مجتبی ناطقی: اجتماعات انسانی از گذشته تاکنون همواره دچار تغییرات بودهاند. این تغییرات در گذشته روند کندی داشته، ولی امروزه سرعت بیشتری پیدا کرده است. گسترش نوگرایی در سطح جهانی یکی از عواملی است که دنیای امروز را دچار این تغییرات کرده و تاثیر مستقیم و بهسزایی بر خانواده دارد. خانواده به عنوان رکنی اساسی در زندگی فردی و اجتماعی افراد و به عنوان کوچکترین نهاد در اجتماعات انسانی، بیشترین نقش را در جامعه ایفا میکند. بهعلاوه مسائل متنوع و مهمی مثل اشتغال، استقلال مالی زنان، بحران انرژی، جهانیشدن اقتصاد، رسانههای جمعی، تجارت جهانی و غیره میتوانند بر جامعه اثرگذار باشند.
اما موضوعی که همواره از ارکان مهم حفظ خانواده هاست، انسجام و پیوند عاطفی میان اعضای آن است که میتواند کمک شایانی به حفظ، رشد و دوام روابط خانوادگی کند و بهدنبال آن موجب پیشرفت و ارتقای سطح جامعه باشد. در این میان رسانههای جمعی به عنوان ابزاری که به راحتی در اختیار افراد خانواده قرار میگیرند میتوانند تاثیر ویژهای بر زندگی هر یک از اعضا بگذارند. این تاثیرات میتوانند تاثیراتی مثبت و دلگرم کننده برای خانواده باشند و هم میتوانند زمینۀ بروز اختلافات و ناسازگاریهای بین فردی را به وجود آورند. اگر رسانههای تصویری را از رسانههای قدیمی و پرطرفدار چند دههی اخیر بدانیم باید درنظر داشت که اینان تاثیر مهمی در رفع و حل مشکلات و آسیبهای اجتماعی خواهند داشت. مطرح کردن مسئلهی خانواده در سینما، همواره مسئلهی مهمی بوده که در دهههای 60، 70، 80 و چهار سال اخیر مورد توجه سینماگران قرار گرفته است. برخی از فیلمها با نشان دادن آسیبهای موجود در جامعه و تاثیر مستقیم آنها بر خانواده و برخی دیگر با نمایش خانوادههایی منسجم سعی در حل این مشکل و درحقیقت آسیب شناسی این موضوع داشتهاند. در مقابل، فیلمهایی هم هستند که با ترویج فرهنگ غرب و سبک زندگی غربی، خود آسیب اجتماعی به شمار میروند که در این زمینه مسئولیت آن را به مجاری قانونی میسپاریم و نویسنده در این گزارش، تنها به بررسی چند فیلم که ما را به حفظ، انسجام و تحکیم خانواده دعوت میکند، میپردازد.
مادر
«مادر» از اولین فیلمهایی است که در اواخر دههی 60 با درنظر گرفتن آیین و سنت یک خانوادهی اصیل ایرانی توسط «علی حاتمی» ساخته شد. علی حاتمی در این فیلم مادری را به تصویر میکشد که واپسین روزهای عمر خود را در آسایشگاه سالمندان میگذراند و حالا دوست دارد فرزندانش را در خانه پدری، دور خود جمع کند تا بار دیگر این خانوادهی پر جمعیت با همه اختلافاتی که تا آن روز داشتهاند، در کنار هم باشند. در واقع مادر آخرین نقطهی عطف برای جمع شدن اعضای خانواده است. خانوادهای که علیرغم میل باطنیشان و با همهی اختلافاتی که دارند، به خواست مادر، گرد هم میآیند. اختلاف جلال الدین، پسرِ شاعر مسلک خانواده با برادرش محمد ابراهیم، فاصلهی غلامرضا، که عقب ماندگی ذهنی دارد، با باقیِ فرزندان، دختر خانواده، ماه منیر که افسرده است و دایم در گذشته سیر میکند، بهخوبی در فیلم نشان داده شده است. در طول فیلم، ماه منیر رابطهی خوبی با غلامرضا برقرار میکند و در صحنهای هر دو را غرق در رویا میبینیم. ماه طلعت با اینکه بچهی دومش را باردار است، شوهر و پسر خودش را بخاطر خواستهی مادر تنها میگذارد. حتی جمال بعد از سالها زندگی در جنوب به این بهانه به خانه بازمیگردد. وحدت و همدلی اعضای خانواده به حرمت حرف مادر قسمت کوچکی از همهی حرفهایی است که زندهیاد علی حاتمی در فیلمش به تصویر کشیده است. علی حاتمی در فیلم مادر، کارکرد جدیدی از یک خانواده را به نمایش گذاشته و بسیار موفق بوده است.
یه حبه قند
«رضا میرکریمی» فیلمی متفاوت و به مراتب بهتر از آثار قبلیاش را با عنوان «یه حبه قند» به نمایش گذاشت که آن را میتوان از بهترینهای سینمای ایران دانست. شخصیتهای فیلم هیچ کدام اصلی نیستند و در عین حال نقش اصلی را بازی میکنند. میرکریمی با استفاده از بازیگران خبرهاش به نمایش خانوادهی اصیل ایرانی میپردازد. خانه باغی قدیمی پذیرای مهمانانی است که به بهانهی تدارک جشن عروسی خواهر کوچکشان «پسندیده» گرد هم آمدهاند. خانه با ظاهر سنتی و افراد خانه با لهجهی شیرین یزدی گرما و صمیمیتی بوجود آوردهاند که ناخودآگاه لبخند را بر لبان مخاطب مینشانند. در این فیلم دختر کوچک خانواده قرار است با پسری ازدواج کند که در خارج از ایران به سر میبرد و این موضوع حساسیتی را در بین افراد خانواده بوجود آورده است. ازدواجی به اصطلاح مجازی و مدرن که با اصول و سنت خانواده هماهنگ نیست اما با این حال برادران، عروسها و دامادهای خانواده کمر همت به برگزاری این جشن بستهاند. حضور بچهها در این خانه در گرمتر شدن فضای خانه بیتاثیر نیست. در نهایت میتوان گفت میرکریمی با حساسیتی خاص از تمامی اقشار استفاده کرده و هیچ شخصیتی را بیدلیل در فیلم نمایش نداده است. او در نمایش یک خانوادهی سنتی ایرانی به کمک بازیگران خوب و حرفهای بسیار موفق بوده است.
طلا و مس
«همایون اسعدیان» زندگی یک روحانی را با نگاهی تازه، برای مخاطبان به نمایش گذاشته است. میزانسن و دکوپاژ «طلا و مس» قابل پذیر و رئال است. فیلمبرداری به شکلی انجام شده که مخاطب میتواند بهراحتی خود را بهجای دوربین بگذارد و به تماشای زندگی خانوادهای بنشنید که پدر خانواده (سید رضا) یک روحانی است و هرروز برای کلاس درس اخلاق به حوزه میرود. تلاش همایون اسعدیان بر واقعگرایانه بودن «طلا و مس» کاملا مشهود است؛ به طوری که شخصیت سید (دوست صمیمی سید رضا) را علیرغم همهی کمکهایش، فرشتهی خوبیها نشان نمیدهد و همچنین از مشکلات و درماندگیهایی که جامعه برای شخصیت اصلی فیلم بهوجود آورده، چشم نمیپوشد. سید رضا در مواجهه با بیماری ام اس همسرش، زهرا سادات، وارد مرحلهی جدیدی از زندگی میشود، وجهی که دیگر در آن خبری از کلاس درس اخلاق نیست. او در نبود همسرش به فکر پر کردن جای خالی او نیست و همواره تلاش میکند بچههایش جای خالی مادر را احساس نکنند. سید رضا کمکم از کلاسهای درسش جا میماند و بیشتر وقتش را در خانه میگذراند. در این مدت برای رفع نیازهای خانه و البته مخارج بیمارستان قالیبافی میکند تا جایی پیش میرود که سوی چمش کم میشود. سید رضا نماد فداکاری و وفاداری در خانواده است. زهرا سادات که از بد روزگار گرفتار بیماریِ سختی شده است، حاضر به پذیرش آن نیست. در سکانسهای مختلفی شاهد مبارزه و مقابلهی او در برابر ناتوانیهای حاصل از ام اس هستیم. این زوج را میتوان الگوی خوبی برای زندگی در نظر گرفت.
مهمان مامان
«داریوش مهرجویی» با ساخت فیلم «مهمان مامان» تصویری ماندگار از خانوادهی ایرانی را در دههی 80 نشان داد. تصویری از بافت سنتی چند خانواده که تحت شرایطی در کنار یکدیگر و در خانهای بزرگ با چندین اتاق زندگی میکنند. آدمهایی که تنها وجه اشتراکشان، خانهای مشترک است. زوج جوانی که از خانوادهشان طرد شدهاند، خانوادهای که پدرشان نماد بیمسئولیتی است، دانشجوی رشتهی داروسازی و پیرزنی که همهی خانوادهاش را در جنگ از دست داده و تنها زندگی میکند. مهرجویی با مهارت تمام، همدلی و همیاری میان همسایهها را نشان داده، چیزی که امروز از یاد رفته است (بخصوص با زندگی در شهرهای بزرگ). در «مهمان مامان» خانوادهای به نسبت فقیر که به خاطر تعارفهای بیملاحظهی پدر سهلانگارشان (با بازیِ حسن پورشیرازی) مجبور به پذیرایی از مهمانانشان میشوند، مادر خانواده (با بازی گلاب آدینه) با کمک همسایه ها در نهایت موفق میشود که پذیراییِ آبرومندانهای انجام دهد. فیلم تنها یک شب از هزار شبی را نشان میدهد که این خانوادهها در کنار هم زندگی میکنند. وحدت و همدلی اعضای خانه و همسایهها در فیلم مهرجویی مثال زدنی و الگوی مناسبی برای خانوادههای امروز است. قابل ذکر است که مهرجویی «مهمان مامان» را با اقتباس از داستانی با همین عنوان از هوشنگ مرادی کرمانی نوشته است.
آواز گنجشکها
فیلم ساختهی «مجید مجیدی» است، کارگردانی که قبل از این فیلم، در فیلمهای «پدر» و «بچههای آسمان» به خوبی از نقش پدر در خانوادهی ایرانی سخن گفته است. حالا «آواز گنجشکها» نیز حاوی همین پیام است. کریم، مرد میانسالی است که به خاطر اخراجش از مزرعه و محل پرورش شترمرغها عازم شهر میشود. او برای گذران زندگی و مخارج خانواده با موتورسیکلتش شروع به مسافرکشی و باربری میکند. مجیدی در این فیلم باز هم قسمتی را به کودکان و نوجوانان اختصاص داده است. فشار زندگی حسین، پسر کریم را هم به فکر پول در آوردن از ماهی قرمزها در آبانبار میاندازد. کریم با زندگی شهری میآمیزد و رفتهرفته رنگوبوی شهر به خود میگیرد. اما تقدیر اجازهی ادامۀ زندگی در شهر را به او نمیدهد و او با خرده وسایلی که در شهر دارد، به روستا برمیگردد و زندگیاش را از سر میگیرد.
فرشتهها با هم میآیند
بار دیگر داستان زندگی یک روحانی را در فیلمنامهی حامد محمدی (نویسندۀ طلا و مس) شاهد هستیم. نقش روحانیِ داستان (احمد) را جواد عزتی بازی می کند و نازنین بیاتی هم نقش همسر او را ایفا میکند. احمد به همراه همسرش منتظر به دنیا آمدن فرزندشان هستند و به یکباره متوجه میشوند که باید منتظر سهقلو باشند. روایت فیلم، روایت فرشتههایی است که همزمان وارد زندگی احمد و همسرش میشوند. احمد که از وضع مالی مناسبی برخوردار نیست با بحران جدیتری روبهرو میشود و همزمان یکی از بچهها بیماری تنفسی دارد. احمد با شغلش (برقکار ساختمان) از پس شرایط سخت بوجودآمده برنمیآید. در همین فاصله کارگردانی به او پیشنهاد ایفای نقش در فیلمی میدهد، احمد پیشنهاد کارگردان را میپذیرد تا بلکه پارهای از مشکلات مالیاش را حل کند. در جریان فیلم احمد و همسرش با کشمکشهای مختلفی روبهرو میشوند. روحانی این داستان از شخصیت فعال و زحمتکشی برخوردار است و میتواند نمونهی خوبی برای کسانی باشد که در مقابله با مشکلات سرخم میکنند.
این مطلب، در تابستان ۱۳۹۴، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.