چگونگی برخورد با بیماران مبتلا به سرطان

آغاز سرطان، پایان راه نیست!

ماندانا بخشی: سرطان، کلمه ای است که به راحتی نمی توان از کنار آن عبور کرد. این کلمه، یادآور بیماری ای است که شاید مهم ترین تفاوت آن با سایر بیماری ها، دوره ی طولانی و سخت آن باشد که بر تمام جنبه های زندگی فرد بیمار و اطرافیان او تاثیر می گذارد. ابتلا به بیماری سرطان، در حکم شروع یک سفر طولانی است؛ سفری وقت گیر و پر هزینه، با انواع و اقسام داروها و درمان های خسته کننده و بعضا دردناک – که می توانند فرد بیمار را تا مدت ها به تخت بیمارستان بچسبانند – و زندگی عادی ای را که تا پیش از آن داشته، به طور کامل تغییر دهند. اما این همه ی ماجرا نیست. موضوع مهم دیگری که شاید به اندازه ی هیچ یک از این ها به چشم نیاید، تغییراتی است که در درون بیمار رخ می دهند.
فرد بیمار، تا مدت ها در درون خود درگیری هایی خواهد داشت. این درگیری ها – درست همانند اثرات بیرونی بیماری– برای هرکس با توجه به شرایط و خصوصیات فردی او، متفاوت خواهد بود، اما بدون شک وجود خواهد داشت.
فرد در ابتدا با آگاهی از بیماری خود، با بحران هایی روبرو می شود که با توجه به روحیه ی کلی او، می توانند به شکل های مختلفی بروز یابند؛ از جمله شوک، خشم و افسردگی ناشی از واکنش های اولیه و آنی فرد مبتلا نسبت به بیماری اش.
کمی بعد اما، او دست به انکار بیماری اش می زند. تا مدت ها منتظر است تا کسی به او بگوید که اشتباهی رخ داده و او بیمار نیست. در این مرحله، حس خوشبینی نسبی بر فرد حاکم می شود. حتی ممکن است با توجه به اعتقادات خود، به دعا کردن و رفتن به اماکن مقدس بپردازد، و یا به هر شکل دیگری امیدوار باشد که حتما خوب خواهد شد. پس از مدتی اما، چنین خبری نمی رسد و او جدی بودن موضوع را درک می کند. از اینجا، تغییرات عمیق درونی او آغاز می شوند و گاهی می توانند از یک انسان شاد و پرشور، فردی افسرده، خشمگین و ناامید بسازند. در این مرحله، او به دنبال علتی برای بیماری خود می گردد، خودش یا دیگران را مقصر می داند و دائما می پرسد «مگر چه گناهی کرده بود؟» یا «چرا او باید گرفتار این بیماری شود؟».
فاصله گرفتن از دیگران (به ویژه اگر بیماری بر شکل ظاهری فرد تاثیر بگذارد)، ایجاد وابستگی نسبت به افراد خاص، خودگرایی بیش از حد و احساس ترس، در مراحل بعدی به سراغ او می آیند و در نهایت اگر بیماری او، پیش رونده و غیر قابل درمان باشد او به مرحله ی پذیرش می رسد. این مرحله نیز می تواند در قالب رفتارهایی چون توجه نکردن به خود، بی علاقگی به هر چیز، یا رفتارهایی دقیقا عکس اینها و حتی به طور افراطی روی دهد. در تمام این مراحل، مهم ترین موضوع در ارتباط با فرد بیمار، شناسایی روحیه ی فعلی او و انتخاب رفتار مناسب در آن مرحله و کمک به پیچیده نشدن درگیری های اوست. لازم است تمام گفتگوها و برخوردها با فرد بیمار، با احتیاط و به شکلی دقیق انتخاب شوند، زیرا هر حرکت و سخن نابجا می تواند ناراحتی او را تشدید کرده و تاثیرات نامناسبی بر روحیه ی او بگذارد. در این مورد، مشورت با یک روانشناس مجرب و آموختن نحوه ی درست رفتار – با توجه به روحیه ی شخصی فرد بیمار – بسیار مفید و راهگشا است. چرا که حفظ روحیه، برای افراد مبتلا به سرطان، مسئله ی بسیار مهمی بوده و حتی می تواند بر روند بیماری تاثیر گذاشته و دست کم، پیشرفت آن را به تاخیر بیندازد. در این مقاله قصد داریم به نحوه ی برخورد با بیماران مبتلا به سرطان، بپردازیم و نقش رفتارهای اطرافیان را بر روحیه ی این بیماران بررسی کرده و بایدها و نبایدهای رفتاری را برشماریم.
قبل از هر چیز، باید بدانیم که در ارتباط با بیماران مبتلا به سرطان – یا هر بیماری سخت دیگری – به هیچ وجه نباید پنهانکاری کنیم. باید وضعیت بیماری فرد را به روشنی و با بیانی مناسب با او در میان گذاشت، به او درباره ی روند درمانی اش توضیحات لازم را داد و او را نسبت به این فرایند امیدوار کرد (اما نه به شکل کاذب). به هر حال هر روزه، دستاوردهای جدیدی در علم پزشکی به دست می آید و درمان هیچ بیماری ای را نمی توان به طور قطع، غیرممکن دانست. مورد دیگر آن است که حتی الامکان، این پنهانکاری در برابر دیگران نیز نباید صورت گیرد. بیماری فرد را نباید از دیگران (بستگان، دوستان، آشنایان و … ) مخفی کرد، زیرا این می تواند فشار مضاعفی را روی او وارد کند. بهتر این است که دیگران از موضوع آگاه باشند اما آنها نیز نحوه ی رفتار درست را بدانند و رعایت کنند تا به طور ناخواسته با رفتار یا گفتار خود، موجب رنجش فرد بیمار نشوند.
فرد مبتلا به سرطان با چالش های بسیاری روبروست. سرطان، انگیزه های او را کاهش داده و او حتی اگر پیش از این فردی بسیار اجتماعی بوده، ممکن است بسیار گوشه گیر و بی علاقه به ارتباط با دیگران شود. از سویی، اگر اطرافیان بخواهند او را به حال خود بگذارند تا باعث آزارش نشوند، این احساس به او دست می دهد که ناگهان فراموشش کرده اند و وجود دیگران ممکن است با یادآوری گذشته، آزارش دهد. این مورد و بسیاری دیگر از تغییرات خلقی و روحی او، باعث سخت شدن اوضاع برای اطرافیان می شود. آن ها باید با شناختی که دارند، نحوه ی صحیح رفتار را دریافته و به هیچ وجه نگذارند احساسات ناخوشایند، فرد بیمار را دربرگیرند.
در ادامه ی مقاله، سه مورد مهم در ارتباط با بیماران مبتلا به سرطان را تفکیک کرده، و به آنها می پردازیم. مواردی که باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند و به آنها توجه شود.

