چون شب یکصد و شصت و یکم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! شمس‌النهار گفت که: هیچ‌کس بی‌رنج راحت نیابد و به‌جز جوانمردان از کسی مقصود بر نیاید و من تو را از کار خود آگاه کردم. اکنون آشکار کردن و پنهان داشتن راز ما در دست تو است. و تو می‌دانی که این کنیزک من رازپوش است و بدین سبب در نزد من…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved