مصادیق و جنبه‌های مختلف مخالفت یهود و صهیونیسم با منجی

صهیونیسم: تفکری که منافع خود را در مهدی ستیزی می‌یابد

منادا ناطقی: مسئله ی ظهور منجی و پیروزی نهایی خیر و نیکی بر شر و تاریکی از جمله مسایلی است که تقریبا در تمامی ادیان، مکاتب و فرقه های جهان، اعم از آسمانی و غیر آسمانی، مطرح می شود و مورد بررسی و تفسیر قرار می گیرد. پیروان ادیان و مکاتب الهی و غیر الهی، انتظار کشیدن برای قیام نجات دهنده ی نهایی بشریت را با جدیت دنبال می کنند و در برخی موارد این انتظار را به نوعی فرهنگ تبدیل می نمایند. از میان ادیان آسمانی که در انتظار منجی موعود خود هستند می توان به مسیحیت اشاره نمود که پیروان آن چشم در راه ظهور حضرت مسیح(ع) هستند. یهودیان نیز منتظر ظهور مسیح خود هستند اما بر خلاف مسیحیان، معتقد اند که وی هنوز زاده نشده است. یکی از ادیان الهی که ظهور منجی بشریت را امری قطعی و حتمی می داند و به جز تاریخ دقیق آن، همه ی موارد مربوط به آن را به پیروان خود بشارت می دهد اسلام است. مسلمانان بر اساس آموزه های کتاب آسمانی خود یعنی قرآن، نه تنها بی صبرانه انتظار ظهور منجی خود یعنی امام زمان(عج) را می کشند، بلکه با اجرا و پیروی از برخی اعمال به خصوص و سبک های زندگی ویژه، زمینه را برای این ظهور فراهم می سازند. در همین نقطه است که انتظار به فرهنگی تبدیل می شود که شیوه ی زندگی، آداب و رسوم و رفتار عده ای از مسلمانان جهان را شکل می دهد. اما از آن جا که هر فرهنگی همواره با مقاومت رو به رو می شود، مهدویت نیز مخالفان خود را دارد. این مخالفان که امروزه کم هم نیستند و از قدرت و ثروت قابل توجهی نیز برخوردارند، در مخالفت و سرسختی خود تا جایی پیش رفته اند که به ضدیت، دشمنی و حتی کینه ورزی با فرهنگ مهدویت به پا خواسته اند.
یکی از با نفوذترین و فعال ترین عناصر جبهه ی نبرد با مهدویت، مکتبی به نام صهیونیسم است که از پایگاه خود، یعنی سرزمین های اشغالی فلسطین، فعالیت های خود را در تمام نقاط جهان به ویژه کشورهای مسلمان دنبال می کند. فعالیت های مغرضانه و ضد مهدویتی که صهیونیسم در نقاط مختلف جهان انجام می دهد، به تناسب کارکرد و تاثیری که بر جای می گذارند، به صورت جداگانه اما موازی و با هدف مشترک، در کشورهای مسلمان و غیر مسلمان اجرا می شوند. ماهیت، دامنه و منافع این اقدامات برای صهیونیست ها متفاوت است، اما همگی با هدف ضدیت و دشمنی با امام زمان(عج) انجام می شوند. ضدیت صهیونیست ها که خود را به ناحق صاحب کشوری به نام اسراییل می دانند، منافع گوناگونی را برای آن ها به همراه دارد. این ضدیت هم چنین به شیوه های گوناگونی اتفاق می افتد. در ادامه به توصیف و بررسی انواع این شیوه ها می پردازیم. در آخر نیز به بررسی علت دشمنی صهیونیست ها با فرهنگ مهدویت اشاره خواهیم نمود.
نخستین شیوه ای که صهیونیست ها برای تضعیف فرهنگ مهدویت در پیش گرفته اند انکار اصل وجود امام زمان(عج) می باشد. صهیونیست ها، با استفاده از انواع بسیار پیشرفته ی رسانه که به زبان های مختلف در اختیار خود دارند و در قالب تولید محتواهای فرهنگی و تفسیری و خبری، همواره کوشیده اند تا مسلمانان جهان را نسبت به وجود و یا امکان وجود حضرت مهدی(عج) به شک و تردید بیاندازند. امروزه، در بسیاری از رسانه ها مکرراً و به طور مستقیم و غیر مستقیم شنیده می شود که انتظار ظهور امام زمان(عج) نتیجه ی ناتوانی بشر از رسیدن به سعادت، خوشبینی بیش از حد و یا انفعال انسان معرفی می شود. از این گذشته، قدیمی و کهنه جلوه دادن فرهنگ انتظار، تمسخر آشکار و یا در پرده ی منتظران واقعی و القای این مطلب که بشر می تواند ناجی خود باشد و دارای قدرت بی حد و حصر است به وفور در رسانه های مختلف به چشم می خورد. دسترسی تقریباً نامحدود افراد از گروه های سنی مختلف به رسانه های گوناگون، می تواند باعث شود که تعداد زیادی از مخاطبان به آسانی به دام این اندیشه های خطرناک بیافتند. اما مسئله ی مهدویت ستیزی به همین جا ختم نمی شود و دارای ابعاد پیچیده تری است.
یکی دیگر از روش های مورد استفاده ی صهیونیست ها در مبارزه با فرهنگ مهدویت، پافشاری و ترویج این عقیده است که امام زمان(عج) هنوز متولد نشده است و حتی اگر منجی هم وجود داشته باشد، انسان باید نخست منتظر به دنیا آمدن او باشد. این نظریه که با آیات مربوط به ظهور و روایات معصومین آشکارا مغایر است، فرصت های زیادی را برای دشمنان مهدویت فراهم می کند. صهیونیست ها با تکیه بر این نظریه و با روی کار آوردن مدعیان دروغین و معرفی آن ها به عنوان منجی آخرالزمان، از این اوضاع استفاده های فراوانی می کنند. آن ها با ضعیف جلوه دادن منجی و با تحقیر و تمسخر او، اعتقاد راسخ و قلبی اکثر مسلمانان به امام زمان(عج) را دچار تزلزل و لغزش می نمایند. چنین اقدامی علاوه بر آن که می تواند منجی را فردی عادی و معمولی جلوه دهد، می تواند در اثر تکرار و فراوانی موجب کاهش حساسیت جامعه به امام زمان(عج) شود و مسئله ی ظهور را به امری عادی و پیش پا افتاده تبدیل نماید. البته ناگفته نماند که تفاسیر وهابیت از پدیده ی ظهور و امام زمان(عج) و اعتقاد سلفی ها به متولد شدن منجی در آینده، آبی است که به آسیاب دشمنان امام زمان(عج) ریخته می شود و همواره دستاویزی برای حرکات ضد مهدوی قرار می گیرد. با این همه، گستره ی فعالیت های ضد مهدویت صهیونیست ها از سرزمین های اسلامی فراتر می رود و کل جهان را در برمی گیرد.
یکی از اقدامات بی شرمانه ی صهیونیست ها در ضدیت با امام زمان(عج) تلاش برای گسترش مهدی هراسی در مقیاس های وسیع است. صهیونیست ها باز هم با استفاده از ابزار رسانه ای و اطلاع رسانی خود سرسختانه می کوشند تا سایر کشورهای جهان را قانع کنند که منجی مسلمانان در هنگام ظهور خود به جنگ با تمامی کشورهای غیر مسلمان می رود و همه ی آن ها را نابود می نماید. دشمنی بی چون و چرا با غرب و کمر به نابودی غربی ها بستن از ویژگی هایی است که رسانه های صهیونیست دائماً به امام زمان(عج) نسبت می دهند و سعی می کنند ظهور منجی مسلمانان را برابر با نابودی نسل مردم غرب جلوه دهند. کتاب ها، فیلم ها و برنامه های خبری و تفسیری بی شماری وجود دارند که تنها هدف آن ها رواج مهدی هراسی در سطح جهان و به ویژه کشورهای پیشرفته است. علاوه بر آن، مقایسه های عجیب و غریب میان اتفاقات منطقه ی خاورمیانه و حوادث آخرالزمان، معرفی امام زمان(عج) به عنوان رهبر گروه های تند روی تروریستی که خود را مدافعان اسلام می نامند و القای این نکته که این گروه ها به رهبری منجی خود و با استفاده از خشن ترین روش ها مانند بریدن سر، دشمنان خود را از سر راه بر می دارند، همگی از اقداماتی است که صهیونیست ها بی وقفه و به طور شبانه روزی در حال اجرای آن ها در کشورهای غیر مسلمان دنیا هستند. هر چند که دانشمندان و علمای وارسته و عالیقدر اسلامی به تمامی این ادعاهای دروغین پاسخ داده اند و جای هیچ گونه شک و شبهه ای را باقی نگذاشته اند، اما این همه دشمنی و تلاش برای تخریب یک فرهنگ چه منافعی می تواند برای صهیونیست ها داشته باشد؟
سرچشمه ی این همه کینه ورزی و تلاش های مخرب صهیونیست ها را می توان از سه جنبه ی متفاوت بررسی نمود. نخست آن که از دیدگاه صهیونیست ها، نجات و سعادت بشری فقط و فقط مختص قوم یهود است و در آخرالزمان هیچ ملت، نژاد یا کشوری نمی تواند از عذاب نجات یابد و رستگار شود مگر یهودی ها. بنابر دیدگاه های نژادپرستانه ی صهیونیسم، یهود قوم برتر جهان است و سایر اقوام برای رفع احتیاجات این قوم آفریده شده اند. بنابراین، هیچ قومی نمی تواند منجی قدرتمندتر و واقعی تر از قوم یهود داشته باشد. این نظریه ی انحصارطلبانه، مغایر با تمامی آموزه های اصیل اسلامی است که همه ی انسان ها را از هر نژاد و قوم و ملیتی یکسان می داند و تنها ملاک برتری آن ها را میزان تقوای شان قرار می دهد. همین مغایرت است که دشمنی صهیونیست ها با اسلام و به ویژه منجی مسلمانان را ریشه دار تر می نماید. هدف دیگری که صهیونیست ها در ضدیت با امام زمان(عج) به دنبال آن هستند، تضعیف درونی جامعه ی مسلمانان از طریق تضعیف اعتقادات آن ها است. از آن جا که ماهیت صهیونیسم با اسلام اصیل و عقاید مسلمانان در تضاد است، صهیونیست ها همواره از جانب مسلمانان احساس خطر نموده اند. آن ها که عقاید نژادپرستانه ی خود را در تضاد با اندیشه های برابری و برادری اسلامی می بینند و هیچ آموزه ای به غیر از آموزه های مکتب خود را قبول ندارند، سعی می کنند به باورهای مسلمانان حمله کنند و آن ها را از بین ببرند. از نظر صهیونیست ها، زمانی که اعتقاد به منجی در میان مسلمانان از بین برود، خلل فرهنگی عظیمی در جامعه ی آن ها به وجود می آید که باعث پوچ گرایی و انفعال و وادادگی مسلمانان در برابر صهیونیست ها می شود و در نتیجه کنترل آن ها آسان تر می شود. منظر سومی که می توان با استفاده از آن ضدیت صهیونیست ها با امام زمان(عج) را بررسی نمود، وضعیت ژئوپلتیک کشوری است که صهیونیست ها آن را اشغال نموده و اسراییل نامیده اند. اسراییل از تمامی جهات (به جز یک طرف که منتهی به دریای مدیترانه است) در محاصره ی کشورهای مسلمان است و با جمعیت کمی که در مقایسه با مجموع جمعیت این کشورها دارد، خود را همواره در خطر احساس می کند. به همین علت، خطرناک جلوه دادن منجی مسلمانان برای غربی ها، باعث می شود که سایر کشورها در جبهه ای در کنار اسراییل و در مقابل مسلمانان قرار گیرند. به این ترتیب، اسراییل به لحاظ توان نظامی و جمعیتی به برتری دست می یابد و از نگرانی هایش کاسته می شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که صهیونیست ها بیشترین تلاش و جدیت خود را برای ضدیت با امام زمان(عج) در همین زمینه متمرکز می نمایند.
با همه ی این احوال و علی رغم همه ی این فعالیت ها، تلاش های دشمنان امام زمان(عج) که در قرآن کریم وعده ی نابودی آن ها داده شده است، گاه از شدت حقارت و ناآگاهی انسان را به خنده وا می دارد؛ چرا که مهدی موعود(عج) زنده است و روزی ظهور می کند و در تمام جهان فرش عدل و عدالت را گسترده خواهد کرد.

این مطلب در پاییز ۱۳۹۳، به سفارش مؤسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved