مهدیه موسیزاده: با گذشت زمان پیشرفتهای بسیاری در زندگی روزمرۀ ما انسانها به وجود آمد که البته در برخی موارد نیز با پسرفت روبهرو بوده است. شکلگیری و جاافتادن رسوم غلط، پذیرش آن از طرف مردم و در نهایت تبدیلشدن آنها به ارزش و عرف جامعه، افراد را درگیر مشکلات و مسائل فراوانی کرده است. بسیاری از معضلات بزرگ جامعۀ امروز مثل بیکاری، افزایش سن ازدواج، کمرنگشدن روابط اجتماعی میان مردم و حتی مشکلات بزرگ اقتصادی کشور با کنار گذاشتن ارزشهای غلطی که در جامعه رواج یافتهاند، قابل حل شدن هستند.
اسراف از جمله عوامل دخیل در شکلگیری عرفهای نادرست در جامعه است که به طور نامحسوسی در بسیاری از آداب و رسوم و امور روزمرۀ زندگی ما ایرانیها رخنه کرده است و سبب شده ارزشهای نادرستی در جامعه نهادینه شود و افراد متحمل هزینههای زیادی شوند. اسراف در یک جامعه را میتوان در دو بخش کلی مورد بررسی قرار داد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
اسراف در سطح خرد و لایههای زیرین جامعه
اگرچه پایه و اصل بسیاری از مجالس و مراسمی که برگزار میشود، در فرهنگ، اعتقادات و آداب و رسوم جامعه ریشه دارد، اما گذشت زمان، بدعتهای گوناگونی به این آداب و رسوم وارد کرده است. از زمانهای قدیم رسم بر این بوده که حاجیان بعد از بازگشت از مکه در شهر خود ولیمه دهند.
در گذشته مردم در خانۀ حاجیان دور هم جمع میشدند و هر حاجی به اندازهی وسع و در حد توانش از آنها پذیرایی میکرد. این آیین نیکو امروزه دستخوش تغییرات فراوانی شده است. عرف جامعۀ امروز به این سمت پیش رفته که برای حاجیان چندین پارچهنوشته (بنر) به مناسبت ورود بر در خانه نصب میکنند. بنرهایی که اسم حاجیان بر آن درج شده و تنها یک بار میتوان از آن استفاده کرد. همچنین حاجیان بنا به عرفهای موجود باید مراسم ولیمه را مفصل و معمولا در تالار، به همراه سرو چندین نوع غذا برگزار کنند. رسم بدتری که جاافتاده این است که مهمانان دست خالی به این مراسم نمیروند و هرکدام با هدیهای (که قاعدتا باید درخور تالاری باشد که در آن ولیمه داده شده) به استقبال حاجی میروند. معمولا در این ولیمهها اگر سالنهای آقایان و بانوان جدا از هم باشد، تقریبا اکثر بانوان با لباسهای فاخر و آرایشهای چندصدهزارتومانی خود را آراسته جلوه میدهند. حال ببینید یک رسم ساده و اعتقاد دینی چگونه از یک ارزش به ضدارزش تبدیل شده و چه هزینههای گزافی بر دوش برگزارکننده و شرکتکنندگان میگذارد. آیا واقعا منطقی به نظر میرسد که چندصدهزار تومان برای اعلام بازگشت حاجی به خانهاش صرف تهیه و نصب بنر شود؟ یا عقلانیست که چندین میلیون تومان صرف هزینۀ آرایشگاه بانوانی شود که میخواهند در مراسم ولیمه شرکت کنند؟
اینها یعنی هر نفر علاوه بر مخارجی که باید برای سفر خود به خانۀ خدا در نظر بگیرد، مجبور است برابر با آن را برای هزینههای ولیمه کنار بگذارد.
تراژدی دیگری که اسراف، نقش اول آن را ایفا میکند، ازدواج یک دختر و پسر است. از روز اولی که مراسم خواستگاری برگزار میشود، تا شب عروسی که قرار است دختر و پسر به خانۀ بخت بروند، هیچ سکانسی نیست که اسراف در آن حضور نداشته باشد. گلهای چندصدهزارتومانی و گاه میلیونی که داماد باید برای هر جلسۀ خواستگاری تهیه کند، بعد از چند روز یا گاهی چند ساعت روانۀ سطل زباله میشود. توقعهای بیجا، چشم و همچشمی، خودخواهی و رواج نیازهای کاذب سبب میشود امر ازدواج آنقدر پیچیده و مشکل به نظر برسد که خانوادهها از آن فراری باشند. گاهی با مجموع هزینههایی که برای بلهبرون، جشن نامزدی، جشن عقد، حنابندان، جهازبرون، مراسم عروسی و پاتختی صرف میشود، میتوان دهها دختر و پسر را راهی خانهی بخت کرد. برگزاری همۀ این مراسم تا آنجایی خوب است و نشاط و شادی را برای هر دو خانواده و عروس و داماد به ارمغان میآورد که هزینههای کمرشکن به پدر عروس و داماد تحمیل نشود. اکثر خانوادهها عادت کردهاند بدون در نظر گرفتن توان مالی خود و خانوادۀ طرف مقابل، این رسم و رسومات را با تشریفات و تجملات هر چه بیشتر برگزار کنند. اگر وسع خانوادهای به تمام این رسمها قد ندهد، چه اشکالی دارد که با یک مهمانی مختصر در منزل، دختر و پسرشان را سر و سامان دهند؟ چرا برپایی رسمهای مختصر و ساده ولی در عین حال صمیمی و باصفا دیگر بین خانوادهها رواج ندارد و حتما باید در یک فضای بزرگ با تعداد مهمانان زیادی برگزار شود؟ این چه رسم غلطی است که حتما باید در تمام مجالس عروسی و حتی سایر مهمانیها، بانوان با آرایشهای چندصدهزارتومانی و گاهی میلیونی ظاهر شوند؟ ضربالمثلی هست که میگوید: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». کسی هست که شهامت ظاهر شدن بدون آرایش در مجلس عروسیاش را داشته باشد؟ اگر هم دختری بخواهد این کار را بکند، قطعا اطرافیان و خانوادهاش نخواهند گذاشت؛ چون آرایش صورت عروس به یک عرف و ارزش در جامعه تبدیل شده است. هر هزینهای هم برای آرایشگاه عروس صرف شود، اسراف به نظر نمیرسد. علاوه بر این، اجاره کردن ماشینهای گرانقیمت، تزئین آن با گلهای چندصدهزار تومانی، لباس عروس و کت و شلوارهای میلیونی داماد، کارتهای عروسی، هزینهی آتلیه و فیلمبرداری و دهها نیاز کاذب دیگر گریبانگیر جامعۀ امروز شده و متاسفانه خانوادهها، عزت، سربلندی و خوشبختی دختر و پسرشان را در گرو این هزینهها میبینند. حال آنکه اسرافهایی از این قبیل، پیامدی جز کم برکتی، زوال نعمت، ورشکستگی، فقر و… به همراه نخواهند داشت. البته عدهای هم هستند که با پولهای بادآورده میخواهند شاهانه زندگی کنند و اسراف و اشرافی-گری خود را به رخ همه بکشند؛ این افراد سرانجامی جز خوار و زبون شدن ندارند چرا که امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید: «کسی که به زیادهروی افتخار کند، با تنگدستی خوار و زبون میگردد» (میزان الحکمه جلد ۱ حدیث۱۶۶۱).
اما این اسراف در هزینه و میل به اشرافیگری فقط مختص مجالس عروسی نیست. چه بسا در مجالس ترحیم، هزینههای بیشتری صرف رفع نیازهای کاذب و اسراف در وقت و سرمایه میشود. قطعا تاجگلهای چندصد هزار تومانی، بنرهای چند متری، کارت یادبود به تعداد مهمانان، سرو چندین نوع غذا، انواع میوهجات، شربت و… ، هیچ تاثیری در سعادت فرد متوفی ندارد و تنها باعث مشقت و سختی بازماندگان او خواهد شد. تاجگلی که بعد از چند روز راهی سطل زباله میشود، کارتهای یادبودی که بعد از یکی دو بار نگاه کردن مچاله و به گوشهای پرتاب میشوند، سنگ قبرهای گرانقیمتی که زیر باد و باران بعد از مدتی کهنه و شکسته میشوند، مصداق بارز اسراف نیستند؟ با این هزینهها چند گرسنه را میتوان سیر کرد؟ چند بیمار تهیدست را میتوان مداوا نمود؟ ثواب واقعی نه از تاجهای گل گران قیمت نصیب متوفی میشود و نه از تشریفات پر هزینه؛ چرا که خدا در قرآن آورده: «و الله لا یحب المسرفون»…
با هزینۀ همین نیازهای کاذبی که واقعا هیچ گرهای از کار کسی باز نمیکنند، میتوان گرسنههای زیادی را سیر کرد. اگر به این فکر کنیم که هر روز در جهان نزدیک به 25 هزار نفر از گرسنگی میمیرند، باز هم دلمان میآید که اینقدر خودخواهانه به سمت تجملگرایی و اشرافیگری حرکت کنیم؟
البته حضور اسراف در زندگی ما تنها به این مجالس و مراسم ختم نمیشود. انگار در یک میدان رقابت قرار گرفتهایم و هر کدام میخواهیم در اسراف، گوی سبقت را از دیگران برباییم. اسراف تنها به مسائل مادی خلاصه نمیشود. گاهی چنان در خرج کردن زمان خود زیادهروی میکنیم که انگار قرار است صدها سال در این دنیا زندگی کنیم. ساعتها از وقت خود را صرف دیدن اجناسی در ویترین مغازهها میکنیم که خودمان بهتر از هر کس دیگری میدانیم خریدارشان نیستیم. فقط دوست داریم ببینیم و حسرت داشتنشان را بخوریم.
البته هیچیک از این صحبتها به معنای مصرف نکردن نیست؛ بلکه مفهوم اسراف نکردن، درست مصرف کردن است. درست مصرف کردن، یعنی تنها به داشتن چیزهایی فکر کنیم که به آنها نیاز واقعی داریم. همین الان به وسایل دور و برتان نگاهی بیندازید و صادقانه به خودتان بگویید کدام یک از آنها جزو نیازهای کاذب و کدامیک جزو نیازهای واقعی شما هستند؟
اسراف در سطح کلان کشور
«الناس علی دین ملوکهم»؛ در جامعهای که افراد صاحب قدرت و منصب، در امور کشور خواسته یا ناخواسته جایگاه ویژهای برای اسراف باز میگذارند، نمیتوان از مردم توقع داشت که در امور کوچک و روزمرۀ زندگی خود از اسراف پرهیز کنند.
سالانه بودجههای کلانی در کشور جهت برگزاری همایشهای شرکتهای دولتی و خصوصی، تبلیغات نامزدهای هر انتخابات در هر سطحی از کشور و حتی سفرهایی با چند صد نفر هیأت همراه به نقاط مختلف داخل یا خارج از کشور صرف می-شود. وقتی برای ارائۀ توضیحاتی دربارۀ موضوعی خاص یا تصمیمگیری دربارۀ یک مسئله، همایش بزرگی در بهترین نقطۀ کشور، با صرف هزینههای بسیار گزاف برگزار میشود، چگونه میتوان مردم را به سادهزیستی و قناعت تشویق کرد؟
در اینجا وظیفۀ دستاندرکاران و مسئولان هر نهاد و سازمانی این است که با فرهنگسازی در میان افراد سازمان خود، سعی کنند توقع آنها از برگزاری همایشها و جلسات با پذیراییهای آنچنانی را پایین آورده تا کمکم بتوان جلوگیری از اسراف و زیادهروی در امور جامعه را نهادینه و به یک ارزش واقعی تبدیل کرد. با این اتفاق، مسیر مردم نیز از اشرافیگری و میل به اسراف منحرف شده و بساط ارزشها و عرفهای نامتعارف از میان مردم به تدریج برچیده خواهد شد.
این مطلب، در تابستان ۱۳۹۵، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.