شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! تاجالملوک چون قصۀ آن جوان بشنید در شگفت ماند، با جوان گفت: به خدا سوگند آنچه بر تو گذشته به دیگری نگذشته؛ ولیکن قصد من این است که از تو چیزی را بپرسم. عزیز گفت: ای ملکزاده! چه خواهی پرسید؟…
ادامۀ قصه را گوش کنید.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام*
ایمیل*
وبگاه
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Δ