دیگر چیزی برای خوردن نداشت. اصلاً پولی نداشت تا بتواند چیزی بخرد. خانوادهاش گرسنه بودند. هر چه داشت، فروخته بود. فکر کرد: «بهتراست پیش پیامبر خدا (ص) بروم تا کمکم کند.»
راه افتاد و رفت پیش رسولالله (ص) از زندگی خودش برای پیامبر گفت. پیامبر (ص) به او گفت: «برو به خانهات، هر چه داری برایم بیاور. اگر فکر میکنی چیزهایی هست که ارزشی ندارد، مهم نیست. آنها را بیاور.»
در این پادکست، داستانی از عبدالله حسنزاده میشنوید که در شمارۀ ۳۱۸ (دی ۹۹) ماهنامۀ پوپک به چاپ رسید.
گوینده و سازندۀ این پادکست، المیرا شاهان است.