آیا نعل اسب نشانۀ خوشبختی است؟

از عاشورا تا امروز، اسب‌ها شرمگین‌اند

یاسمن رضائیان | از قدیم در ایران و کشورهای اروپایی و آمریکایی رسم بوده که برای آوردن ثروت و خوشبختی و همچنین شانس، بر سر در خانه یا محل کار، نعل اسب آویزان می کردند. اینکه چطور مردم می توانستند قبول کنند یک تکه آهن برایشان خوشبختی و ثروت به همراه می آورد، سوالی است که تا امروز برای آن جوابی پیدا نشده است. در این باور خرافی مانند سایر باورهای خرافی دیگر، وقتی انسان به عقل رجوع می کند به موهمی بودن آن جواب مثبت می دهد، اما اینکه چرا این باور از قدیم تا به امروز و از کشوری به کشور دیگر همچنان پابرجا بوده و هست و کسی نپرسیده چرا نعل خوشبختی می آورد، دومین سوالی ست که جوابی به آن داده نشده است.
این باور ابتدا از میان مردم اندلس (اسپانیای قدیم) به میان اروپاییان و سپس آمریکایی ها راه یافت. اندلس در زمان حکومت مسلمانان اعتقاد داشتند که آویختن نعل اسب خیر و برکت می آورد. آن ها این کار را از امویان یاد گرفته بودند.
کتب تاریخی ریشه ی این باور خرافی را مربوط به زمانی می داند که در واقعه ی عاشورا در برابر فرمانى که ابن زیاد صادر کرده بود، «ابن سعد» مأمور بود بعد از شهادت امام حسین(ع) بدن مبارک ایشان را زیر سمّ اسب ها قرار دهد؛ او که به خاطر تقرّب به ابن زیاد و در خیالاتش، براى رسیدن به حکومت رى از هیچ جنایتى خوددارى نمى‏‌کرد، در میان اصحابش فریاد زد: «مَنْ یَنْتَدِبُ لِلْحُسَیْن علیه السلام فَیُوطِیَ الْخَیْلَ صَدْرَهُ وَ ظَهْرَهُ؛ کیست که داوطلبانه بر پیکر حسین اسب بتازد تا سینه و پشت وى را زیر سم اسبان پایمال کند؟!»
شمر که قساوت فوق العاده‏اى داشت با شنیدن این فرمان، پیش قدم شد و بر بدن مبارک ایشان اسب تاخت. ده نفر دیگر نیز از وى تبعیت کردند و با کوبیدن نعل تازه بر سم های اسب هایشان بر پیکر امام حسین(ع) و یارانش تاختند که عبارت بودند از: اسحاق بن حُویّة، هانى بن ثُبیت حضرمى، واحظ بن ناعم، اسید بن مالک، حکیم بن طفیل طائى، اخنس بن مَرثَد، عمرو بن صُبیح، رجاء بن مُنقِذ عبدى، صالح بن وهب و سالم بن خثیمه. بعد از این ماجرا این افراد در انتظار دریافت پاداش زیادی به خاطر عمل شان بودند که برخلاف انتظارشان ابن زیاد دستور داد به آنان جایزه ناچیزى دادند، و این افراد هم به جبران نگرفتن پاداش کافی، چهل نعل اسب را کنده و با قیمت زیادی به مردم فروختند.
به گفته آیت الله جوادی آملی، به این جهت که به خیال این افراد، این اسب ها «نعوذ بالله» آدم های خارج از دین را لگدکوب کرده اند، پس با ارزش می باشند و بدین ترتیب تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلا شد. چنان كه برخي از فرقه هاي اسلامي، دهه ي محرم را جشن مي گيرند و متاسفانه فرهنگ ناشايست نعل اسب به طور ناآگاهانه در ميان برخي شيعيان نيز رواج يافته است.

علامه کراجکی در این مورد نکات تلخ و عبرت آموزی را بیان کرده است:
خانواده هایی در شام پس از حادثه کربلا با عناوین تازه ای معرفی شدند. مانند «بنو السراویل»، که فرزندان کسی بودند که لباس امام حسین(ع) را برداشته بودند. همچنین خانواده ی «بنو السرج» که فرزندان آنانی بودند که بر پیکر امام(ع) اسب تاختند و پس از جنگ، نعل اسب ها را به مردم به قیمت بالایی فروختند و مردم نعل ها را بر سر در خانه خود آویختند و به آن افتخار کردند. دسته ی دیگر، خانواده «بنو اسنان» که فرزندان کسی بودند که نیزه ای را که سر امام حسین(ع) بر آن بود حمل می کرد و دسته ی آخر، خانواده ی «بنو المکبری» که فرزندان کسی بودند که پشت سر نیزه داری که سر امام حسین(ع) را حمل می کرد، تکبیر و تهلیل می گفت.
اما در سمت دیگر دنیا یعنی در ایالات متحده آمریکا نیز از نعل اسب به عنوان نماد خوش شانسی استفاده می شود. البته آن ها بر سر این موضوع اختلاف نظر دارند که نعل رو به بالا باشد یا رو به پایین. به اعتقاد برخی از آن ها اگر آن را رو به بالا میخکوب کنند، تاثیر بیشتری دارد و شانس فراوان تری به همراه می آورد. بعضی از افراد كوبيدن نعل اسب را نشانه ای براي سالم ماندن وسيله نقليه و تندروي خود می دانند. همچنین برخی از مردم اعتقاد دارند اگر بالای تختخواب خود یک نعل اسب آویزان کنند محال است کابوس ببینند. در برخی از منابع نیز چنین آمده است که جادوگران برای افزایش قدرت خود از نعل اسب استفاده می کنند و باور دارند که نعل اسب به آن ها قدرتی ماوراء الطبیعی می دهد. نعل اسب، به اندازه ای در عرصه ی جادو و فال نماد مقدسی است که حتی اگر تصویر آن در فال قهوه نیز نمایان شود، نشانه ی خوشبختی و سعادت جاودانه ی صاحب فال است. جالب این جاست که این سمبل خرافی، حالا و بعد از گذشت صدها سال، با وجود آن که ریشه ای علمی و منطقی ندارد، بر قوت خود باقی مانده است و در بسیاری کشورها با تلقین آثار مثبت، ضامن خوشبختی افراد است.

این مطلب، در تابستان ۱۳۹۳، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

مطالب دیگر پروندۀ «خرافات»:

چشم‌ها را باید شست (چرایی و آسیب‌شناسی گرایش بیشتر بانوان به مباحث خرافی)
خرافاتی‌ترین سرزمین (خرافات در استان‌ها و شهرهای کشور)
پشت پردۀ قاب جادویی (بررسی خرافات و جادو در فیلم‌ها و کتب کشورهای غربی)
که آمد ز آتش برون شاه نو (خرافات در شعر و ادبیات زبان فارسی)
خرافه‌های بین‌المللی (خرافه های رایج در خارج از ایران)
رو در رویی (داستانی دربارۀ خرافات)
روح تو روح! (داستانی طنز دربارۀ خرافات)
بخشکی شانس! (شانس وجود خارجی دارد؟)
مخروفه! (شعر طنز دربارۀ خرافات)
خرافات چگونه رواج می‌یابند؟ (علل رواج خرافات و مصادیق آن)
سیزده، بیشتر از آنکه نحس باشد، مقدس است! (عدد سیزده؛ نحس یا سعد؟)
تو یک انسان خرافاتی هستی اگر به این چیزها اعتقاد داشته باشی! (اینفوگرافی)
فالت بگیرُم؟ (ملاقات با یک فالگیر)
این بار، صبر نیامد (رابطۀ عطسه و صبر)
حلال زاده به … (دربارۀ حلال زادگی)
در لباس تکنولوژی (این پیام را بخوان و برای چند نفر بفرست!)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *