دیدنی‌های روستاهای ایران و جذب توریست و گردشگر

رقابت برای تغییر هویت

مهدیه موسی‌زاده: اگر یک گردشگر خارجی و علاقه مند به ایران از شما بپرسد متعلق به کدام یک از اقوام ایرانی هستید، بدون درنگ، در پاسخ به یکی از اقوام ترک، لر، کرد، بلوچ، بختیاری، فارس و … اشاره خواهید کرد. حال اگر سوال بعدی او این باشد که «معادل جمله ی دوستت دارم به زبان محلی قوم شما چیست؟»، چه جوابی برای او خواهید داشت؟ اگر بتوانید از پس جوابش بر بیایید، شاید او بگوید کمی به زبان محلی تان با من حرف بزنید. سوال بعدی شاید از نوع پوشش خاص و زیبای قومتان باشد. سوال بعد ممکن است از مکان های دیدنی محل سکونت قوم شما و سوال های بعدی از آداب و رسوم و سنت های خاص. اگر هر کدام از ما که اهل قوم خود به حساب می آییم نتوانیم برای سوال های بالا جوابی ارائه دهیم، چه کسی می خواهد حافظ زبان و گویش و آداب و سنت های قوم ما باشد؟ به راستی آیا هر کدام از ما، روستاها و بهشت های زمینی کوچکی که زمانی همه ی اعضای قوممان در آن زندگی می کردند را می شناسیم؟ حاضریم برای تعطیلاتمان به جای گشت و گذار در کشورهای دیگر، سری به روستاهای اقواممان بزنیم؟ دلیل رقابت برای هرچه بیشتر شهری شدن چیست؟ هویت اصلی اقوام ما را چه کسی به جز خود ما حفظ خواهد کرد؟ آشنایی ما با روستاهای اجدادمان به گونه ای هست که بتوانیم برای تامین رفاه مادی اقواممان گامی کوچک در حد معرفی آن مکان ها به گردشگران، برداریم؟
اگر از اهالی خطه ی سبز شمال باشید، احتمالا نام روستای جهان نما را شنیده اید. این روستا از توابع استان گلستان محسوب می شود و نه تنها به دلیل زیبایی چشم نوازش بلکه به خاطر بیشترین ارتباط انسان با طبیعت، جاذبه ی توریستی و گردشگری دارد؛ چرا که امکانات ابتدایی روستا و خانه های سنتی آن سبب تعامل مثبت هر چه بیشتر انسان با طبیعت می شود. از خطراتی که این روستا را تهدید می کند، کمرنگ شدن این تعامل نزدیک انسان با طبیعت است. همان رقابت برای تغییر هویت و سعی در جهت هر چه بیشتر شهری شدن. اگر روستای جهان نما نیز مانند روستاهای دیگری که رفته رفته به شهر تبدیل شدند، رنگ و بوی روستایی خود را از دست بدهد، در این صورت دیگر جذابیت گردشگری و توریستی خود را نیز از دست خواهد داد. اگر قرار باشد مردم همان چیزهایی را که در شهر می بینند، در روستاها ببینند پس دیگر چه دلیلی دارد برای گذران ایام فراغتشان به این روستای بسیار زیبا بروند؟
از شمال کشور به سمت مرکز کشور و کویر های وسیع آن برویم. در 45 کیلومتری شرق شهر جندق از توابع بخش خور استان اصفهان، روستایی قرار دارد به نام «مصر». جالب تر از اسم این روستا جمعیت 180 نفری آن است. به دلیل کویری بودن و داشتن آسمانی صاف، این روستا گذرگاه منجمان و رصد کنندگانی از شهرهای دیگر و حتی کشورهای دیگر است. پشته های شنی از ماسه روان که تا پشت دیوار خانه های روستایی سرک کشیده اند، از دیگر جاذبه های این روستاست. روستایی ماندن این روستا، مدیون همین شن و ماسه هاست. می توان گفت اگر بسیاری از روستاهای شمال کشور نیز مانند مصر، یک خصوصیت جدایی ناپذیر داشت، شاید هم اکنون به شهر تبدیل نشده بودند و ضمن پیشرفت، بافت روستایی شان را نیز حفظ می کردند. عوامل انسانی که مهمترین تهدید روستاهای کشور محسوب می شوند، نتوانسته اند تهدیدی جدی برای این روستا به حساب آیند. زیرا انسان هایی که برای سودهای کم یا زیاد دست به تخریب بافت های روستایی و ساختن ویلا میزنند، معمولا به سراغ مناطقی می روند که دارای آب و هوای خنکی باشد. اما نکته ای که می توان به آن اشاره کرد، استفاده حداکثری از امتیاز این روستاست. حالا که آسمان کویر در دل این روستا این گونه خودنمایی کرده و منجمان و رصدگران را مجذوب خود ساخته، چرا نباید از این فرصت حداکثر استفاده را کرد؟ می توان با ساخت حداقل یک پایگاه رسمی و تا حدودی مجهز، هم مکان مناسبی برای علاقه مندان به آسمان فراهم کرد و هم چند تن از افراد روستا را در آن مشغول به امور تدارکات، اطلاع رسانی و خدمات کرد. شاید این فرصت نصیب کمتر روستایی در ایران بشود، پس چه بهتر که با برنامه ریزی و مدیریتی منسجم، و با بهره گیری از اطلاعات افراد روستا دست به تاسیس مرکزهایی این چنین زد و با اطلاع رسانی، مردم علاقه مند به رصد آسمان را به این منطقه فراخواند.
در جنوب کشور، معروف ترین پایگاه گردشگری و جذب توریست، جزیره ی کیش است که علاقمندان خاص خودش را دارد. اما کمتر کسی اسم روستای «باغو» را شنیده است. بومیان جزیره ی کیش در گذشته در سه منطقه روستایی واقع در بخش های جنوب غربی، شرق و شمال شرقی این جزیره زندگی می کردند. تنها روستای به جامانده از دوران کهن جزیره ی کیش، روستای باغو است که در جنوب غربی جزیره کیش واقع شده و بافت سنتی آن تا به امروز حفظ شده است. جالب است بدانید علت نامگذاری این روستا یعنی همان باغو به این دلیل است که پیرزنی ۱۰۰ ساله به نام «ننه باغو» از زمان ورود پرتغالی ها به کیش، در این روستا زندگی می کرده است. در حال حاضر اين روستاي كهن و تاريخي به جز چند خانوار دامدار، سكنه ديگري ندارد. شغل اصلی اهالی روستای باغو دامداری است و در بين بوميان، حاصلخيزي خاک اين منطقه زبانزد است. بخشی از دام زنده مورد نیاز ساکنان کیش از این روستا فراهم شده و به تازگی نیز اهالی روستا با تولید عسل و فروش آن به کیشوندان و گردشگران، زمینه رونق اقتصادی این روستا را بیش از پیش فراهم کرده اند. طرح توسعه این منطقه به منظور ایجاد مرکز تفریحی – توریستی با اهداف حفظ بافت قدیمی، معرفی نحوه زندگی سنتی بومیان جزیره کیش و حفظ و افزایش جذابیت‌های طبیعت گردی (اقامتگاه‌های سنتی، چایخانه ها، رستوران ها، نمایش دامداری و کشاورزی سنتی و … ) می‌تواند روستای باغو و نواحی اطراف آن را به یکی از جاذبه‌های منحصر به فرد و پر مخاطب گردشگری کیش و منطقه تبدیل نماید.
حالا وقت آن رسیده که به غرب کشور سفر کنیم. اگر با زبان کردی آشنا باشید حتما شما هم به «اورامان» میگویید «هورامان». اورامان نام روستایی ست در غرب کشور و واقع در استان کردستان. این منطقه در واقع منطقه ای است که بین ایران و عراق مشترک است. هر چند که بخش عمده‌ای از منطقه اورامان را کوه های مرتفع و پر برف تشکیل می‌دهد، اما در ارتفاعات پائین‌تر و در دامنه همین کوه‌ها جنگل های متراکم نسبتاً وسیعی وجود دارند. پوشش جنگلی این ناحیه همچون پوشش عمومی رشته‌کوه زاگرس عمدتاً از درختان بلوط است. درختان دیگری مانند گلابی‌وحشی و زالزالک نیز به تعداد قابل توجهی یافت می‌شود. نکته ی تاسف باری که باید ذکر کرد این است که از دیر باز سوخت اهالی این روستا از این درختان بسیار زیبا و این طبیعت بکر تامین می شود. این یک تهدید بسیار جدی برای این روستاست چرا که با افزایش جمعیت روستا، نیاز به تامین سوخت رفته رفته افزایش می یابد و در نتیجه با نهایت تاسف باید گفت ممکن است روزی دیگر خبری از هیچ یک از این درختان زیبا و بعضا ً نایاب که از جاذبه های گردشگری این منطقه محسوب می شود نباشد. اگر در داخل روستا تابلوهای تبلیغاتی را بخوانید، بلافاصله متوجه خواهید شد که روستا بر اساس نیاز گردشگران تغییراتی داشته که حالت بکرش از دست داده است. تابلوی کارت شارژ یکی از اپراتورهای تلفن همراه حتی بیشتر از تابلوی کلانه با دوغ که غذای سنتی اورامان است تکرار می شود …
حالا دیگر نوبت به آخرین ایستگاه گزارش ما می رسد؛ روستاهای شرق کشور. نمی دانم داستان لی لی پوت ها را شنیده اید یا نه، اما باید بگویم روستایی به نام ماخونیک در خراسان جنوبی وجود دارد که جزو یکی از هفت روستای شگفت انگیز جهان به حساب می آید. تعجب نکنید! این روستا به شهر لی لی پوت ها معروف بوده است، چرا که قبل ترها متوسط قد مردمش از 140 سانتی متر بالاتر نمی رفته، البته در سال های اخیر این متوسط به یک عدد متعادل رسیده است. نکته ی جالب دیگر اینکه مردم ماخونیک تا ۵۰ سال پیش، چای نمی‌نوشیدند، شکار نمی‌کردند و اصلاً گوشت هم نمی‌خوردند و هنوز سیگار نمی‌کشند. مردم ماخونیک این قبیل کارها را گناه می‌دانستند. ورود تلویزیون به این روستا به معنای ورود شیطان بود و اهالی تا چند سال پیش به تلویزیون می‌گفتند شیطان! آن ها هرگز اجازه نمی‌دادند کودکان پای صفحه تلویزیون بنشینند و جادو شوند. از خطراتی که این روستا را تهدید می کند، ورود گردشگرانی ست که از سیگار استفاده می کنند، چرا که فرزندان خردسال با دیدن افرادی با لباس های خوش رنگ و لعاب و سیگار به دست، با پدیده ی تازه ای روبرو می شوند. ورود تلویزیون را که امری طبیعی جلوه دهیم، ورود ماهواره از دیگر خطرات و آسیب هایی ست که افراد جوان این روستا را تهدید می کند.
گرچه نمی توان همه ی گردشگرانی را که به روستاها وارد می شوند از یک فیلتر عبور داد، اما خطری که در کمین اکثر روستاهای ما وجود دارد، تقابل میان قدیم و جدید، میان ساده زیستن و زندگی های شهری و به قولی میان سنت و مدرنیته است. اگرچه برخی افراد روستاهای ما در قبال گردشگرانی که همه ساله از روستای آن ها بازدید می کنند، سود کم یا زیادی نصیبشان می شود و شاید برخی از همین طریق امرار معاش می کنند، اما این نکته را باید در نظر گرفت که ورود افراد با سلایق گوناگون از قسمت های مختلف ایران و جهان، چه پیامدهایی برای فرهنگ و باورهای افراد تاثیر پذیر روستاها که عموما قشر جوان هستند، دارد؟ چه راهکارهایی باید ارائه بشود تا تاثیر پذیری افراد روستا از گردشگران و بالعکس، تاثیر پذیری مثبتی باشد؟ آنچه مسلم است باید برای همه ی این سوال ها و چند ده سوال دیگری که در این باب مطرح است، راهکارهایی ارائه داد و این امر تنها با اندیشه و به کارگیری نخبگان فرهنگی و افراد دارای اندیشه از هر قشر روستاها امکان پذیر است. امید است تعدادی از گام های برداشته شده در جهت جذب گردشگران برای روستاها و کسب درآمد روستاییان، در جهت بالابردن تاثیر پذیری مثبت افراد باشد، تا نه تنها بر سرمایه های مادی بلکه به سرمایه های فرهنگی-معنوی افراد نیز افزوده شود.

این مطلب، در تابستان ۱۳۹۳، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved