چون شب یکصد و نود و پنجم برآمد

https://elmirashahan.ir/wp-content/uploads/2021/02/195-Shabe-YeksadoNavadoPanjom.mp3  شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! وزیر نیکویی به جان مرزوان کرد و از غرقابش به درآورد. آن‌گاه گفت: بدان که من از غرقاب تو را نجات دادم. مبادا اینکه تو کاری کنی که سبب هلاک من و تو باشد. مرزوان گفت: این سخن از بهر چه بود؟ ادامۀ قصه را گوش کنید.