بررسی وضعیت درس «آشنایی با دفاع مقدس»

قهرمانان واقعی میهن را به جوانان بشناسانیم

ماندانا بخشی | دفاع مقدس به عنوان مهم ترین اتفاق قرن اخیر، همواره از توجه و اهمیت ویژه ای در کشور ما برخوردار بوده است و به عنوان گنجینه ای بزرگ از رشادت ها، ایثارگری ها و جان فشانی ها الگوی جامعه ی ایرانی قرار گرفته است. در سال های اخیر، به منظور تبیین و تکریم از این دفاع ملی و اسلامی و مقام شهدا، و تقدیر از رزمندگان و جانبازان هشت سال دفاع مقدس، شاهد حضور درسی با عنوان «دفاع مقدس» در دروس دانشگاهی بوده ایم. به همین منظور گفتگویی با کیانوش بستاک، از رزمندگان دوران دفاع مقدس تهیه کرده ایم و به بررسی وضعیت این درس پرداخته ایم. کیانوش بستاک، پس از پایان یافتن جنگ تحمیلی ایران و عراق به دانشگاه رفته و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داده اند و این روزها به تدریس درس «دفاع مقدس» در دانشگاه ها مشغول اند.
گفتگوی ما را در زیر می خوانید:

درباره ی درس آشنایی با دفاع مقدس بگویید؟ چه شد که این درس در برنامه ی دروس دانشگاه ها قرار گرفت؟
در سالهای پس از دفاع مقدس، با توجه به حجم و گستردگی آنچه که توسط نیروهای مقابل، علیه دفاع مقدس صورت می گرفت، سوالات و شبهات و ابهاماتی در مورد دفاع مقدس مطرح شدند، و از چهار باب نیاز به فعالیت های آموزشی و پژوهشی در مورد دفاع مقدس احساس می شد؛ یک باب نیازی بود که جامعه – به خصوص جامعه ی دانشگاهی – برای تبیین واقعیات دفاع مقدس داشت. از جهت دیگر، باید به سوالات و شبهات و ابهاماتی که توسط جامعه مطرح بود، پاسخ داده می شد. باب سوم و عمیق تر، موضوع ِ تبیین واقعیات صحنه ی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بود. نیاز بود که این واقعیات برای نسل بعدی و حتی خود ِ نسل ِ دوره ی دفاع مقدس بازروایی شود. زیرا در دوره ی دفاع مقدس، فرصت این که چون و چرا شود و سوال مطرح شود و شاخصه ها و مدل ها استخراج شوند، نبود، اما در دوره ی پس از دفاع مقدس، در فضای گفتمانی ایجاد شده – که آن را مدیون خون شهدا هستیم – فرصت پرداخت به این موارد فراهم شد. در این میان، عده ای مانند شهید مطهری دنبال ریشه ها و تبیین مسائل فرهنگی انقلاب و دفاع مقدس بودند. اما ما دنبال این بودیم که به تبیین ِ واقعیت ِ انقلاب و دفاع مقدس بپردازیم؛ این که امام ِ این دفاع مقدس چه کرد؟ یاران این امام (ره) چه کردند؟ امت این امام (ره) چه کرد؟ یک سوی ماجرا، جریان حق بود. اما در طرف مقابل جبهه ی باطل (اعم از تمام گروه ها و گروهک های داخلی که همیشه در کار انقلاب کارشکنی کردند، تا صدام و حزب بعث عراق و قدرت های خارجی که به حمایت از او پرداختند) قرار داشت. خود این جبهه ی باطل چه کرد؟ وجه چهارم – که در واقع اصلی ترین و ریشه ای ترین ضرورت بود و در حال حاضر نیز به شکل جدی نیاز به آن حس می شود – در آوردن نمادها و مدل و سیره ی عملی امام (ره) و رزمندگان بود. که این مدل چگونه توانست تهدید جنگ تحمیلی هشت ساله را که در آن، تمام قدرت ها پشت سر صدام بودند و با تمام قوا در برابر انقلاب اسلامی ایستاده بودند، خنثی سازد؟ چطور امام (ره) و یارانش و رزمندگان عادی ای که از طلبه و دانشجو و آیت ا… تا کارگر و کارمند و دانش آموز، همه نوع آدم در میان آن ها دیده می شد، در ادامه ی انقلاب مردمی سال 57، دفاع مردمی هشت ساله را شکل دادند؟ در واقع ما به دنبال این بودیم که مدل مبارزه، جهاد و زندگی رزمندگان را در بیاوریم و از آن برای کمک به رشد بخش های مختلف بهره بگیریم. در حال حاضر نیز ما در جاهایی موفقیم که توانسته ایم آن مدل را نهادینه سازیم؛ مثلا در عرصه ی موشک و رفتن به فضا. آدم شاخص ما در این رشته، شهید تهرانی مقدم است که از مسائل ابتدایی موشک و سلاح های منحنی زن و موشکی شروع کرده و آن را دنبال نموده و گسترش داده، تا جایی که ما الان در این عرصه به تکنولوژی پیشرفته ای دست یافته و می توانیم موشک به فضا بفرستیم.
در عرصه ی پزشکی، مثال دکتر کاظمی آشتیانی را میزنم که دانشمند پژوهشگاه رویان بوده است. چنین آدمی می آید و فضای جهادی را به عرصه ی تولید علم می آورد و آن عظمت ها را می آفریند. در عرصه ی هسته ای نیز افرادی مانند شهید علی‌محمدی و شهید شهریاری و سایر شهدای هسته ای را که در کنار هم میگذاریم، در می یابیم که این روحیه ی جهادی از دوره ی دفاع مقدس الگو گرفته و بر اساس آن مدل سازی شده است. یعنی این افراد آمده اند، از دانش روز استفاده کرده و در کنار آن با بهره گیری از روحیه ی جهادی، به توسعه ی علم در کشور کمک کرده و عظمت آفرینی کرده اند. این چهار مورد برای ما چنین ایجاب نمود که وارد عرصه ی آموزش و پژوهش دفاع مقدس شویم.

