چون شب یکصد و چهل و نهم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! گرگ با روباه گفت: سخنی که تو را سود ندهد مگو و چیزی که تو را خشنود نکند مشنو. روباه گفت: پند تو را شنیدم و اطاعت کردم و دیگر هرگز خلاف رضای تو نکنم که حکیمان گفته‌اند: از چیز ناپرسیده جواب مگو و به جای دعوت ناکرده مرو و کاری را که سودمند نیست ترک کن و ستمکاران را پند مگو که پاداش پند تو ستم کنند…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved