دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت…
عاشقانهای از ابوسعید ابوالخیر
https://elmirashahan.ir/wp-content/uploads/2020/10/27-Shabe-BistoHaftom.mp3 شهرزاد گفت: چون از حسنبننورالدین خبری نشد، عمویش شمسالدینِ وزیر گفت: کاری بکنم که پیش از این هیچکس نکرده باشد. پس خامه و قِرطاس برگرفت و آنچه در حجله گذشته بود یک به یک نوشت که فلان چیز در فلان جا و فلان مکان است و داستان پیدا کردن ورقه و همهچیز را یادداشت …