رادیو شعر و داستان

چهار خوانِ کیوان

 

همۀ ما در زندگی یک دُم داریم؛ دُمی که نتیجۀ رفتار و اعمال خودمان است، هرچند به حساب تقدیر و سرنوشت بگذاریم. حالا شرمسار از این دُم، تلاش برای پوشاندن و پنهان کردنش می‌کنیم.
«چشم‌های سبز هی‌هوهاما»، نوشتۀ ریحانه جعفری قصۀ همین دُم‌هاست. این رُمان برای نوجوان‌ها نوشته شده است و قصۀ نوجوانی پرشَر و شور به نام کیوان لولاگر را روایت می‌کند. کیوان به سبب آزار و اذیتی که به گربه‌ها می‌رساند، گرفتار جادو و نفرین‌های گربه‌ها شده است. سزای کیوان داشتن یک دُم است. دُمی که قرار است تا آخر عمر به همراه کیوان باشد؛ اما کیوان نقشی فعالانه به خود می‌گیرد و برای از بین بردن دُم تلاش می‌کند…

رفتم جلو. با صدای افتادن چیزی فلزی از جا پریدم. برگشتم. سپری افتاده بود رو صندوق‌عقب ماشین. آن طرف‌تر کلاغ سیاهی به سقف ترکیدۀ ماشینی، نوک می‌زد. برگ‌های خشک از رو ماشین ریختند پایین. یکهو باد سردی وزید. صدای عجیبی از دور آمد.
«هی‌هو‌ها‌ما … هی‌هو‌ها‌ما … هی‌هو‌ها‌ما … » لرزیدم…

یادداشتی از سیداحمد مدقق بر رمان نوجوانِ «چشم‌های سبز هی‌هوهاما» نوشتۀ ریحانه جعفری. این پادکست، در تابستان ۹۸، با اجرا و ساخت المیرا شاهان، منتشر شد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved