رادیو شعر و داستان

نی‌نوای بقیع – شعری از علیرضا قزوه (بخش دوم)

 

قسمت بیستم و آخر.

زهراترین شکوفۀ گلخانۀ رسول!
با نام تو مدینه مدینه‌ست یا بتول!
ای مردمی که زایر راز مدینه‌اید
آه ای مجاوران حرم! حج‌تان قبول
این‌جا کنار حجرۀ پیغمبر خدا
آیینه‌خانه‌ای‌ست پر از تابش اصول
آیینه‌ای که ماه در آن می‌کشد نفس
آیینه‌ای که مهر در آن می‌کند حلول
در بین ماه‌های خدا چون تو ماه نیست
ای بین فصل‌های خدا بهترین فصول!
این‌جا نمازخانۀ مولا و فاطمه(س)ست
این‌جاست خانۀ علی(ع) و خانۀ رسول
زهرا شدی که نام علی(ع) را علم کنی
پنهان شدی که هر دو جهان را حرم کنی

یک عمر بود با غم و غربت قرین علی(ع)
آن قصۀ حسین و حسن بود و این علی(ع)
وقتی ابوتراب شدی خاک پاک شد
تا زد به خاک بندگی او جبین علی(ع)
در خانقاه نوری و در کعبه چلچراغ
بر خاتم رسول رسولان نگین علی(ع)
آیینه‌ای برابر انسان و کائنات
آیین عشق و آینۀ راستین علی(ع)
شمشیر حق که چرخ‌زنان است و خطبه‌خوان
دست خداست بر شده از آستین علی(ع)
زهرا(س) نداشت بعد پدر جز علی(ع) کسی
احمد(ص) نداشت جز تو کسی همنشین، علی(ع)!
اندوه بی‌شمار مرا دیده‌ای، بیا
انسان روزگار مرا هم ببین، علی(ع)!
دنیا چقدر تشنۀ نام زلال توست
هر ماه ماه آینه هر سال سال توست

شب‌گریه‌های غربت مادر تمام شد
زینب(س) به گریه گفت که دیگر تمام شد
امشب اذان گریه بگوید بگو، بلال
سلمان به آه گفت ابوذر! تمام شد
طفلان تشنه هروله در اشک می‌کنند
ایام تشنه‌کامی مادر تمام شد
آن شب حسن(ع) شکست که آرام‌تر! حسین(ع)
چشم حسین(ع) گفت: برادر! تمام شد
تا صبح با تو اُستُن حنانه ضجه زد
محراب خون گریست که منبر تمام شد
زاینده است چشمۀ زهرایی رسول
باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد
باور مکن که فاطمه(س) از دست رفته است
باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد
زهرا(س) اگر نبود حدیث کسا نبود
زینب(س) نبود و واقعۀ کربلا نبود

شب آمده‌ست گریه‌کنان بر مزار تو
دریا شکست موج‌زنان در کنار تو
بعد از تو چله چله علی(ع) خطبه خواند و سوخت
چرخید ذوالفقار علی(ع) در مدارتو
زینب(س) کجاست؟ همسفر خطبه‌های خون
دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو
باران نیزه، نعش غریبانۀ حسن(ع)
آن روزگار زینب(س) و این روزگار تو
گل داد روی نیزه، سرتشنۀ حسین(ع)
تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو
تو سوگوار زینب(س) و زینب(س) غریب شام
تو سوگوار زینب(س) و او سوگوار تو
بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد
دست نوازشی که کشیدند تیغ شد

ای ناخدای کشتی درد – ای خدای درد!
تنها تویی که آمده‌ای پابه‌پای درد
زین پیش درد و داغی اگر بود با تو بود
دردآشنای داغی و داغ‌آشنای درد
زان شب که غرق خطبۀ چشم تو شد علی(ع)
مانند رعد می‌شکند با صدای درد
شعر تو را چگونه بخوانم که نشکنم؟
آخر بگو که قصه کنم از کجای درد؟
ای قطعۀ بهشت، غزل‌گریۀ زمین
با چشم خود سرود تو را های‌های درد
مگذار مردگان شب عافیت شویم
ما را ببر به آینۀ کربلای درد
تو آبروی داغی و تو آبروی اشک
تو ابتدای دردی و تو انتهای درد
یوسف اگر برای پدر درد آفرید
زهرا(س) شکست و درد پدر را به جان خرید

ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو!
آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو
آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد
آیا چه بود غیر محبت گناه تو
ساقی علی(ع)ست – کوثر جوشان حق تویی
ما تشنه‌ایم تشنۀ لطف نگاه تو
در چشم من تمام زمین سنگ قبر توست
گردون کجا و مرقد بی بارگاه تو
در کربلای چند شهید غمت شدیم
سربندهای فاطمه(س) بود و سپاه تو
از خانۀ تو می‌گذرد راه مستقیم
راهی نمانده است به حق – غیر راه تو
دنیا اگر غدیر تو را خم نکرده است
روح مدینه رد تو را گم نکرده است

در این قسمت می‌شنوید: شعری از علیرضا قزوه با صدای محمد نقیان، المیرا شاهان و حسین کاظمی.
زمستان 95، همزمان با ایام فاطمیه، برنامۀ نِی‌نوایِ بقیع از سوی رادیو شعر و داستان، منتشر شد. سازندۀ این پادکست المیرا شاهان است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved