مقاله‌ای طنز دربارۀ گروه‌ها و شخصیت‌هایی که از کنکور سود می‌برند

کاسبان کنکور

احمد تقدم: چند وقت قبل، وقتی که داستان توافق یا عدم توافق هسته‌ای گوش همه فلک را کر کرده بود و همه ما اساتید مسلم روابط بین‌الملل، اقتصاد و… در حال تجزیه و تحلیل شرایط تا 50 سال بعد از آن بودیم، همین جوری یهویی عده‌ای از عده‌ای که این‌ور خط بودند، یک عده دیگر از آن‌ور خطی‌ها را کاسبان تحریم نامیدند و آن یک عده هم عده‌ای از این‌ور خطی‌ها را کاسب مذاکره خواندند و… . خلاصه بعد از آن، کاسبی که قبلش چیز خیلی بدی هم نبود، به یک متلک سیاسی- اجتماعی- فرهنگی یا “تیکه آدم‌ضایع کن” و فحش روشنفکری تبدیل شد و خیلی‌ها در اطراف و اکناف جهان به کاسبی خیلی چیزها مشهور شدند.

از آنجا که این روزها بحث کنکور داغ شده و من هم مانند شما اساتید، نخبگان و “حیف‌شدگان در تمام زمینه‌ها” صاحب نظر هستم، گفتم بد نیست اطلاعات و دانسته‌های خود را در مورد کاسبان کنکور برای شما بنویسم تا با این طیف بیشتر آشنا شوید و پی به کنه چهره آن‌ها برده و در صورت امکان، حقشان را کف دستشان بگذارید. البته اگر هم چیزی کف دستشان نگذاشتید عیب ندارد، به شرطی که حداقل راپورتشان را به اداره «سازمان به زور خود انصرافی از یارانه» بدهید و حسابی حالشان را بگیرید. در صورتی که از پس هیچ کدام این کارها بر نیامدید، “زنگ زدن در رفتن” و “تلفن زدن فوت کردن” را پیشنهاد می‌دهم که حداقل برای دل خودتان مرهم بسیار خوبیست.

اما کاسبان کنکور چه کسانی هستند؟ در زیر به ترتیب از انتها آن‌ها را معرفی می‌کنم تا بدانند هیچ کس نمی‌تواند از قانون فرار کند و بالاخره دستشان توسط یک آدم باحال، مشتی، زرنگ، آی‌کیو 200، خوش‌تیپ، هیکل آها، آشنا به کاربرد انواع و اقسام سلاح‌ها، خلبان، دارای نقاب سیاه مخصوص و… یعنی خودم، رو خواهد شد.

7- مورد اول را همه می‌شناسند. هر وقت اسم درس خواندن می‌آید، شما یاد چی می‌افتید؟! امتحان که امتحان است، فرض کنید که معلم شما را پای تخته دعوت می‌کند تا کمی از مکاشفات علمی کم‌نظیر خود را با کلاس در میان گذاشته و آن‌ها را مستفیض کنید. در این لحظه است که ناگهان احساس می‌کنید بدنتان یخ کرده و نای بلند شدن ندارید. احتمالا تمام صحنه‌های مهم زندگی‌تان را جلو چشمتان می‌بینید، فقط همان یک قسمت خاص که مربوط به درس هفته گذشته بود را اصلا پیدا نمی‌کنید. از آنجا که شما عارف وارسته‌ای هم نیستید و رسیدن به چنین مرحله‌ای معمولا ممکن است سال‌ها زمان بخواهد، نمی‌توانید روی امدادهای غیبی حسابی باز کنید. نگاهی به چهره دیگر دوستانتان هم نشان می‌دهد که آن‌ها فقط در فضای خوشحالی انتخاب یک طعمه دیگر غیر از خودشان هستند، آن معدود بامرام‌ها هم که در این زمینه‌ها چیزی بلد نیستند. در اوج ناامیدی ناگهان گنج ناتمام علوم و فنون را به یاد می‌آورید که چه سخاوتمندانه انسان‌های زیادی را از میادینی به مراتب بدتر از این نجات داده، بله خودش است: حل‌المسائل.
واقعیت هم اینست که هر وقت اسم امتحان می‌آید، نام کتاب‌های کمک‌آموزشی می‌درخشد. حالا کنکور و این همه آدم درمانده را چه کسی می‌تواند به سواحل دانایی برساند جز ناشرانی که همه هستی خود را در طبق اخلاص نهاده و آن را فی سبیل‌الله به خلق عرضه می‌کنند؟

6- دانشگاه‌ها هم کاسبان بعدی لیست ما هستند. این روزها که پذیرش دانشجوی پولی (یا پذیرش پولی دانشجو!) کم کم دارد باب می‌شود، فرصتی کم‌نظیر برای خدمت به خلق‌الله، البته از نوع از ما بهترانش فراهم شده. از ما بهتران‌ها همانطور که می‌دانید یک دل دارند قد دل گنجشک و نمی‌توانند ناملایمات زندگی را مثل من و شما تحمل کنند. اصولا برای همین دل کوچولوی آن‌هاست که سربازی را هم هر از گاهی به فلان قیمت می‌فروشند تا مبادا زندگی این دسته از جوانان سختی کشیده، از این هم تلخ‌تر شود.

5- سخنگوی سازمان سنجش، ملقب به س.س.س! فکر کنم هر وقت اسم س.س.س می‌آید، آدم یاد داوود ززز (در سریال دزد و پلیس) می‌افتد: ببین یعنی من یه جوری چکت… اهههم! ببخشید! کجا بودیم؟! آهان. فکرش را بکنید که در روزهای منتهی به کنکور، یا اصلا هر جا نامی از کنکور به میان می‌آید، س.س.س در محل حاضر شده و به گفتگو می‌پردازد، حالا موضوعش از نوع کیک و شربت جلسه باشد تا دادن آمارهای عجیب و غریب. خدا خیر بدهد آقای دوربینی را که اگر در جوانی خبر داشت چنین شغلی به نام س.س.س در آینده برخی را وارد تالار مشاهیر صدا و سیما خواهد کرد، کار و زندگی خود را رها و صبح و شب دست از تلاش نمی‌کشید تا به س.س.س برسد.

4- حتما تا حالا بارها و بارها تماشاگرانی که از شهرستان‌های مختلف از یک روز قبل برای دیدن دربی تهران می‌آیند را دیده‌اید. کنکور هم کم و بیش از این قاعده مستثنی نیست. “والدین دم در مدرسه منتظر” که ساعت‌ها زیرآفتاب می‌نشینند و خیلی‌هایشان هم سوژه گزارش‌های خبری می‌شوند از همین دسته هستند. چقدر آدم‌های مختلف هستند که حاضرند هر کاری بکنند تا تلویزیون نگاهی به آن‌ها بیاندازد، اما این گروه به راحتی سر از مهمترین بخش خبری در می‌آورند. البته نمی‌توان از تبعیضی که بر این بنده‌های خدا می‌گذرد گلایه نکرد: شهرداری گاهی از دستش در می‌رود و به تماشاگران دم استادیوم آزادی شام و چادر می‌دهد، در حالیکه به “والدین دم در مدرسه منتظر” هیچ کدام از این امکانات تعلق نمی‌گیرد.

3- اما یکی از مهمترین گروه‌های کاسب کنکور، بچه‌های به قول معروف *خرخوان هستند که مصداق واقعی یک شبه طی کردن ره صدساله هستند. اینکه این افراد سال‌ها درس خواندند را بگذارید کنار، فکرش را بکنید یک شبه عکسشان با اسم روی جلد اکثر روزنامه‌ها می‌خورد و تمام بخش‌های خبری معرفیشان می‌کنند و مصاحبه پشت مصاحبه و… . اما بگذارید با این دوستان صادق باشیم: کمی جنبه داشتن هم بد نیست. برادر یا خواهر من حالا اول شدی که شدی! چرا فکر می‌کنی از دماغ فیل افتادی؟! بدانید که امثال نگارنده خودمان نخواستیم وگرنه ما هم می‌توانیم، اما متاسفانه حوصله دردسرهای بعدش را نداریم. ظاهرا برخی فکر می‌کنند همه مثل خودشان عشق شهرتند، اما ماها مسائل مهمتری در زندگی داریم که به آن‌ها برسیم، مثل پلی استیشن، لیگ قهرمانان و… .

2- بحران بی‌سوژگی؟! صدا و سیما؟! شما که می‌دانید: عمرا! اما به هر حال این دوستان با توجه به اهمیت کنکور «مجبورند» کمی از وقت خود را به چنین سوژه‌ای اختصاص دهند. در نتیجه در زمانی کوتاه، شما ناگهان با حجم انبوهی از برنامه‌هایی با موضوع کنکور روبرو می‌شوید که ممکن است همان حالتی که دیدن اشکنه بعد از یکسال هر روز ناهار و شام اشکنه خوردن در شما ایجاد می‌کند، به شما منتقل کنند.

1-اما از آنجاییکه خیلی احساس دل و جرئت داشتن به من دست داده، می‌خواهم نفر اول این لیست را به شما معرفی کنم. ایشان آقای س.م.ر.ح.ب است! چی؟! نه به جان خودم شوخی نمی‌کنم و جدی می‌گویم! اگر سخت است، فقط فامیلش را در نظر بگیرید: ح.ب. باز هم نشناختید؟! کمی بیشتر فکر کنید که کاسب اول کنکور کیست؟ حالا که نشناختید، معرفی می‌کنم: حسینی بای، خبرنگار صدا و سیما.
حتما شنیده‌اید که نزد بسیاری از اهل فن، سوال حل نشده ازلی، آغاز خلقت مرغ است، بدین صورت که برخی محققان آغاز آن را از مرغ، و دسته دیگر اندیشمندان آن را از وجود تخم مرغ می‌دانند. چنین رابطه‌ای میان حسینی‌بای و کنکور نیز وجود دارد و کسی به درستی نمی‌داند که ابتدا کنکور و یا ایشان پا به عرصه وجود نهاده‌اند و تا بوده، این دو با یکدیگر معنا پیدا کرده‌اند. تصور برگزاری کنکور بدون مصاحبه‌های حسینی‌بای با متقاضیان، س.س.س، والدین دم در مدرسه منتظر و… امری غیرممکن است و کنکور بخش مهمی از معروفیت خود را مدیون ایشان است. در عوض صدا و سیما نیز در آن ایام به عرصه یکه‌تازی گزارش‌های حسینی‌بای تبدیل می‌شود و می‌توان او را مرد شماره یک رسانه ملی در آن روزها نامید.

0-البته ناگفته نماند که یکسری آدم‌های خیلی خوب و نازنین هم هستند که کنکور نقش مهمی در پر کردن بی‌سوژگی آن‌ها دارد. این دسته از نویسندگان آدم‌های بسیار شریفی هستند که اصلا جزء کاسبان کنکور به شمار نمی‌آیند و این جانب نیز به هیچ وجه جزء این دسته قرار نمی‌گیرم!

 

این مطلب، در بهار ۱۳۹۴، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved