جشنواره ی تئاتر فجر؛ از گذشته تا امروز

جان دادن به مفاهیم انقلاب بر صحنۀ تئاتر

ماندانا بخشی: جشنواره ی تئاتر فجر – که از آن به عنوان مهم ترین رویداد هنری کشور در عرصه ی نمایش یاد می شود – هر ساله از اول تا دوازده بهمن در تهران برگزار می شود. این رویداد هنری که درست همزمان با جشنواره ی فیلم فجر شروع به کار کرده، امسال در حالی سی و سومین دوره ی خود را پشت سر می گذارد، که هنوز هم درباره ی هدف و خط مشی آن جای سوال وجود دارد. جشنواره ی تئاتر فجر، این روزها بیش از آن که جشنواره ای پویا و پیشرو باشد به ویترینی برای نمایش آثاری که در طی سال به اجرای عمومی رفته اند، تبدیل شده و کمتر اثری است که دقیقا برای همین جشنواره و طبق اهداف آن ساخته شده و روی صحنه برود. هر چند همه ساله در فراخوان این جشنواره بر طرح موضوعات ویژه ای تاکید می شود، اما در پایان جشنواره همواره این سوال به ذهن می رسد که ارتباط اکثریت آثار نمایش داده شده با مضامین طرح شده در فراخوان چه بوده و آیا این فراخوان در طی این سال ها جنبه ی تزئینی و تشریفاتی به خود نگرفته است؟
همان طور که می دانیم، جشنواره ی تئاتر فجر نیز – به مانند جشنواره ی فیلم فجر – در سال های ابتدایی انقلاب اسلامی و برای ارج گذاری به آموزه های انقلاب و بازنمایی و گسترش آنها، پایه گذاری شده و از اهداف اولیه ی تاسیس آن، نزدیک شدن به تئاتری منطبق بر جامعه ی ایران و ارزش های حاکم بر این جامعه بوده است؛ یعنی تئاتری که خود، مولد باشد و ارزش هایش را ساخته و منتشر کند نه آن که صرفا دنباله روی جریان های هنری مختلف جهان باشد.
این که جشنواره ی تئاتر فجر چقدر در رسیدن به این هدف موفق بوده، موردی نیست که بدون در دست داشتن آرشیو کامل اجراها و آگاهی از محتوای تک تک آنها، بتوان درباره ی آن نظری قطعی صادر کرد و اصولا دستیابی به آرشیو تئاتر – بر خلاف سینما – کار دشواری است.
مورد دیگر نیز، آن است که اساسا تئاتر پدیده ای پویاست و اگر ما از تئاتری منطبق با آموزه های انقلاب اسلامی حرف می زنیم، باید به تعریف این آموزه ها در زمان حال نیز بپردازیم و بدانیم آنچه که سی سال پیش، برای هنر کشور حیاتی به نظر می رسید، امروزه باید به گونه ای دیگر تعریف شود؛ برای نسلی که نه انقلاب را دیده اند و نه از دفاع مقدس چیزی می دانند، قطعا بازنمایی ِصرف، دیگر معنایی نخواهد داشت.
بنابراین در این مجال کوتاه نمی توان به ارزیابی کلی پرداخت، اما با نگاهی کلی – و نه موشکافانه – به روند پیموده شده ی جشنواره ی تئاتر فجر در طی سال های گذشته در می یابیم که این جشنواره در دوره های ابتدایی خود، بیشتر به بازنمایی رویدادهای انقلاب و حوادث پس از آن پرداخته و پس از آن نیز، ژانر دفاع مقدس – به عنوان یکی از مهم ترین ژانرهایی که تا به امروز نیز مخاطبان فراوانی دارد – پا به عرصه گذاشته است (که اینها با توجه به دوره ی خود کاملا منطقی به نظر می آیند). اما درست از جایی که با فاصله گرفتن از دوران پیروزی انقلاب و دفاع مقدس، نیاز شدید به فرهنگ سازی مطابق با آموزه های انقلاب در عرصه ی هنری کشور احساس می شود، این جشنواره با این نظریه که “جشنواره محلی است برای عرضه ی تولیدات یک ساله ی تئاتر کشور” از زمینه های مورد نظر خود فاصله گرفته و هر چند که بی گمان در میان آثار اجرایی آن، آثار ارزشمندی هم دیده می شوند، اما اکثریت آثار به اجرا رفته از اهداف اولیه ی جشنواره بسیار دورند. در این میان، همان تعداد اندک آثاری که به زمینه های ابتدایی مورد نظر جشنواره نزدیک اند، هر چند که از نظر موضوعی تاثیرگذار هستند، اما در موارد فراوانی از نظر پرداخت با ضعف مواجه اند. برای مثال در ژانر دفاع مقدس – به عنوان مهم ترین ژانر به جا مانده – هر چند همه ساله آثاری تولید می شوند و با اقبال هم روبرو می شوند، اما هنوز هم تعداد تئاترهایی که به شکلی عمیق به این موضوع پرداخته و زوایای گوناگون جنگ هشت ساله ی تحمیلی و آثار به جا مانده ی آن را بررسی کرده باشند، در تمام دوره های جشنواره (و حتی تمام دوره های تئاتر کشور) از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است. به عبارتی هنوز ظرفیت های کشف نشده ی فراوانی مانده که به آنها پرداخته نشده است.
در این باره، اشاره به تاسیس انجمن تئاتر و دفاع مقدس ضروری به نظر می رسد. این انجمن که در سال 1376 با هدف ِ “تعمق و تلاش برای خلق آثار نمایشی بدیع و مفهومی، موقعیت ها، حوادث و شخصیت های برجسته ی انقلاب و دفاع مقدس با رجوع به اصل وقایع و ارزش ها” تاسیس شد، قرار بود همان وظیفه ی نشر آموزه ها در دوره ی پس از انقلاب اسلامی را بر عهده گرفته و به فرهنگ سازی – که پیش از این درباره اش گفتیم – مشغول شود و به نوعی به ساماندهی جشنواره ی تئاتر فجر بپردازد (اما نه به شیوه ی مستقیم). هر چند این هدف، به دلایل مختلف، تا کنون به درستی محقق نشده اما فعالیت های صورت گرفته توسط این انجمن مفید بوده و توانسته بر فضای تئاتر کشور تاثیر بگذارد. ایجاد جشنواره هایی مانند جشنواره ی تئاتر مقاومت و جشنواره ی تئاتر رضوی و جشنواره ی تئاتر صاحبدلان (که این دو مورد اخیر به طور خاص به تئاتر دینی و مذهبی می پردازند) و سایر جشنواره هایی از این دست، از نتایج فعالیت های چنین انجمن هایی است و می تواند بر خط مشی جشنواره ی تئاتر فجر نیز تاثیرگذار باشد.
همین که در حال حاضر این آگاهی به وجود آمده که دوران بازنمایی سپری گشته و اکنون فضای هنری کشور (از جمله هنر تئاتر) باید از این مرحله عبور کرده و به نشر آموزه ها در سطح عمیق تری بپردازد، امیدوارکننده است. اما این آگاهی نباید در همین حد بماند و تنها از طریق تجلی آن بر روی صحنه است که می توان آثار آن را نظاره کرد. بنابراین جشنواره ی تئاتر فجر نیز نباید از این موضوع غافل بماند و به رویدادی منفعل تبدیل شود، بلکه خود باید جشنواره ای سازنده و منبع الهامی برای سایر جشنواره ها باشد. این که مسولان اجرایی ضرورت این موضوع را حس کرده اند، در فراخوان های جشنواره و اهداف کلی آن مشهود است، اما این که در چه زمانی این مهم خودش را در عمل نشان می دهد، هنوز مشخص نیست.
بنابراین، در نگاهی کلی و مقایسه ای می توان دریافت که جشنواره ی تئاتر فجر از گذشته تا به امروز، مسیری را پیموده که از بازنمایی مستقیم به مرحله ی فرهنگ سازی و آگاهی بخشی رسیده است، اما این آگاهی هنوز به عمقی نرسیده که بتواند از روی صحنه رفتن آثار دست چندم با رویکردی تقلیدی جلوگیری کند و یا به عنوان هدفی مشخص برای جشنواره تعریف شود. این آگاهی امیدوارکننده است اما جشنواره ی تئاتر فجر در حال حاضر به شکلی ایستا بر جا مانده و برای عبور از این مرحله و رسیدن به جشنواره ای که منطبق با نامش – و همچنین شایسته ی عنوان مهم ترین جشنواره ی تئاتری کشور باشد – هنوز راه زیادی مانده است.

این مطلب، در زمستان ۱۳۹۳، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved