کشیدم سختی و رنج و مکافات
امان از دست افسون خرافات
کف دستان من چون خارش افتاد
کسی گفتا که جیبت گشته آباد
شوی آشفته و بیچاره و زار
کلاغی گر سر راهت کُند غار
کسی گر حین کارت کرد عطسه
مکن کاری دگر، بشمار تا سه
مکن هرگز بیان، جمع سه و ده
که شوم است و شوی شوریده ناگه
اگر کامل بخوانی شعر من را
و آگاهی دهی تو، هفت تن را
فقط در کمتر از پانزده دقیقه
شود یک جور «اوضاع» با «سلیقه»!
مهدیه موسی زاده
این مطلب، در تابستان ۱۳۹۳، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.
مطالب دیگر پروندۀ «خرافات»:
چشمها را باید شست (چرایی و آسیبشناسی گرایش بیشتر بانوان به مباحث خرافی)
خرافاتیترین سرزمین (خرافات در استانها و شهرهای کشور)
پشت پردۀ قاب جادویی (بررسی خرافات و جادو در فیلمها و کتب کشورهای غربی)
که آمد ز آتش برون شاه نو (خرافات در شعر و ادبیات زبان فارسی)
خرافههای بینالمللی (خرافه های رایج در خارج از ایران)
رو در رویی (داستانی دربارۀ خرافات)
روح تو روح! (داستانی طنز دربارۀ خرافات)
بخشکی شانس! (شانس وجود خارجی دارد؟)
خرافات چگونه رواج مییابند؟ (علل رواج خرافات و مصادیق آن)
سیزده، بیشتر از آنکه نحس باشد، مقدس است! (عدد سیزده؛ نحس یا سعد؟)
تو یک انسان خرافاتی هستی اگر به این چیزها اعتقاد داشته باشی! (اینفوگرافی)
فالت بگیرُم؟ (ملاقات با یک فالگیر)
از عاشورا تا امروز، اسبها شرمگیناند (آیا نعل اسب نشانۀ خوشبختی است؟)
این بار، صبر نیامد (رابطۀ عطسه و صبر)
حلال زاده به … (دربارۀ حلال زادگی)
در لباس تکنولوژی (این پیام را بخوان و برای چند نفر بفرست!)