چون شب هفتاد و هشتم برآمد

 

شهرزاد گفت: ای مَلِک جوان‌بخت! ملک نعمان با کنیزکان گفت: هر یک از شما چیزی از معلومات خود بیان سازید و یکی از آن پنج کنیز پیش آمده زمین بوسه داد و گفت: ای ملک! بدان که خداوند ادب را سزاوار این است که فرایض به جای آورد و از گناهان دوری کند و بنیان ادب، اخلاق نیکوست و بدان که بزرگترین اسباب معیشت، زندگی است و زندگی از برای ستایش پروردگار است. پس…

ادامۀ قصه را گوش کنید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved