هدیۀ خدا
ماهنامۀ پوپک
https://elmirashahan.ir/wp-content/uploads/2021/01/118-Shabe-YeksadoHejdahom.mp3 شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! آن جوان بازرگان با تاجالملوک گفت: از ترسِ خواب، به انگشت چشم خود را همی گشودم و سر خود را همی جنبانیدم. دمبهدم گرسنگی من زیاد میشد و بوی طعام شوق مرا به خوردن افزون میکرد. پس برخاسته در سر خوان بنشستم… ادامۀ قصه را گوش کنید.