1. خانواده ی فرد مبتلا به سرطان
افراد خانواده، به عنوان نزدیکترین افراد به فرد مبتلا به سرطان که همه روزه با او در ارتباط اند، نقش مهمی در ارتباط با او ایفا می کنند. سرطان، گاه درست به همان اندازه که زندگی فرد مبتلا را مختل می کند، خانواده ی او را هم با چالش مواجه می سازد. در ابتدای ابتلای فرد به بیماری، تمام اعضای خانواده، مراقب او هستند و به طرز خستگی ناپذیری، در تلاش اند تا وضعیت او را بهبود بخشند و به هر نحوی به او کمک برسانند. مشکل اصلی اما، از آنجایی شروع می شود که دوره ی بیماری فرد طولانی شده و بی آن که هیچ اثری از بهبودی پیدا شود، سالها به طول می انجامد. در اینجا، خانواده ی فرد بیمار (و به خصوص در مورد افراد متاهل، همسر آنها) باید در تمام این سالها، بار سنگین بیماری را پا به پای او به دوش بکشند، و پس از گذشت مدتی ممکن است این حس به آنها دست دهد که زندگی خود را فدا کرده اند بی آن که نتیجه ای دربرداشته باشد. این به این معنا نیست که آنها دیگر فرد بیمار را دوست ندارند یا نمی خواهند از او مراقبت کنند، بلکه این حسی طبیعی است که گاه خارج از اراده ی آنها، آنها را درگیر می کند. مراقبت همیشگی از فرد بیمار، هزینه های کمرشکن بیماری، محدود شدن رفت و آمدها و برنامه های خانوادگی، ایجاد اختلال در روابط (در صورت تاهل فرد) و … همه و همه می توانند خانواده ی فرد بیمار را به شدت خسته و فرسوده کنند، به خصوص آن که آنها حس می کنند هیچ چاره و انتخاب دیگری ندارند. در این صورت، حتی اگر اطرافیان این خستگی را ابراز نکنند، اما فرد بیمار به خوبی آن را حس می کند و با این احساس که سربار دیگران و موجب ایجاد ناراحتی برای آنهاست، روحیه اش در هم می شکند.
در چنین شرایطی، افراد خانواده باید ذهن خود را بر جنبه های مثبت متمرکز کنند، مثلا به ویژگی های خوب عزیزشان – که با گذشت سالها، سرطان هنوز نتوانسته آنها را از او بگیرد – فکر کنند. همچنین در حد امکان فعالیت های خانوادگی و مهمانی ها و تفریحات و … را بر خود حرام نکنند و به جای آن که به نحوی طاقت فرسا، تمام زندگی خود را معطوف فرد بیمار کرده – و درعوض به شکلی درونی از او آزرده باشند – به خودشان هم توجه کنند تا همیشه انرژی کافی را برای مراقبت از بیمارشان داشته باشند.
موارد بسیار دیگری نیز وجود دارند که فرصت پرداخت به آنها در اینجا فراهم نیست، اما باید مورد توجه این خانواده ها قرار گیرند و با وجود سخت بودن، به آن ها عمل کنند. چرا که می توانند، بسیاری از سختی ها و فشارها را کاهش داده و شرایط زندگی را برای همه بهتر کنند.

2. نحوۀ گفتگو و انتخاب عبارات مناسب در برخورد با بیماران مبتلا به سرطان
این، مورد مهم دیگری است که به خصوص باید درباره ی بیمارانی که در مراحل اولیه ی بیماری قرار دارند و هنوز واقعیت را به طور کامل نپذیرفته اند، رعایت شود. در اینجا، بایدها و نبایدهایی وجود دارند و کلمات و جملات باید با دقت و احتیاط مورد استفاده قرار گیرند، چرا که شنیدن بعضی جملات و نظرات، می تواند برای بیمار عذاب آور باشد و او را به هم بریزد.
پرسش درباره ی روند بیماری، بیان عبارات ترحم آمیز، سرزنش کردن فرد بیمار به خاطر سبک زندگی اش که منجر به بروز این بیماری شده، بیان تجربیات مشابه آشنایان، دادن اطلاعات کارشناسانه درباره ی بیماری مورد نظر، گفتن این که احساس او را درک می کنید آن هم وقتی پیش از آن هرگز چنین تجربه ای نداشته اید و مواردی از این دست، همه و همه در فهرست عبارات ممنوعه قرار می گیرند.
بهتر است در گفتگو با این بیماران، از صحبت درباره ی مسائل تخصصی و مشکلات و مسائل روز، بپرهیزید و موضوع صحبتتان را از میان موضوعات معمولی تری انتخاب کنید. همچنین اگر می خواهید کمکی به او کنید، از پرسش های کلی در این باره پرهیز کرده و آن چه را فکر می کنید واقعا به آن نیازمند است و از دست شما بر می آید، با لحنی مناسب با او در میان بگذارید. به طور کلی سعی کنید که در گفتگو با فرد بیمار، ذهن او را از تمرکز بر بیماری اش – بی آن که به انکار آن بپردازید و یا اشاره ای داشته باشید – بازدارید.

3. چگونگی برخورد با کودکان مبتلا به سرطان
افراد مبتلا به سرطان در هر سنی که باشند، با چالش های ویژه ی خودشان روبرو خواهند شد؛ جوانان به زندگی راحت همسن و سالانشان می اندیشند و این که هر چه زودتر از شر بیماری خلاص شده و زندگیشان را از دست ندهند. افراد مسن اما بیشتر نگران آن اند که چه کسی از آن ها مراقبت خواهد کرد و این که آیا سربار کسی خواهند شد؟ و …
پرداختن به هریک از این موارد در جای خود، امری ضروری است، اما من در اینجا قصد دارم -هر چند کوتاه- به نحوه ی رفتار با کودکان مبتلا به سرطان بپردازم. زیرا کودکان تفاوت های بسیاری با دیگران دارند؛ آن ها هنوز در ابتدای راه اند، تجربه و آموخته ای ندارند تا از آن جهت کنترل شرایط کمک بگیرند، هنوز بسیار وابسته و آسیب پذیرند و به خصوص در مورد کودکان کم سن و سال تر – بی آن که حتی درک درستی از واژه ی بیماری داشته باشند – باید انواع و اقسام دوره های درمانی را از سر بگذرانند که طبعا تحمل آن برایشان بسیار سخت خواهد بود.
مورد مهم در مورد این کودکان، والدین آنها هستند. والدین، با دریافت خبر بیماری فرزند خود، دچار شوک شده و ممکن است رفتارهایی را از خود بروز دهند که بر کودکشان اثر منفی بگذارد. اما آن ها باید تا حد ممکن خویشتن دار باشند و نگرانی خود را به کودکشان منتقل نکنند، همواره در کنار او باشند و به او آرامش خاطر بدهند.
کودک مبتلا به سرطان ممکن است زمان زیادی را در بیمارستان بگذراند، نتواند به فعالیت های گروهی و بازی با دوستانش بپردازد، مدرسه رفتنش دارای نظم نباشد و در کل، زندگی اش با همسن و سالانش تفاوت های زیادی داشته باشد. همه ی این ها می توانند بر روحیه ی او تاثیر گذاشته و در قالب واکنش های مختلفی بروز یابند؛ برای مثال بسیار حساس شود، جیغ و داد راه بیندازد، از ادامه ی درمان امتناع کند و … . در چنین شرایطی، تنها کسانی که می توانند به او کمک کرده و تحمل شرایط را برای او آسان کنند، والدین او هستند. پدر و مادر نباید تصور کنند، چون او یک کودک است نیازی به حرف زدن ندارد. برعکس، کودک به دنبال کسی می گردد تا با او درد دل کند و ناراحتی هایش را با او در میان بگذارد و اگر اطمینان خاطر نگیرد، هرگز چنین کاری نخواهد کرد. پس پدر و مادر باید تلاش کنند تا با کنترل شرایط، در کودکشان احساس حمایت و امنیت به وجود آورند. در این مورد نیز مشورت با یک روانشناس مجرب، برای آموختن نحوه های صحیح رفتار، ضروری به نظر می رسد.
در پایان، شاید اشاره ی دوباره به این موضوع لازم باشد که سرطان، همه اش دارو و آمپول و دردهای جسمانی نیست. احساسی در درون فرد بیمار رخ می دهد که در صورت بی توجهی اطرافیان، ممکن است او را حتی از خود بیماری هم زودتر از پا درآورد. چه خوب است به این موضوع هم توجه کرده و با یادگیری نحوه ی رفتارهای صحیح، زندگی را برای خود و اطرافیانمان، بهتر کنیم.

این مطلب، در پاییز ۱۳۹۳، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved