرق کند. این‌همه شاعر برجسته در دنیا از شرق تا غرب عالم وجود دارند، خب این‌ها چه؟ شاعرانی که در ادبیات جهان تأثیر گذاشتند و جهان ادبیات به این‌ها مدیون هستند. حالا نمی‌دانم محمود درویش تأثیرگذاریش بر شعر چقدر بوده و به‌نظرم محمود درویش بیشتر روی ادبیات داستانی تأثیرگذار بوده تا در شعر. درمجموع عنوان ادبیات جهان عنوان جامعی برای این فصل نیست و بسیاری از شاعرهای که در ادبیات جهان و حتی ایران تأثیرگذار بودند، نامی از آنها در این کتاب نیست. به نظرم خیلی راحت می‌شد شعرهای خوبی که حتی ممیزی نداشته باشند را در این کتاب استفاده کرد.

نظر نویسندگان و داستان‌نویسان دربارۀ بخش ادبیات کتاب فارسی سال هشتم

فاطمه فروتن: نکته‌ای که در مطالب کتاب درسی ادبیات پایۀ هشتم خیلی به چشم می‌آید، بعد آموزشی و تربیتی است که در همۀ داستان‌ها و حکایت‌ها وجود دارد و گویا جزء اولویت‌ها و دستور کار آموزش‌و‌پرورش است. همۀ داستان‌ها و روایت‌ها و حکایت‌ها به‌صورت مستقیم درحال آموزش و نصیحت‌کردن هستند. درمجموع محتوای کتاب به‌خاطر انتخاب داستان‌ها از ادبیات کهن ما بوی کهنگی می‌دهد. به‌نظرم حتی این کتاب نسبت به کتاب‌های دورۀ ما کهنه‌تر است. ما داستان و روایتی دربارۀ نوجوان امروزی و دغدغه‌هایشان در این کتاب نمی‌بینیم. در کتاب هیچ لذت خوانشی وجود ندارد و داستان و خلاقیتی در کتاب وجود ندارد تا خلاقیت را در دانش‌آموز شکوفا کند. اکثر این روایت‌ها و داستان‌ها هم زبان روایی سنگینی دارند و دانش‌آموز حتماً باید یک فرهنگ لغت کنارش باشد تا واژه‌های نامفهوم را معنی و رمزگشایی کند و بعد بتواند از این حکایت‌ها و داستان‌ها سر در بیاورد؛ البته داستانی که به قلم فرهاد حسن‌زاده نوشته شده، زبان ساده و خوبی دارد.

بعضی از داستان‌ها هم بسیار شبیه هم هستند. در کتاب ما سه داستان پشت سر هم از میرزاتقی فراهانی و میرزا تقی امیرکبیر وجود دارد که به‌خاطر شباهت اسمی و حتی شباهت شغلی صدرالعظمی و حتی هم‌دوره‌ای بودن، باعث سوءتفاهم دانش‌آموز می‌شود. در همۀ درس‌ها نصحیت‌های مستقیم وجود دارد و دانش‌آموز امروزی با این شیوۀ روایت مشکل دارند و ارتباط برقرار نمی‌کنند. این خوب است که از متون کهن استفاده کنیم تا فراموش نشود؛ ولی نه اینکه همۀ محتوای درسی به متون کهن اختصاص داده شود و از نوجوان امروزی و دغدغه‌هایش خبری نباشد.

اعظم عبدالهیان: متن درس «خوب جهان را ببین» از نهج البلاغه که در آن به بررسی سه مخلوق خدا پرداخته شده متنی طولانی به نظر می‌رسد. داستان «نوجوان باهوش» هیچ نکتۀ مثبتی جز مورد تشویق قرار گرفتن یک نوجوان توسط خارجی ندارد. آیا اگر مورد تحسین بزرگ ایرانی قرار می‌گرفت در کتاب ذکر می‌شد؟ به نظرم متن در راستای خودکم‌بینی ایرانیان انتخاب شده است. خب خارجی با لهجۀ غریبش تعریف کرده است که چی؟

«ارمغان ایران» متن نوشتاری است که به نظرم جایش در کتاب ادبیات دانش‌آموزان نباید قرار بگیرد. تمام متون نثر که انتخاب شده‌اند از «رسالۀ قشیریه» تا «جامع التواریخ» نثرها ساده و به زبان امروزی برگردانده شده‌اند. چه لزومی دارد متن امروزی به زبان سنگین نوشته شود؟ آیا واقعاً پسندیده است که دانش‌آموز در انشای خود از واژه‌هایی چون لیک، هان، هرآینه و دیری استفاده کند؟ این درس‌ها الگوی نگارش دانش‌آموزان هستند؛ اگر دانش‌آموز همین پایه از عبارات «چون نمی‌خواهد دید» استفاده کند، معلم بر او خرده می‌گیرد یا اگر دانش‌آموز دربارۀ ترکیب عبارت «سر از همگنان بر می‌افرازیم» بپرسد، معلم در پاسخ درمی‌ماند یا در عبارت «دیری در درازنای تاریخ خویش»؛ چه لزومی به دشوارگویی است؟

داستان «جوانه و سنگ» درست است که اهمیت فداکاری را نشان می‌دهد، ولی حالتی اندوهناک و تراژدیک ایجاد می‌کند؛ به‌خصوص با تصویر نه چندان زیبا و دلچسبش.

نظر آموزگاران دربارۀ بخش ادبیات در کتاب فارسی سال هشتم

آرزو خاکسار (معلم ادبیات پایۀ هشتم): مشکل من با کتاب‌های ادبیات در هر پایه‌ای کاربردی نبودن آن‌ها در زندگی امروز است. به‌نظر شما محتوای کتاب‌های درسی چقدر می‌تواند در دنیای امروز نوجوان کاربرد داشته باشد؟ چقدر می‌تواند به این دانش‌آموز راهکار و پیشنهاد زندگی بدهد؟ برای مثال سازمان بهداشت جهانی ده مهارت دهگانۀ زندگی را مشخص کرده است. این مهارت‌ها عبارت‌اند از:

1 – مهارت های خودآگاهی؛

2 – مهارت همدلی؛

3 – مهارت روابط بین فردی؛

4 – مهارت ارتباط مؤثر؛

5 – مهارت مقابله با استرس؛

6 – مهارت مدیریت بر هیجان؛

7 – مهارت حل مسئله؛

8 – مهارت تصمیم‌گیری؛

9 – مهارت تفکر خلاق؛

10 – مهارت تفکر نقادانه.

به این ده مهارت که دقیق ‌شویم، می‌بینیم که معضل نوجوان و جوان امروزی ما نداشتن این مهارت‌ها در زندگی است. خب اگر ما در کتاب‌های ادبیات به این مهارت‌ها توجه نکنیم و به آن‌ها نپردازیم، نوجوان و جوان امروزی باید کجا این مهارت‌ها را یاد بگیرد؟ بهتر نیست که به جای پرداختن به ادبیات کهن کمی هم به معضلات نوجوان امروزی بپردازیم. اینکه فلان شاعر در چه قرنی می‌زیسته و چه نوع شعری سروده مهم‌تر است یا آموزش دادن مثلاً مهارت تفکر نقادانه؟

محیا بهاریان (معلم پایۀ هشتم): اولین مشکل کتاب، متن کتاب هست. متونی که انتخاب شده، سعی شده به‌شدت ساده شود؛ اما در زمان ما به این شکل متون ساده نمی‌شد؛ مثلاً بیتی از شاهنامۀ فردوسی آورده می‌شد و کلمه‌هایی که برای دانش‌آموز سخت بود در پایین کتاب یا نهایتاً در پایان کتاب آورده می‌شد تا دانش‌آموز با مراجعه به آنها آن کلمه را درک کند. اما در این کتاب درسی اگر متن کلاسیکی استفاده شده، متن را به حدی ساده کرده‌اند که دانش‌آموز درکی از متون کلاسیک ندارد و با آنها درگیر نمی‌شود. دومین مشکلی که وجود دارد سوگیری عجیبی است که کتاب فارسی دارد. کتاب فارسی مثل اینکه بوستان سعدی است و گویا مؤلف در نظر گرفته مثل سعدی همان‌قدر قلم عجیب و غریبی دارد که می‌تواند یک مدینۀ فاضله را رسم کند. چرا از بوستان سعدی اسم می‌برم؟ چون آن دنیای آرمانی سعدی را می‌توانیم در این کتاب ببینیم. مؤلف و مؤلفین کتاب فارسی پایۀ هشتم سعی کردند یک دنیای آرمانی متصور شوند؛ اما با رویکردی افتضاح. رویکردی که اصلاً علمی نیست. شما قشنگ می‌توانید این سوگیری را در جای‌جای کتاب ببینید. چه در درس‌های آزادش که از اول قرار بود این درس‌های آزاد ادبیات بومی باشد و بدون هیچ توضیح و هیچ خلاقیتی. گویا این دو درس را گذاشته‌اند روی طاقچه که بچه‌ها خودشان این درس را درک کنند یا در نهایت خلاقیت معلم باشد حالا معلمی که در روستاست مشخص نیست، این خلاقیت را دارد یا نه. البته منظورم این نیست که معلم روستا خلاقیت ندارد؛ بلکه منظورم این است که معلم بدون امکانات است. وقتی معلمی امکانات ندارد، چطور می‌تواند این درس را جواب دهد. ما در مدرسه‌ای در منطقۀ یک آن‌قدر امکانات نداریم که با یک زنگ و تک زنگ به سوگیری‌های کتاب نزدیک شویم. چه برسد به جاهای دیگر کشور.

اما دستور زبان. در دستور زبان یک سری موضوع‌های تکرار شده. با تکرار این موضوعات قرار بر این بوده که جزئی به دانشِ دانش‌آموز اضافه شود؛ اما این اتفاق نیفتاده و همین موضوع باعث دلزدگی دانش‌آموز می‌شود. مثلاً از نظر تفکر قیاسی دستور زبان خوب در کتاب چیده نشده. ببینید دستور زبان باید یک نظم منطقی برای دانش‌آموز در این سن داشته باشد. مثلاً ما نمی‌توانیم بخش تشخیص هسته و گروه اسمی و وابسته را در انتهای کتاب قرار دهیم و از او بخواهیم در یکی‌دو جلسه بدون هیچ تمرینی آن‌ها را یاد بگیرد. خب معلم مجبور است که این مبحث را در انتهای ترم یک درس بدهد که تا پایان سال بتواند کمی با دانش‌آموز تمرین کند که آن را خوب یاد بگیرند. خب این برای دانش‌آموز سخت است همان‌قدر سخت که از سوم ابتدایی تا هفتم مبحث نهاد و گزاره تکرار می‌شود و به‌نظرم تشخیص هسته همان‌قدر برای دانش‌آموز سخت است. نکتۀ دیگر آرایه‌های ادبی است. تصمیمی که آموزش و پرورش برای آرایه‌های ادبی کتاب درسی گرفته این است که هر سال گزیدۀ از آن را بخوانند. خب شما یک بار تشبیه را به دانش‌آموز یاد دادید و دانش‌آموز هم آن را یاد گرفت و تمام؛ ولی هرسال تشبیه گفته می‌شود اغراق گفته می‌شود و کنایه و… . از آن طرف بعضی از آرایه‌های ادبی را که باید دانش‌آموز آنها را برای کنکور آماده کنند، دقیقاً سال پیش دانشگاهی به دانش‌آموز آموزش می‌دهد؛ مثل لف و نشر و ایهام تناسب و… . خب این آرایه‌ها را دانش‌آموز اگر بخواهد تازه در پیش‌دانشگاهی یاد بگیرد، کی وقت می‌کند تستش را تمرین کند؟ درکل منظورم این است که بخش دانشی، عادلانه بین درس‌ها تقسیم نشده است.

کلام آخر

اینکه پیشینۀ ادبیات ما گنجینۀ غنی از شعر و حکایت و داستان است، جای شک و تردید نیست. اگر هم دلمان می‌خواهد که نسل‌های جدید با این گنجینه بیشتر آشنا شوند، توقع بی‌جایی نیست؛ اما در عصر جدید باید به روش‌ها و سبک‌های نو و بکری این اطلاعات را در اختیار مخاطب قرار داد. اگر محتوای مناسب در قالب و سبک درست و صحیح به خواننده داده نشود، نه تنها تأثیر مثبت نخواهد داشت، بلکه دافعه هم ایجاد می‌کند. چیزی که در کتاب فارسی پایۀ هشتم می‌بینیم، انتخاب نادرست محتوا برای مخاطب نوجوان و ارائۀ آن در فرم‌های نامناسب است.

این مطلب، در پاییز ۱۳۹۸، در سایت شهرستان ادب منتشر شده است.

مطالب دیگر پروندۀ «بررسی ادبیات در کتاب‌های درسی»:

فقدان طنز در کتاب درسی، مانعی برای پرورش قوۀ تخیل کودکان (مروری بر کتاب فارسی سال اول ابتدایی)
جای خالی شهیدان در کتاب فارسی پایۀ دوم ابتدایی (مروری بر کتاب فارسی سال دوم ابتدایی)
سوم دبستان، مهم‌ترین سال تحصیلی دبستانی‌ها (مروری بر کتاب فارسی سال سوم ابتدایی)
فارسی کلاس چهارم دارای زبانی کهنه و نیازمند به‌روزرسانی است (مروری بر کتاب فارسی سال چهارم ابتدایی)
ترجمه، تهدیدی برای ادبیات معاصر ایران (مروری بر کتاب فارسی سال پنجم ابتدایی)
چگونه می‌شود اصطلاح‌های عارفانه را برای دانش‌آموز معنا کرد؟ (مروری بر کتاب فارسی سال ششم ابتدایی)
جای خالی شعر عاشقانه در کتاب درسی (مروری بر کتاب فارسی سال هفتم)
کتاب ادبیاتی که شبیه کتاب تعلیمات دینی است! (مروری بر کتاب فارسی سال نهم)
جای خالی نویسندگان معاصر ایرانی در کتاب (مروری بر کتاب فارسی سال دهم)
کتاب فارسی تبدیل به کتاب اخلاق عملی شده است (مروری بر کتاب فارسی سال یازدهم)
تمرین در قلمروهای متکثر برای افزایش مهارت دانش‌آموز (مروری بر کتاب فارسی سال دوازدهم)
جای خالی مولانا در ادبیات دانش‌آموزان (مولانا در کتب آموزشی مدارس)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved