شهرزاد گفت: ای مَلِک جوانبخت! شرکان و ضوءالمکان و وزیر دندان صد سوار برداشته به سوی دیری که آن پلیدک نشان داده بود برفتند و چارپایان صندوقها از برای ذخایر دیر برداشتند. چون بامداد شد، حاجب در میان لشکر ندای رحیل داد. لشکر بکوچیدند و ایشان را گمان این بود که شرکان و ضوءالمکان و وزیر دندان به میان لشکر اندرند …
ادامۀ قصه را گوش کنید.