چگونه این عرصه ی آموزشی و پژوهشی به دانشگاه ها راه یافت و تبدیل به واحد درسی شد؟
در همان سال ها، نیاز به ارائه ی سیستماتیک و تئوریک مباحث دفاع مقدس در دانشگاه ها حس می شد. اگر سال های بعد از دفاع مقدس (سال های دهه ی هفتاد و اوایل دهه ی هشتاد) را در نظر بگیریم و این ده-پانزده سال را بررسی کنیم، می بینیم که بیشترین ارائه ی محتوای دفاع مقدس در میان جوانان و به خصوص دانشگاهیان به سه روش بوده است؛ مهمترین آن، مراسم و یادواره ها و مناسبت های دفاع مقدس است. مثلا در هفته ی دفاع مقدس، سالگرد عملیات ها، سالگرد آزادسازی خرمشهر و موارد دیگر، همایش ها و کنگره هایی برگزار می شد یا آن که نمایشگاه ها و یا مراسم شب خاطره برای دانشجویان گذاشته می شد. در همایش های موضوعی مختلف، در مورد دفاع مقدس و چراها و چگونگی های آن بحث و بررسی صورت می گرفت. یا در مورد شهدا – مثلا شهید آوینی، شهید باقری و یا شهدایی که هر دانشگاه داشت – مراسم هایی برگزار شده و در مورد افکار و آرمانهای آنان بحث می شد. نوع این مراسم و مباحث، بیشتر سیاسی و خاطره ای بود. در واقع بیشتر از این باب به موضوعات پرداخته می شد. روش دیگری که به وسیله ی آن، بحث دفاع مقدس در دانشگاه ها و برای دانشجویان مطرح می شد، اردوهای راهیان نور بود که بچه ها به مناطق عملیاتی می رفتند و از نزدیک، با صحنه ی نبرد آشنا می شدند. مثلا در شلمچه این را می دیدند که چه کسانی جنگیدند، چگونه جنگیدند، دشمن چگونه آمده بود، نیروهای خودی چگونه در مقابل دشمن ایستادند، چه عملیات هایی بوده و … و به این ترتیب ابعاد مختلف نظامی، سیاسی و فرهنگی جنگ برایشان مشخص می شد. روش سوم هم نمایشگاه کتاب بود. در واقع، این سه روش (مراسم و همایش ها، اردوهای راهیان نور و کتاب و کتابخوانی) روش هایی بودند که به وسیله ی آن ها بحث دفاع مقدس در دانشگاه ها مطرح می شد و کم کم باب آموزشی و پژوهشی را هم در دانشگاه ها گشودند. من اینجا می خواهم یاد کنم از سردار شهید دکتر احمد سوداگر -ریاست محترم پژوهشگاه فرهنگی دفاع مقدس- که ایشان کاری را که دکتر خادم حسینی آغاز کرده بودند، ادامه دادند و به این ترتیب نهادینه سازی و تدوین دو واحد درس تحت عنوان آشنایی با مبانی دفاع مقدس یا آشنایی با تاریخ دفاع مقدس، توسط این دو عزیز (که شهید سوداگر دیگر در میان ما نیستند، اما دکتر خادم حسینی در حال حاضر استاد دانشگاه تهران اند)، در پژوهشگاه دفاع مقدس کلید خورد و با همکاری خود دانشگاه ها ادامه یافته و در این میان حمایت هایی نیز توسط برخی از بزرگان صورت گرفت و خوشبختانه، تدریس درس دفاع مقدس در دانشگاه ها آغاز شد. اکنون که سالها از آن مقطع میگذرد، به جرات میتوان گفت که صدها هزار دانشجو این درس را گذرانده یا در حال گذراندن آن هستند و استقبال بسیار خوبی از آن شده است.

