شاخه‌هایی از مسیحیت که ضد منجی خواهند بود

مسیحیان یهودی

مهدیه موسی زاده: از قدیم الایام، حرف زدن و شنیدن درباره آخرالزمان و اتفاق هایی که در آن دوره رخ می دهد، جزو هیجان انگیزترین و در مواردی جزو خوف برانگیزترین بحث و گفتگوها بوده است. همان طور که ما در اسلام به ظهور منجی اعتقاد داریم، مسیحیان و یهودیان هم به ظهور منجی و نجات بشریت اعتقاد دارند. تفاوت در این است که ما منجی مان را می شناسیم و می دانیم او امام دوازدهم ما، حضرت مهدی(عج) است، مسیحیان هم منجی شان را می شناسند و معتقدند حضرت عیسی(ع) خواهد آمد و جامعه بشری را نجات خواهد داد اما یهودیان چیز زیادی درباره منجی شان نمی دانند. فقط می گویند روزی منجی شان می آید و آنها را بر جهان مسلط می کند.
بر خلاف تصوری که ما اکنون از غرب داریم و گمان می کنیم سیاست مداران غربی به هیچ وجه به دین کاری ندارند و دین را امری فردی می دانند، آنها می دانند در دوره ای قرار داریم به نام آخرالزمان و تمام تلاششان این است که این دوره را به نفع خود پیش برند. شاید مسیحی های آمریکا در مقابل یهودی های اسراییل از چهره موجهی برخوردار باشند ولی واقعیت چیز دیگری است. اگرچه جدایی دین از سیاست در آمریکا به شدت رعایت می شود، ولی در سیاست خاورمیانه ای آمریکا کاملا معکوس است. ترکیب سیاست خارجی آمریکا و تعصب نو انجیلی را بیش از هر مورد می توان در مورد ایران مشاهده کرد. لایحه حمایت از یهودیان برای بازگشت به فلسطین، از ابتدای تشکیل جامعه آمریکا در این کشور(تحت تاثیر جامعه مذهبی انگلستان) مطرح بود. سال 1844 کشیشی به نام جورج بوش که استاد زبان عبری دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب زندگی محمد(ص) بود خواستار ارتقای یهودیان جهان با ایجاد کشوری یهودی در فلسطین شد. در ادامه همین روال سال 1863 وزیر امور خارجه آمریکا دستور داد برای نجات “اسراییلی ها از ستم وحشیانه” دولتی در مراکش تاسیس شود. این عقیده مسیحیان نو انجیلی که امروزه ما به آنها صهیونیست مسیحی می گوییم، باعث شد تعداد زیادی از مردان و زنان آمریکایی مومن که احساس تکلیف می کردند تمام تلاش خود را برای تحقق این وعده الهی به کار برند! تعداد زیادی از آنها برای فراهم آوردن مقدمات آن عازم فلسطین شدند .یکی از معروف ترین این افراد زنی به نام هاریت لیورمن بود. او سخنران توانایی بود و تلاش کرد در سرزمین فلسطین مستعمره ای بنا کند. فرد دیگری که می توان به او اشاره کرد جرج آدامز و خانم کلوریندا مینور هستند. مینور سال 1851 یک مدرسه کشاورزی برای یهودی ها در فلسطین ایجاد کرد و جرج آدامز برای رسیدن به هدفش تعدادی آدم را استخدام کرده بود و از آنها برای خودش به مرور پیروانی درست کرد. او می گفت تنها شرط بازگشت حضرت مسیح(ع) و ظهور او، بازگشت یهودیان به فلسطین است. بالاخره او و افرادش با حمایت کنسولگری آمریکا در 50 هزار متر مربع زمین ده ها خانه احداث کردند و این کارها را در نزدیکی شهر یافا انجام دادند. ولی بعد از 5 سال به خاطر مشکلات مالی به آمریکا برگشتند.
همان طور که آمریکایی ها در گذشته چنین تلاش های بزرگی برای تحقق آرمان یهودی ها می کردند، امروزه هم حضور صهیونیسم مسیحی یا همان نو انجیل ها در قوای مقننه و مجریه امریکا به یک امر فراگیر تبدیل شده است. مشارکت فعال جامعه یهودی امریکا در انتخابات کنگره و ریاست جمهوری و تاثیر رو به رشد لابی های یهودی بر نتیجه انتخابات، باعث شده که هیچ نامزد ریاست جمهوری بدون جلب رضایت یهودی ها نتواند به پیروزی برسد.
بهتر است ابتدا کمی بیشتر در مورد مسیحیت صهیونیست بدانیم. تاریخچه پیدایش صهیونیسم مسیحی در واقع به قبل از تشکیل دولت اسرائیل و حتی به قبل از ظهور و پیدایش یهودیان صهیونیسم باز می گردد. یهودیان به دلیل اینكه معتقدند یهودیت نَسَبی و خونی است، قومی همواره در اقلیت هستند. طبق آمار منتشره از سوی سازمان ملل، میزان یهودیان در جهان در حدود 2% درصد است، یعنی از هر هزار نفر فقط دو نفر یهودی‌اند. بنابراین سعی كردند از پتانسیل ادیان دیگر در جهت نیل به اهداف شوم خود بهره گیرند و در صورت لزوم به فرقه‌سازی بپردازند كه بابیت و بهائیت در ایران و برخی كشورهای همجوار در این راستا شكل گرفت.
اولين بار نظريه صهیونیسم مسيحي را شخصی به نام جان داربي كه يك كشيش معروف انگلیسی بود به عنوان عملي كردن خواسته های مسیح و تحقق پيشگويي های مسیح رواج داد و بعد از او دو كشيش برجسته پروتستان به نام دي.ال.مودي و ويليام بلاكستون، آن را تبلیغ مي کردند. در آمریکا بلاكستون به عنوان پدر صهیونیسم مسيحي شناخته می شود.
پیروان این جریان، خود را مسیحیان دوباره تولد یافته می دانند و از ویژگی های بارز آنان، تعصب شدید نسبت به صهیونیسم و اسرائیل غاصب است. آنان حتی متعصب تر از یهودی های صهیونیست مقیم اسرائیل و آمریکا هستند. از نظر این گروه خداوند، فلسطین را به عنوان ارض موعود به یهودیان بخشیده و ساکنان اصلی آن یعنی فلسطینیان در آن حقی ندارند.
مسیحیان صهیونیست فرقه پروتستان در امریکا و انگلیس، اعتقاد دارند که مسیح در امور خاورمیانه همواره به سود دولت اسرائیل مداخله کرده و اعلام می کنند که خواست دولت اسرائیل بزرگ از رود نیل تا فرات، به زودی عملی خواهد شد و امروز صهیونیسم مسیحی از راه حکومت صهیونیستی امریکا خود را به فرات رسانده است.
این جریان معتقد است پیروان كليساي پروتستان براي ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته مسیح را عملی کنند. براساس اعتقادات آنها یهودیان از سراسر جهان بايد به فلسطین آورده شوند و كشور اسرائيل در گستره اي از رودخانه نیل تا فرات به وجود آيد و فقط صهيونيست هايي كه به كشور اسرائيل مهاجرت مي كنند اهل نجات خواهند بود. آنان متعهدند يهوديان بايد دو مسجد اقصی و صخره را منهدم كنند و به جای این دو مسجد مقدس مسلمانان، معبدی بزرگ بنا نهند. به همین دلیل است که تا به حال این دو مسجد بارها از سوی یهودیان و صهیونیست های مسیحی مورد حمله قرار گرفته است. از دیگر اعتقادهای صهیونیست های مسیحی، اعتقاد آنان به جنگی به نام آراماگدون است. آنان بر این عقیده اند که روزی جنگ نهایی مقدس شروع خواهد شد و تمام مسیحیان پیرو عملی کردن خواسته های مسیح نجات خواهند یافت و ضد مسیح را در این جنگ شکست خواهند داد. آنان معتقد به حکومت جهانی مسیح هستند که آن حکومت جهانی به پایتختی بیت المقدس قبل از جنگ نهایی توسط آن ها ساخته شده است. از دیگر نکات جالب در بحث صهیونیسم مسیحی بی معنا بودن صلح در جهان قبل از ظهور مسیح است. آنان معتقدند برای تصریح در ظهور مسیح باید مقدمات جنگ نهایی را فراهم ساخت و در این بین نقش قابل توجهی برای دو دولت انگلیس و آمریکا قائل هستند. به طوری که رهبری جنگ آراماگدون را از آن آمریکا و انگلیس می دانند. آنچه در نگاه اول به اعتقادات صهیونیسم مسیحی در ذهن تداعی می شود ارتباط عمیق غرب و صهیونیسم است به طوری که موجودیت اسرائیل با منافع غرب عجین شده است. به وضوح دیده می شود که در زمان حال تمامی رفتار و اعمال غرب در راستای تفکرات صهیونیستی است. ایجاد آشوب و جنگ در جهان توسط آمریکا و انگلیس ریشه در همین تفکرات دارد چرا که این آشوب را مقدمه ای برای ظهور مسیح می دانند که خود ریشه در اندیشه صهیونیسم دارد. صهیونیسم مسیحی در نهادینه شدن صهیونیسم در حاکمیت انگلیس و آمریکا نقش بزرگی را ایفا نموده است. به عقیده صهیونیسم مسیحی فعالیت های صلح طلبانه سازمان ملل و دبیر کل آن باعث کند شدن حرکت به سوی نبرد نهایی است. آنان معتقدند که باید مقدمات جنگ نهایی را فراهم کنند که از نظر آنان این جنگ یک جنگ هسته ای خواهد بود. ماهیت لشگری که قرار است در جنگ آراماگدون در برابر یهودیان و مسیحیان بجنگد مجموعه ای از ادیان در مشرق زمین است که عمده ترین آن ها اسلام است.
علاوه بر تمام اقدامات آشکار و پنهانی که دولت های غربی و در راس آنها، آمریکا، برای تحقق خواسته های یهودیان انجام می دهند، صنعت فیلم سازی و در دست داشتن رسانه های قدرتمند دنیا گامی پنهان و خطرناک در نهادینه کردن مفهوم های مورد نظرشان است.
خیلی از فیلم های هالیوودی که در ظاهر هیچ ربطی به دین اسلام و مسیح و یهود ندارند، در لایه های زیرین مفهوم هایی مستقیم درباره وقایع آخرالزمانی دارند. حتی در آنها از روایت های اسلامی هم درباره آخرالزمان و ظهور منجی استفاده کرده اند البته به نفع خودشان. مثلا ما روایتی داریم با این مضمون که در آخرالزمان صیحه ای آسمانی شنیده می شود و در سراسر زمین هر کسی به زبان خودش متوجه آن می شود و آن را درک می کند. در یکی از فیلم های هالیوودی، موجودات فضایی با اهداف شوم خود را به عنوان افرادی صلح طلب و دوستدار مردم کره زمین معرفی می کنند. بر روی آسمان هر سرزمینی یک دستگاه فضایی قرار می گیرد و به زبان مردم آن سرزمین به آنها پیام صلح و دوستی می دهد. جالب این جاست که آمریکایی ها که در فیلم های هالیوودی همیشه قهرمان هستند، به آن موجودات مشکوک می شوند و در نهایت قهرمان این فیلم آمریکایی ها هستند که مردم کره زمین را از دست آن موجودات نجات داده اند. آنها رویای حکومت بر زمین بعد از آخرالزمان را در سر می پرورانند و برای اینکه این مفهوم در میان همه مردم کره زمین پذیرفته شود از فیلم های هالیوودی و جذابشان استفاده می کنند. نقش صهیونیست های مسیحی در هزینه های گزاف این گونه فیلم ها به وضوح مشخص است.
همه ما مسلمان ها معتقدیم امام زمان(عج) از احوال همه ما آگاه است و هر گرفتاری و مشکلی برای ما پیش می آید ایشان از آن آگاه است. در یکی از فیلم های دیگر هالیوودی، شخصیت اصلی و قهرمان فیلم، سوپرمن، از هر پیشامد بدی که برای مردم دنیا اتفاق می افتد آگاهی دارد و به کمک افراد می رود. آنها می خواهند حتی منجی را هم متعلق به خودشان نشان بدهند. در فیلمی دیگر، یک اسکلت سوار بر اسب نشان داده می شود که با شمشیر به نیروهای آمریکایی حمله کرده و همه آنها را می کشد. نکته جالب توجه این است که جرج دبلیو بوش در زمان ریاست جمهوری خود، دستور داد یک تیم متشکل از افراد محقق دینی و تعدادی مامور امنیتی در مورد روایت های آخرالزمانی مسلمان ها تحقیق کنند. قطعا نتیجه تحقیق های آنها و برگرداندن این نتیجه ها به نفع صهیونیست های مسیحی و رویایی که در سر دارند باعث ساخته شدن فیلم هایی با هزینه های زیاد در سینمای هالیوود شده است.
صهیونیست های مسیحی، با در دست داشتن پرقدرت ترین ابزار و امکانات در حال آماده سازی زمینه وقایع آخرالزمانی هستند، درحالی که خیلی از ما با روایت های اسلامی مان درباره آخرالزمان بیگانه ایم. تیم های تحقیقاتی از دین های مختلف روایت های ما را بررسی می کنند تا با استفاده از آنها، به نفع خود همه چیز را تغییر دهند. البته که سرانجام شر نابودی است؛ هرچند مدتی قدرت در دست اشرار باشد.

این مطلب در پاییز ۱۳۹۳، به سفارش مؤسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved