المیرا شاهان: حجهالاسلام و المسلمین مجید آقا بابا کارشناس ارشد تفسیر کلام حوزه، مدرس دانشگاه و همچنین مدرس در ارگان های نظامی، نمایندۀ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه پیام نور مرکزی، عضو کمیتۀ انضباطی دانشگاه، شورای فنی و شورای تعامل و تکامل دانشگاه است. کتاب ایشان با عنوان علل علمی حرام ها و حلال ها در حال گذراندن مراحل چاپ است. ایشان در حال حاضر مشغول تالیف دو کتاب دیگر هستند. در این مصاحبه به راههای تقویت بنیۀ خانوادههای ایرانی میپردازیم.
*یک خانواده خوب از نگاه شرع اسلام چه ویژگیهایی دارد؟
در اینباره من به سه قسم فرصت اشاره میکنم؛ بعضیها در خانواده فرصتسازاند، بعضی فرصتسوز و بعضی فرصتطلب. بهترین خانوادهای که اسلام نگاه مثبتی به آن دارد خانوادهایست که اعضای آن افرادی فرصتساز باشند و پدر، مادر و فرزندان بتوانند در آن فرصتهای درست ایجاد کنند. این فرصت میتواند تربیتی باشد مثل تربیت فرزند، میتواند فرصت بحثهای دور همی باشد، مثل تفریحات خانواده و میتواند فرصت بزمهای خانوادگی بهوجود آورد مثل صله رحم. خانوادهای که زمینۀ تبادلات عاطفی نسبت به هم را فراهم میکنند در حقیقت خانوادۀ فرصت سازند که در آن پدر و مادر نسبت به فرزندان و فرزندان نسبت به پدر و مادر پیوندهای عمیق عاطفی دارند. در خانوادۀ فرصتسوز اعضا قدر همدیگر را نمیدانند و از حقوق هم بیخبرند. خانوادههای فرصتطلب هم آن دسته از خانوادههایی هستند که منتظرند شرایطی فراهم شود تا از آن استفاده کنند؛ مثلا میگویند هروقت وضعمان خوب شد برویم سفر و چون الآن پول نداریم، چرا برویم پارک و ادای آدمهای خوش را در بیاوریم. اینها همیشه دنبال فرصتاند و شاید روزی آن را بهدست بیاورند و شاید هیچوقت این فرصت حاصل نشود. بنابراین خانوادههایی میتوانند جزء خانوادههای پویا و نمونه باشند که فرصتسازاند. یعنی از هر فرصتی چه علمی باشد، چه عاطفی، چه روانی، چه اخلاقی و چه تربیتی به بهترین وجه استفاده میکنند.
*اصلیترین توصیههای دین اسلام به خانوادهها برای حفظ و برقراری خانواده چیست؟
ما پنج توصیۀ اصلی در دین داریم که هم راجع به اصل خانواده است و هم راجع به افراد خانواده؛ اولین توصیه که دین اسلام خیلی به آن پایبند است، بحث وفاداریست. اینکه خانواده و اعضای آن نسبت به هم وفادار باشند؛ زن و مرد نسبت به هم، پدر و مادر نسبت به فرزندان، فرزندان نسبت به پدر و مادر، و خواهر و برادر نسبت به هم. به این معنا که پدر و مادر فرزندانشان را به حال خودشان رها نکنند، فرزندان هم به پدر و مادرشان خیانت نکنند و …، دومین اصل که اسلام علاوه بر وفاداری به آن تاکید کردهاست، اصل مهر و محبت است که انسان نسبت به این اصل خیلی حساسیت دارد؛ خانواده باید از لحاظ روحی و روانی در داخل فضای خانه تغذیه بشود. یعنی به خوراک خارجی که منظور جامعه است، نیازی نداشته باشد و این نیاز از طریق دوست یا برای عدهای از طریق جنس مخالف برطرف نشود. سومین تاکیدی که از اصول پنجگانۀ اسلام مضاف بر وفاداری و مهر و محبت انجام شده، بحث صداقت است؛ صداقت از لحاظ دین اسلام آنقدری با اهمیت است که حتی اگر یکی از اعضای خانواده نسبت به آن دچار تردید شد، از لحاظ شرع اجازه تنبیه و مجازات دارد که حد آن متفاوت است. لذا اسلام بیش از اندازه به بحث صداقت تاکید کرده و خانوادۀ آرمانی و امروزی بایستی بتواند یکی از اصولش را صداقت قرار بدهد، طوریکه همۀ اعضای خانواده با هم صادق باشند. چهارمین اصل، علاوه بر اصل اول، دوم و سوم که خانوادهها باید خودشان را به آن ملزم کنند از کلام نورانی امیرالمؤمنین، حضرت علی(ع) در نهج البلاغه است؛ یعنی اصل خودسازی. ما برای رشد و کمال آمدهایم. طبق مثلث تربیتی ما که روانشناسان غربی هم آن را به فرد، جامعه و خانواده میشناسند، خانواده مهمترین اصل شناخته میشود. این خانواده است که فرد را به وجود میآورد و از کنار هم جمع شدن خانوادهها جامعه به وجود میآید. اگر خانوادهها خودسازی کنند، جامعه خود به خود به سمت خودسازی حرکت میکند. اگر خانواده ناسالم باشد، جامعه نیز ناسالم میشود. امام صادق(ع) در حدیثی میفرمایند: خانواده در میان دیگر تشکلهای تربیتی نقش خیمه را دارد؛ در کلام عرب، خیمه به تکیهگاه تعبیر شده. یعنی تکیۀ شخص و جامعه به خانوادهست. اصل آخر اصل ایثار و گذشت است که به ما میگوید یاد بگیریم چطور ببخشیم و معذرتخواهی کنیم. اینکه بیرون از خانه هر وظیفهای که داریم در خانواده نقش ما پدر، مادر یا فرزند است.
*با این تعاریف، چه آسیبها و خطراتی از منظر اسلام همواره خانواده را تهدید میکند؟
از نظر دینی آسیبها یا فردی هستند یا اجتماعی؛ آسیب فردی وقتی است که خود شخص به خانوادهاش لطمه میزند. اهل غضب و خشم است. اهل گذشت نیست. و این باعث میشود بین او و خانواده درگیری ایجاد بشود و نهایتاً به متارکه بیانجامد. در این آسیب جامعه تقصیری نداشته و خود فرد نتوانسته کنترل خودش را در دست بگیرد و روابطش را مدیریت کند. خود فرد است که ندانسته چطور باید با فرزند یا پدر و مادرش صحبت کند. این کار میتواند به فرار فرزندان از خانه یا متارکۀ زن و شوهر منجر شود. دومین آسیب، آسیب گروهیست که ما آن را به آسیب اجتماعی تعبیر میکنیم. به طوریکه جامعه میتواند به فرد آسیب بزند؛ مثل معلمی که نسبت به شغل خودش تعهد ندارد و یک سری رفتارهایی از خودش بروز می دهد که شاگردان بهعنوان الگو از رفتار او برداشت میکنند و این رفتارها را به داخل خانه میکشند. یا مثلا داشتن دوست ناباب که به فرد ضربه زده و او این ضربه را وارد محیط خانواده کرده و دودش در چشم افراد خانواده رفته است.
*چطور میتوانیم از این رفتارها تاثیر نگیریم و به جای آن اثرگذار باشیم؟
اگر بخواهیم عامل باشیم، نه معمول، باید ابتدا پنج اصل مذکور را هر وقت که توانستیم در خود و خانوادهمان رشد بدهیم و مطمئن باشیم ضربهای به خانوادۀ ما نخواهد رسید. چه بسا در صورت رعایت این پنج اصل بتوانیم بر جامعه هم اثر بگذاریم.
*پدر و مادر چطور میتوانند این اصول را در تربیت فرزندان خود بهکار گیرند؟
امام صادق(ع) میفرمایند: «محبت نسبت به فرزندان از واجبات دین است که این واجب، واجب اخلاقیست و بالاتر از این واجب تربیت فرزندان شماست که در دین به آن اوجب اخلاقی میگویند و اوجب اخلاقی از واجب اخلاقی بالاتر است». یعنی پدر و مادر باید خودشان را به عنوان اولین معلم تربیتی فرزندان ببینند و در تربیت فرزندان تلاش کنند. اگر چنین نگاهی از ذهن پدر و مادرها دور شود، جامعه به جامعهای مضمحل تبدیل خواهد شد. پدر و مادر باید خودشان را مسئول ببینند و بدانند اولین معلم تربیت فرزندان خود آنها هستند. مرحوم علامه جعفری این را تعهد میگویند که بالاترین مرحلۀ وفاداریست.
*جامعهای که این روزها ما در آن زندگی میکنیم، جامعۀ آشفتهای از نظر دینیست. ما در کنار افراد دیندار افرادی داریم که به چیزی معتقد نیستند و حتی دینستیزی میکنند. چطور میشود این وضعیت را سامان داد تا از این آشفتگیها کم شود؟ چون در جریان این آشفتگیها خانوادههای زیادی از هم پاشیده میشوند.
اسلام دین پیشگیری قبل از درمان است؛ اسلام میگوید اگر آنچه را که من میگویم انجام دهید، کار شما به بیمارستان یا تیمارستان نمیکشد. قبل از اینکه کار شما به جنگ و دعوا و دادگاه کشیده شود، من میتوانم درمانتان کنم و از بروز وضعیت سختتر جلوگیری کنم. انسانی که مثلا گناه کبیرهای در وجود اوست مثل نگاه به نامحرم یا دروغگویی و غیبت، اسلام راههای درمان برای آن قرار داده است. چون فقه ما فقه جعفریست همۀ گناهان راه درمان دارند. اما ما چرا دچار ناهنجاری شدیم؟ در کشور ما، طلاق عاطفی دو برابر طلاق قانونیست. علت اصلی این طلاقهای عاطفی و فروپاشی خانوادهها بیتوجهی به دستورات اسلامیست که این خودش دو عامل دارد؛ یا خود ما نرفتیم تا مطالعه کنیم و سراغ مشاور اسلامی و شخص امین نرفتیم، یا اینکه اعتقادی نداشتیم و تنها این حرفها و اصول را شنیدیم که باید رعایتشان کنیم و ایمان عمل کردن به آن را نداشتهایم. فکر کردیم همین اندازه که میدانیم کافیست یا خودمان را بالاتر از این چیزها دیدهایم.
*اما راه درمان … ؟
«الا بذکر الله تطمئن القلوب»؛ اول تو با من آشتی کن، واجبات دین را انجام بده و محرمات را ترک کن. سراغ کارهای کذا و کذا نرو. بعد از اینکه به اینها عمل کردی اسلام قدم دوم را معرفی میکند؛ یعنی اراده و خواستن. یعنی تصمیم بگیرم اینکار را انجام بدهم و خانوادهام را برگردانم. تا خود من نخواهم بهترین مشاوران هم نمیتوانند برای من کاری کنند. باید قدم دوم را برداشت و اراده کرد. ارادۀ خوشبخت کردن، خوشبخت شدن و بازگشت به محیط سالم. قدم سوم کار و تلاش است. اینکه اراده کنم اما تلاشی نکنم بیفایدهست. باید تصمیم بگیرم که صددرصد وضعیت فرزندان و همسرم را سر و سامان بدهم. پرخاش نکنم و از فاصلهها کم کنم. بکوشم اخلاقم را خوب کنم و روابطم را با خانواده، پدر، مادر، فرزند، خواهر و برادرم بهبود ببخشم. هدیه بدهم، محبت کنم و از خودگذشتگی نشان بدهم. بین این ها رابطۀ طولیست و همه به هم مربوطند. مورد آخر تداوم در عمل است که ما بعد از مدتی تحت تاثیر شرایط به رفتارهای قبلی باز نگردیم و همین که باد سرخی وزید صورتمان دوباره رنگ شیطان و گناه به خود نگیرد. به عبارتی حفظ عمل صالح از خود عمل صالح مهمتر است و الگوی سالم داشتن، همنشین خوب، اهل کتاب بودن و ارتباط با افراد صالح میتواند این امر را تداوم بخشد.
این مطلب، در تابستان ۱۳۹۴، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.
عکس: مجتبی ناطقی