طراحی مفاهیم این درس چگونه صورت گرفت؟ در واقع کدام بخش های جنگ بیشتر مورد توجه قرار گرفت و چگونه به آن رسیدید؟
ببینید باید یک پروسه ی طولانی طی شود تا این درس به پختگی برسد. در ابتدای این طرح که بنده افتخار داشتم در خدمت آن دو عزیز باشم، قرار بر این بود که تدریس این درس با دو واحد به صورت اختیاری شروع شده و توسعه پیدا کند. به این شکل که در میان رشته هایی که امکان آن را دارند – مطابق با هر رشته – گسترش یابد؛ مثلا در رشته ی پزشکی واحدهایی تحت عنوان «پزشکی و دفاع مقدس» داشته باشیم تا بدین طریق، در کنار مفاهیم فرهنگی دفاع مقدس، مفاهیم تخصصی آن نیز به دانشجویان منتقل شود. برای مثال آنچه در بیمارستانهای صحرایی ما در زمان جنگ اتفاق افتاد، می تواند برای دانشجویان رشته پزشکی بسیار مهم باشد یا حتی خود ساخت این بیمارستانها و احداث آن، میتواند برای دانشجویان عمران و معماری مورد توجه باشد. همانگونه که می بینید این همه محتوا در دفاع مقدس نهفته است و ما می توانیم از طریق آن، تولید علم داشته باشیم. یا در مثالی دیگر، برای دانشجویان رشته های مختلف مهندسی، چگونگی ساخت انواع پل ها، خاکریزها، دژها و بطور کلی مهندسی جنگ حتی می تواند یک دوره ی فوق لیسانس یا دکترا باشد. یا در مورد دانشجویان مدیریت، بیاییم مدل مدیریت بحران فرماندهان جنگ را بررسی کنیم و در قالب واحدهای تخصصی به دانشجویان این رشته آموزش دهیم. یا دربسیاری رشته های دیگر مانند روانشناسی و جامعه شناسی و … مفاهیم بسیاری از دفاع مقدس می تواند استخراج شود. بنابراین در گام دوم قرار بود در هر رشته ای – متناسب با آن رشته – واحدهای تخصصی مربوط به دفاع مقدس ایجاد شود. در گام سوم هم قرار بود رشته های کاملا تخصصی درباره ی دفاع مقدس ایجاد کنیم. در حال حاضر متاسفانه ما تنها در گام اول توانسته ایم موفقیت هایی داشته باشیم و در گام های دوم و سوم (یعنی ایجاد واحدهای تخصصی و ایجاد رشته های تخصصی) هنوز به پیشرفت چندانی دست نیافته ایم.

آیا شما از تهیه ی سرفصل های این درس راضی هستید؟ میزان جامعیت و پوشانندگی وجوه مختلف جنگ در این درس چگونه است؟
در مورد سرفصل ها همانطور که در بحث قبلی هم اشاره شد – این یک پروسه است که باید طی شود. تا الان حداقل سه جلد کتاب برای این درس تالیف شده است. تالیف سه کتاب جامع در این بازه زمانی نشان می دهد که این درس یکی از پویاترین دروس دانشگاهی بوده است. اولین کتاب را آقای منصوری لاریجانی تالیف کردند و کتاب خوبی بود و دارای عناوین و سرفصل هایی بود که در زمان خودش، تلاش قابل قبولی داشت. بعد از آن، سردار پیری (که پس از شهید سوداگر، رئیس پژوهشگاه شدند) کتاب دومی را تالیف کردند که آن هم کتاب خوبی بود و نقاط قوت و ضعف خودش را داشت. اما به اعتقاد من جامع ترین کتابی که تا به حال برای این درس تالیف شده، کتاب آقای درودیان است که در حال حاضر خود من آن را مبنای تدریسم قرار می دهم. این کتاب را انتشارات سمت منتشر نموده و بارها نیز تجدید چاپ شده است. در کل تلاش های بسیار خوبی صورت گرفته اما هنوز هم نیاز است که سرفصل ها بازبینی شوند و از اساتید رشته و دانشجویان نظرسنجی شده و کمیته ای در این باره تشکیل شود و به اصلاح سرفصل ها بپردازند.

چطور شد که به تدریس این درس پرداختید؟
من در طراحی های اولیه ی این درس، در کنار دوستان بودم و در اولین دوره ی آموزش مدرسین درس دفاع مقدس، قرار شد افرادی که این دوره را می گذرانند از رزمندگان و فرماندهانی باشند که مدرک لیسانس و فوق لیسانس به بالاتر دارند و بعد از گذراندن دوره، به عنوان مدرس درس دفاع مقدس به دانشگاه ها معرفی شوند. من هم این دوره را گذراندم و از آن سال به بعد هم در دانشگاه های مختلف مشغول به تدریس این رشته بوده ام.

روش تدریس شما چگونه است؟
من سعی می کنم با بیان چرایی و چگونگی آغاز، پایان و ادامه ی جنگ، دستاوردها و عواقب دفاع مقدس و جنگ تحمیلی، جریانی را برای دانشجو تحلیل کنم که در طی آن، فکر کردن و اندیشیدن را با دانشجو تمرین کنیم. من جریان حق و باطل را در صحنه ی چرایی ها و چگونگی ها برای دانشجو بازروایی کرده و با توجه به رشته ی تحصیلی دانشجو، تلاش می کنم مدل های رفتاری ای که می تواند به دانشجو در رشته ی تخصصی خودش کمک نماید را به او نشان دهم تا بتواند در جریان تولید علم به کشور کمک کند. همچنین نوع تدریس من به این گونه است که سی درصد کتاب درسی و هفتاد درصد جزوه ها و مطالب خودم را مبنای تدریس قرار میدهم.

اما به سراغ دانشجویان هم برویم. اقبال دانشجویان به این درس چگونه بوده است؟ آیا مشارکت کافی را در کلاس ها دارند؟
من چند نشانه به شما می دهم. شما خودتان تحلیل و قضاوت کنید. اولا که این درس اجباری نیست و انتخابی هست. همین که این درس انتخابی است و با این وجود، در هر ترم – اگر اغراق نکنم – ده ها هزار دانشجو آن را بر می دارند، نشان از جذابیت این موضوع و این عنوان برای آن ها دارد. آن هم برای جوانی که از واقعیات دفاع مقدس، چیز زیادی نمی داند و چیزی جز چند تا فیلم در این باره ندیده و اطلاعاتش به همان ها محدود می شود؛ تازه اگر همان ها را هم دیده باشد! در کل می شود گفت شاید بیشتر دانشجوها در جلسات اول چیز زیادی ندانند و فقط از روی کنجکاوی یا برای نمره این درس را بردارند و فقط به فکر پاس کردنش باشند، اما در جلسات بعدی از میزان سوالات بچه ها و میزان مشارکتشان در مباحث کلاس، می توان به وضوح دریافت که چیزی تغییر کرده است. هر استادی که بتواند فکر دانشجوها را درگیر موضوع دفاع مقدس کند و آن ها را به اندیشیدن وادارد، قطعا با استقبال خوب دانشجویان روبرو خواهد شد.
گاهی اوقات در پایان کلاس، دانشجویان نظراتشان را درباره ی درسی که گذرانده ایم برای من می نویسند. من حدود 200-300 تا از این نوشته ها دارم. آن ها برای من می نویسند که در ابتدای ترم چه نگاهی داشته اند و حالا چقدر این نگاه تغییر کرده است. من در تمام دروس، درسی را سراغ ندارم که چنین باشد و تنها با گذراندن دو واحد، این همه اطلاعات و انگیزه های دانشجویان متحول شود. من آرشیوی از تحقیقات دانشجویان دارم و واقعا از زحماتی که می کشند، لذت می برم. حالا شاید کسانی هم باشند که زحمت کمتری کشیده و به اصطلاح کپی-پیست کنند، اما خیلی ها هم واقعا به دنبالش می روند و کار می کنند. ولی به هر حال، چه آن کسی که به شکل سطحی تلاش می کند و چه آن که تلاش بیشتر و عمیق تری دارد، هر کدامشان به حدی از دانایی می رسند. بچه ها در این 12 تا 14 جلسه به نوعی با رزمندگان زندگی می کنند. چندین مورد دانشجویانی از فرزندان رزمندگان و جانبازان داشته ام که در ابتدا انگار در فضای دیگری قرار داشته اند، ولی بعد که می فهمند پدرشان قهرمان این مملکت است، جور دیگر و با افتخار می گویند که فرزند رزمنده هستند.

در پایان اگر خاطره ای از سال های تدریس این درس دارید، برای ما بگویید.
دانشجویی داشتم که یک روز سر کلاس، متوجه ناراحتی شدید او شدم. بعد از کلاس که علتش را جویا شدم، ناگهان زیر گریه زد و گفت: «پدرم جانباز اعصاب و روان است و من رویم نمی شود که به کسی در این باره حرفی بزنم. دیشب پدرم دچار حمله شده و وسایل خانه را شکسته و اما بعد که آرام شده، به شدت از کارش پشیمان شده است». (بعضی از جانبازان اعصاب و روان دچار چنین حمله هایی می شوند) این دختر خانم دانشجو که عاشق پدرش است، وقتی توی کلاس می فهمد که پدرش کجا بوده و به چه دلیل دارد چنین رنجی را متحمل می شود و با قهرمانی های او آشنا می شود، برق افتخار به پدرش را در چشم هایش می توان دید و این برای من حس خیلی خوبی دارد. خاطره ی دیگرم، مربوط به سوالات و نظرات بچه هاست. در کلاس دفاع مقدس همه نوع آدمی حضور پیدا می کنند، اما من تا الان حتی یک مورد هم ندیده ام که کسی بخواهد با شهدا و رزمندگان کلنجار رفته و به آن ها بی احترامی کند. تا الان در طی سال های مختلف، ده ها کلاس داشته ام و هر چه از دانشجوها دیده ام، احترام به شهدا و رزمندگان بوده است. این وجه مشترک همه ی دانشجوها با هر ظاهر و هر باطنی است که برای شهدا احترام زیادی قائل اند. دیدن چنین فضایی برای من خیلی جالب است، زیرا این جوانان در آن سال ها حتی به دنیا نیامده و هیچ ذهنیتی از جنگ ندارند، اما شهدا برایشان بسیار عزیزند. فکر می کنم که این درس به خوبی می تواند حس وحدت ملی را در میان جوانان و دانشجویانمان تقویت کند.

منبع: سپهر همدان

این مطلب، در تابستان ۱۳۹۳، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved