قسمت هشتم.
روزگاری دلم پر از غم بود
هرچه میخواستم فراهم بود
داشتم باغ حیرتی سرشار
چشمم آیینهدار شبنم بود
هر خیالی به غیر خاطر دوست
در دلم مینشست، مُبهم بود
دل به سستی به دست غم دادم
رشته مهرِ دوست محکم بود
حیف شد در ترازوی کرَمش
بار سنگین جُرم من کم بود
اینکه ما را به توبه عادت داد
اولین اشتباهِ آدم بوددادم آیینه را به دستِ دلم
خود شدم باعث شکستِ دلمشعلهوارم، زبانه ای دارم
داغدارم، نشانه ای دارم
جان زهرا، به عشق توست اگر
نالهها را بهانه ای دارم
همنوا با ترنمِ دلِ خون
نینوایی ترانه ای دارم
بی تو گم در مسیر طوفانها
با تو اما کرانه ای دارم
میتوانی بپرسی از مهتاب
نالههای شبانه ای دارم
تا سحر با ستارههای صبور
قصه از تازیانه ای دارمقصه از تازیانه ای که هنوز
بر تن عشق میخورد شب و روزخواست آتش مرا که آب شوم
در تب و تاب غم کباب شوم
اگر آتش زبانه غمِ توست
دوست دارم در آتش آب شوم
عاشقم، از بلا نپرهیزم
تا ابد هم اگر عذاب شوم
ذرهام در پناه سایه تو
میتوانم که آفتاب شوم
آمدم تا حریم خانه تو
شاید از محرمان حساب شوم
اولین فصل عشق را خواندم
عنقریب است لاکتاب شومروسیاهم، عنایتی، زهرا
بیپناهم، بگیر دستم رابه حسینی که زاده زهراست
دو جهان در اراده زهراست
عشق با آن شکوهِ بیمانند
عضوی از خانواده زهراست
خیمه نُه فلک از آن بر پاست
که به پا ایستاده زهراست
این سبکسیرِ شعلهور ، خورشید
تا ابد مست باده زهراست
چرخ گردون به دوستی سوگند
که دل از دست داده زهراست
آنچه شرحش همیشه دشوار است
زندگانی ساده زهراستوصف او چون کنم که زهرا کیست؟
شعر من لایق ثنایش نیست
در این قسمت میشنوید: سخنرانی حاج آقا فاطمینیا، شعری از ناصر فیض با صدای المیرا شاهان، مداحی دکتر میثم مطیعی.
زمستان 95، همزمان با ایام فاطمیه، برنامۀ نِینوایِ بقیع از سوی رادیو شعر و داستان، منتشر شد. سازندۀ این پادکست المیرا شاهان است.