رادیو شعر و داستان

زایش همواره تراژدی!

 

تراژدی قواعدی کهن دارد که ارسطو برای آن تعریف کرده است و یکی از مهم‌ترین آنها برانگیختن حس ترس و ترحم در مخاطب است. حسی که نه تنها در انتهای “اودیپ شهریار” که در انتهای “سوگنامه رستم و سهراب” و “شاه لیر” نیز به سراغ ما می‌آید. برانگیختن این احساسات قرار است منتهی به ایجاد کاتارسیس (تزکیه عاطفی – اخلاقی) در مخاطب شود.

و تا مرد حمامی کُنده‌ای درون آبگرمکن دودزدۀ وسط سالن بیندازد و با سیخی بلند آتش را جابه‌جا کند، یعقوب لباس‌هایش را کند و خودش را زیر شاور رها کرد. ماهیچه‌های بدنش را شل کرد و اجازه داد جریان آب تمام بدنش را بپوشاند. اگر زندگی چیزی جز تکرار نباشد، نباید اجازه می‌داد غم و اندوهی موهوم او را از پا دربیاورد. باید محکم می‌ایستاد و حقش را می‌گرفت. دیگر گریختن بس بود. دست برد و فلکۀ گرد و سفت آب گرم را کاملاً بست. آب نیم‌گرم شد و تا یعقوب یک نفس عمیق کشید، آب دیگر کاملاً یخ شده بود.

یادداشتی از مجید اسطیری بر رمانِ «آوازهای روسی» نوشتۀ سیداحمد مدقق. این پادکست، در بهار ۹۸، با اجرا و ساخت المیرا شاهان، منتشر شد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved