احمد تقدم: روانشناسان و حتی بسیاری از مردم، دورۀ بلوغ را با بحران هویت میشناسند، زمانی که هنجارها، باید و نبایدها، افکار، آرمانها و به طور کلی بافت فکری نوجوان شکل میگیرد و آمادۀ گذار از کودکی و نوجوانی به جوانی و بزرگسالی میشود. هر چند این بحران هویت در دورۀ میانسالی نیز تکرار میشود، اما اهمیت بیشتر بحران هویت در مرحلۀ بلوغ بر کسی پوشیده نیست. با این حال پیشرفت تکنولوژی و عصر انفجار اطلاعات باعث دامن زدن به بحران هویت شدهاست، زیرا الگوهای کاملا متفاوتی به نوجوان عرضه میشود. در این مقاله تلاش داریم تا به این تعارضها پرداخته و صحنهای که نوجوان با آن روبرو میشود را به تصویر بکشیم، تا از این طریق بتوانیم با درک او، بهترین اثرگذاری را در این بحران داشتهباشیم و به او برای یک انتخاب مناسب یاری رسانیم.
تعارضات فرهنگی، از درون تا برون
بسیاری از اندیشمندان تفاوتهای فرهنگی را موجب رشد و اعتلای جوامع بشر میدانند و از ایده همزیستی فرهنگها پشتیبانی میکنند. آنها معتقدند تفاوتهای فرهنگی ریشه در تفاوت اندیشههای بشر و تاریخ رشد آن دارد؛ نه امکان یکسانسازی فرهنگی وجود دارد و نه چنین امری قابل قبول است. هر چند نگارنده کلیات این ایده را قابل قبول و منطقی میداند، اما نباید از تفاوتها و به خصوص اصطکاکهای فرهنگی غافل شد. تاریخ معاصر نشان میدهد رواج “مهندسیشدۀ” برخی فرهنگها و هنجارها نقش مخربی در جوامع هدف داشته است. به عنوان مثال میتوان به رواج فرهنگ خودستیزی، غربگرایی و در نهایت وابستهگرایی اشاره کرد که از مهمترین ابزارهای دوَل استعمارگر برای بسط نفوذ خود در مناطق مختلف جهان بوده است. اما این اصطکاکهای فرهنگی چه تاثیری در بحران هویت نوجوان دارند؟ در ادامه به این سوال پاسخ میدهیم.
اهمیت بلوغ فکری
ریشه تعارضات فرهنگی را میتوان از تفاوت در هنجارها دانست. از طرف دیگر باید این نکته را مد نظر قرار داد که در دنیای جدید، دیگر ابزار نظامی به تنهایی قادر به دیکته کردن منویات کشورهای مختلف حتی ابرقدرتها نیست. آنها به روشنی دریافتهاند که راه حل صرفا نظامی اگرچه ممکن است در ابتدا با موفقیت همراه باشد، اما دارای عوارض خطرناکی است که موفقیت آن را تحتالشعاع قرار میدهد. به عنوان مثال، انتخاب راه حل نظامی منجر به انزجار مردم مختلف جهان از کشور مهاجم خواهد شد؛ و از سوی دیگر، جامعه مورد تهاجم نیز در برابر دخالت خارجی واکنش نشان داده و ممکن است پس از مدتی حتی منجر به بروز جنگهای چریکی و فرسایشی علیه نیروهای مهاجم شود. در نتیجۀ آنچه گفته شد، اهمیت شکلدهی هنجارها و الگوهای اجتماعی و فرهنگی بر همگان مشخص است؛ و در این میان منعطفترین و قالبپذیرترین طیف جامعه را میتوان نوجوانانی دانست که در آستانۀ بلوغ فکری قرار دارند و در حال گذار از مرحلۀ بحران هویت هستند.
امریکن دریم، رویای یک زندگی کامل!
مهمترین مصداق آنچه در بالا بحث شد را میتوان در فرهنگ ترویجی از سوی ایالات متحدۀ آمریکا مشاهده نمود. آمریکا که خود را در موقعیت رهبر و قدرت بلامنازع اقتصادی و نظامی جهان میبیند، بستهای فرهنگی با مشخصات خاصی برای مردم خود و دیگر ملتها تجویز میکند که با توجه به تفوق مالی، تکنولوژیکی و… به فرهنگ ترویجی غالب در جهان مبدل شده و به اَمریکن دریم (رویای آمریکایی) معروف شده است. اگر بخواهیم این پدیده را در یک جمله خلاصه کنیم، بدین صورت خواهد بود که در امریکن دریم، همۀ راههای خوشبختی به غرب و آمریکا میرسند. بدیهی است که با پذیرش چنین بنیانی در غرب و آمریکا، جهتگیری اکثر محصولات فرهنگی به همین سیاق خواهد بود. در ادامه به این محصولات فرهنگی و تاثیر آنها بر نوجوانان خواهیم پرداخت.
محصولات فرهنگی
اگر با نوجوانان نشست و برخواست داشتهباشید، حتما متوجه مهمترین ابزارهای سرگرمی آنها شدهاید: تلفن همراه و متعلقات آن -که مهمترین آنها شبکههای اجتماعی، اینترنت و بازیها هستند؛ بازیهای کامپیوتری (که از لحاظ پیچیدگی با بازیهای تلفنهای همراه قابل قیاس نیستند)، فیلم و سریال، برنامههای ورزشی و… – که در همۀ آنها رد فرهنگ کاملا آشکار است.
با این حال، در میان ابزارهای نام برده در بالا، بازیهای کامپیوتری در درجۀ اهمیت بالاتری قرار دارند، زیرا در آنها نوجوان در یک محیط مجازی قرار گرفته و از یک ناظر (در محصولاتی مانند فیلم و سریال) به یک کنشگر (فاعل) مبدل میشود، کنشگری که باید محیط بازی را مورد ادراک قرار داده و مورد پردازش (اندیشه) قرار دهد؛ و البته این پردازش باید به نحوی صورت گیرد که مورد پذیرش بازی هم قرار داشتهباشد. در واقع نقشآفرینی در یک بازی را میتوان تمرین “چگونه اندیشیدن” برای نوجوانان دانست. این چگونه اندیشیدن را به شکلی رقیقتر میتوان در دیگر محصولات فرهنگی مانند فیلم و سریال نیز مشاهده کرد؛ جایی که قهرمان و الگو، چگونه اندیشیدن و عمل کردن را برای مخاطبان به نمایش میگذارد. با این حال همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، بازیهای رایانهای به دلیل “نقشآفرینی” و “همذاتپنداریِ” مستقیم نوجوان تاثیر بیشتری بر وی و هویت در حال شکلگیری او باقی میگذارند. جالب توجه اینکه به دلیل ارائۀ موضوعات فرهنگی پذیرفته شده در غرب در بازیهای رایانهای، تقریبا تمام بررسیهای صورت گرفته پیرامون اثرات فکری و فرهنگی این بازیها، به بازیهای خشن محدود شدهاست.
دیگر محصولات مهم فرهنگی که بر هنجارها و در نتیجه هویت نوجوانانِ در حال بلوغ تاثیر زیادی دارد، فیلمها و سریالها هستند که فرد در آنها به صورت مستقیم به نقشآفرینی نمیپردازد. مهمترین ابزار این محصولات چندرسانهای، “تصویرسازی” آنها در مقیاس کلان است؛ یعنی مجموعۀ سریالها و فیلمهایی که به دلیل تفوق تکنولوژیکی، اقتصادی و هنری در غرب ساخته شدهاند و به موفقیت جهانی میرسند، تصویری از غرب و مناسبات آن در ذهن مخاطب ایجاد میکنند. بدیهی است که با توجه به شناخت کمتر کودکان و نوجوانان از دنیای واقعی، این تصویر برای آنها واقعیتر بوده و تاثیر بیشتری بر هنجارها و ایدهآلهای آنها میگذارد.
موضوعات مورد اشاره در محصولات فرهنگی، چنانچه در بالا نیز ذکر شد، برای کشورهای غربی دغدغه محسوب نمیشوند، زیرا آنها از مناسبات فرهنگی و هنجارهای مشابهی برخوردار هستند. اما این مسئله در رابطه با دیگر مناطق جهان که فرهنگ آنها ممکن است تفاوت و یا حتی تعارضهایی با فرهنگ غربی داشتهباشد، به کلی متفاوت است. در چنین جوامعی و برای نوجوانان در حال بلوغ فکری -که موضوع این مقاله هستند- محصولات فرهنگی غرب یک سری هنجار و محصولات فرهنگیِ بومی نیز هنجارهای دیگری ارائه میدهند که منجر به ارائۀ دو هویت کاملا متفاوت به نوجوان میشوند. در اینجاست که تعارض بروز کرده و نوجوان باید به چنان درکی رسیدهباشد که بتواند ماهیت هر کدام از این هویتها را از پس زرق و برقشان تشخیص داده و درست انتخاب کند.
این مسئله در کشور ما که در آن ارزشهای بومی با ارزشهای محصولات فرهنگی غرب کاملا متفاوت است، شکل آشکارتری دارد. اگر در غرب فردگرایی و مصرفگرایی به عنوان ارزش شناخته شده و تلاش میشود نوجوان غربی هویتی بر اساس این مبانی داشتهباشد، در کشور ما، اصالت خانواده و ارزشهای اسلامی به عنوان ارزش معرفی میشوند. این تضادها منجر به شکلدهی دو هویت کاملا متفاوت با ایدئولوژیهای خود میشوند و در نتیجه، انتخاب هر کدام، زندگی اجتماعی و سبک زندگی خاص خود را به همراه خواهد داشت.
در پایان نگارنده بار دیگر تاکید میکند که باید مد نظر داشت شکلدهی به هویت و هنجارهای نوجوانان در حال بلوغ، به مراتب آسانتر از تغییر دیدگاه در جوانان، میانسالان و در یک کلام جامعه است. از سوی دیگر و با رواج ارتباطات رسانهای و محصولات فرهنگی -که میتوانند هنجارها و ارزشهای متفاوتی با جامعۀ بومی داشتهباشند- اثرگذاری بر هویت نوجوانان افزایش چشمگیری یافته و حتی ممکن است منجر به بروز نسلی با هویتی بیگانه در جوامع (بومی) شود. پس ضروری است تا راههای اثرگذاری بر شکلگیری هویت نوجوانان در دوران بلوغ را بشناسیم و از بیگانه شدن آنها با فرهنگ و ارزشهای خود جلوگیری نماییم.
این مطلب، در زمستان ۱۳۹۴، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.