رادیو شعر و داستان

نی‌نوای بقیع – شعری از قادر طهماسبی (فرید)

قسمت چهاردهم.

آن شب که دفن کرد علی بی‏صدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمی‏شکست
ای آشیان درد، علی داشت تا تو را
ای مادر پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی، تو را
زین درد سوختیم که ‏ای زهرۀ منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموس دردهای علی بودی و چو اشک
پنهان نمود غیرت شیر خدا تو را
دفن شبانه تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنی ست ز چندین جفا تو را
تا کفر غاصبان خلافت علم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را
یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گر چه علی چون هما تو را
دزدید ناله‏های تو را اشک سُرخ روی
از بس که سرمه ریخت به شیون، حیا تو را
ای مهربان، کنیزک غم تا تو را شناخت
دامن رها نکرد به رسم وفا تو را
خم کرد ای یگانه سپیدار باغ وحی
این هیجده بهار پر از ماجرا تو را
تحریف دین، فراق پدر، غربت علی
انداخت این سه درد مجسّم ز پا تو را
نامت نهاد فاطمه کان فاطر غیور
می‏خواست از تمامی عالم جدا تو را
در شطّ اشک، روح تو هر چند غوطه خورد
رفع عطش نکرد فرات دعا تو را
دادند در بهای فدک، آخر ای دریغ
گلخانه‏ای به گسترۀ کربلا تو را
گلخانۀ مزار تو را عاشقی نیافت
ای جان عاشقان حسینی فدا تو را
پهلو شکسته‏ای و علی با فرشتگان
با گریه می‏برند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانۀ علی‏ست
زین خانه می‏برند ندانم کجا تو را
غافل مشو «فرید»! از این مژدۀ زلال
کاین حال، هدیه‌‏ای‏ست ز خیرالنساء تو را

در این قسمت می‌شنوید: سخنرانی حاج آقا فرحزادی، شعری از قادر طهماسبی با صدای المیرا شاهان.
زمستان 95، همزمان با ایام فاطمیه، برنامۀ نِی‌نوایِ بقیع از سوی رادیو شعر و داستان، منتشر شد. سازندۀ این پادکست المیرا شاهان است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved