مروری بر کتاب فارسی سال دهم

جای خالی نویسندگان معاصر ایرانی در کتاب

گروه مؤلفان پایۀ دهم: محی‌الدّین بهرام محمّدیان، حسین قاسم‌پور مقدم، عباسعلی وفایی، سهیلا صلاحی‌مقدم، رضا مراد صحرایی، غلامرضا عمرانی، معصومه نجفی پازکی، مریم دانش‌گر، حجت کجانی حصاری، نادر یوسفی و محمّد نوریان (اعضای شورای برنامه‌ریزی) حسین قاسم‌پور مقدّم، شهناز عبادتی، فریدون اکبری شلدره، محمّدرضا سنگری و مریم عاملی رضایی (اعضای گروه تألیف) سیّد اکبر میرجعفری (ویراستار)

سال انتشار و نوبت چاپ کتاب مورد بررسی: چاپ سوم 1397

مشخصات نویسندۀ این مطلب، مینو رضایی: داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس انیمیشن کودکان، حضور فعال در کارگاه‌های مختلف فیلمنامه‌نویسی، داستان‌نویسی، ریویونویسی، جشنواره‌های ادبی و …

کتاب ادبیات فارسی عمومی دهم، هشت فصل دارد.

بعد از پیش‌گفتار و ستایش که شعری است از عطار نیشابوری؛

به نام کردگار هفت افلاک
که پیدا کرد آدم از کفی خاک،

فصل «ادبیات تعلیمی» کتاب آغاز می‌شود. ادبیاتی که قرار است موضوع و مفهومی اخلاقی و پندآموز داشته باشد. پس با درنظرگرفتن این قضیه شاید چندان عجیب نباشد که در اولین درس کتاب، با شعری غیرنیمایی از نیما روبه‌رو شویم.

گشت یکی چشمه ز سنگی جدا
غلغله‌زن، چهره‌نما، تیزپا

گرچه برای دانش‌آموزی که در ذهنش نیما به‌عنوان پدر شعر نوی ایران نقش بسته، خوب است که با آثار غیرنیمایی او هم آشنا شود، اما به نظر نگارنده و بسیاری از دوستان صاحب‌نظر، جای نیما در ادبیات تعلیمی نیست.

قسمت بعدی، بخش گنج حکمت است که در آن حکایت «خلاصۀ دانش‌ها» از داستان‌های صاحبدلان محمدی اشتهاردی آورده شده است؛ حکایتی که مضمونی بسیار شبیه به یکی از گفته‌های حضرت امیر علیه‌السلام دارد.

درس دوم کتاب، متنی از «قابوسنامه» اثر عنصرالمعالی است که باتوجه به موضوع فصل، مناسب ادبیات تعلیمی است.

سپس به داستان «دیوار» جمال میرصادقی به‌عنوان درس روان‌خوانی می‌رسیم. گرچه داستان کمی کوتاه شده، اما یکی از اتفاق‌های خوب کتاب دهم این است که این درس از سوم انسانی به دهم منتقل شده است.

فصل دوم کتاب باعنوان «ادبیات سفر و زندگی» با بخشی از سفر به بصرۀ ناصرخسرو شروع می‌شود؛ متنی داستانی و البته پندآموز با تصاویری نه‌چندان زیبا.

گنج حکمت این بخش هم متعلق به حکایت معروف «شبی در کاروان» از گلستانِ سعدی است:

گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

درس چهارم که عنوان آزاد (ادبیات بومی) دارد، صفحه‌ای خالی ا‌ست که البته در ادبیات سال‌های قبل هم وجود دارد. دانش‌آموز در این صفحه باید با تحقیق، بخشی از ادبیات فولکلور منطقۀ خود را نگارش کند. درسی بسیار جذاب که گویا متأسفانه اکثر معلمان به علت حجم بالای کار از آن عبور می‌کنند.

درس پنجم «کلاس نقاشی»ِ سهراب سپهری از کتاب اطاق آبی است. درواقع به جز سفرنامه، خاطره‌نویسی یا خود زندگی‌نامه هم به‌درستی بخشی از ادبیات سفر و زندگی در نظر گرفته شده است.

در بخش روان‌خوانی این فصل، با برشی از «پیرمرد چشم ما بود» که گفتاری از جلال آل‌احمد دربارۀ نیما است، روبه‌رو هستیم. متن بسیار زیبا و زنده‌ای دارد، اما تصاویری که در کنار متن کار شده بسیار بی‌روح و بد است. این در حالی است که یکی از زیباترین خانه‌های تهران، خانه‌ـ‌موزۀ جلال و سیمین است که خانۀ نیما را هم در همسایگی خود دارد. کمترین کار بخش گرافیک و هنری کتاب این بود که با انتخاب یک عکس واقعی از این خانه‌ـ‌موزه‌ها دانش‌آموزان را از وجود چنین مکان‌هایی آگاه می‌کردند.

فصل «ادبیات غنایی» با شعری از حافظ شروع می‌شود:

هرآن ‌که جانب اهل وفا نگه دارد
خداش در همه‌حال از بلا نگه دارد

شعری که مضمون آن کاملاً اخلاقی است. ضمن این‌ که اصلاً غنایی نیست و حتی روح عرفانی هم ندارد.

گنج حکمت، حکایت «حقۀ راز» یا همان موشِ در جعبه و مرید عجول را روایت می‌کند.

درس هفتم باعنوان «جمال و کمال» بریده‌ای بی‌سروته و یک صفحه‌ای از تفسیر قصۀ حضرت یوسف از احمدبن‌محمد‌بن‌زید طوسی است. البته این بریده مطلقاً به بخش‌های عاشقانۀ قصۀ حضرت یوسف اشاره نکرده و همان راهبرد پندآموزی را با زبانی سنگین در پیش گرفته است:

«ملک تعالی او را دولت بر دولت زیادت کرد و مملکت و نبوت، زیادت بر زیادت کرد تا عالمیان بدانند که هرگز کید کایدان با خواست خداوند غیب‌دان برابر نیاید».

بخش شعرخوانی این فصل به «بوی گل و ریحان‌ها»ی سعدی پرداخته است که تنها انتخاب مناسب برای فصل ادبیات غنایی این کتاب است.

فصل چهارم کتاب به «ادبیات پایداری» اختصاص دارد. هرجا صحبت از ایستادگی در برابر ظلم و یا مقاومت در مقابل تجاوز بیگانگان باشد، ادبیات پایداری شکل می‌گیرد. حالا مگر می‌شود در ایران، جنگ را از ادبیات پایداری جدا کرد؟! پاسخ این است که در کتاب‌های ادبیات ما بله! فصل ادبیات پایداری کتاب دهم هیچ‌اثری از دفاع‌ مقدس ندارد. گرچه در فصل بعدی که مربوط به ادبیات انقلاب اسلامی است، ادبیات دفاع‌ مقدس هم گنجانده شده، ولی عموماً این نوع فصل‌بندی درست نیست. به علت فاصلۀ زمانی کم بین انقلاب اسلامی و شروع جنگ هشت ساله، فرصت‌های بسیاری برای خلق آثار دربارۀ انقلاب اسلامی ایران از دست رفت و ما چیزی به نام ادبیات انقلاب نداریم و هرچه هست همان ادبیات جنگ است.

درس هشتم به شعری آیینی از علی موسوی گرمارودی اختصاص داده شده است که با ضمیمۀ تابلوی عصر عاشورای استاد فرشچیان، منظور خود را به خواننده می‌رساند.

گنج حکمت، حکایت کوتاه «دیوارِ عدل» اثر خواجه‌نظام‌الملک توسی در سیاست‌نامه است با تصویری کاریکاتورگونه و نه‌چندان مرتبط.

و اما مهم‌ترین درس فصل پایداری، شعر سیف فرغانی می‌باشد که در باب حملۀ مغولان سروده است:

هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد…

بی‌شک شعر سیف بهترین انتخاب برای ادبیات پایداری است، گرچه که چند بیتی از اصل آن کم شده است.

شعرخوانی این فصل، تخصیص داده شده به شعر «علی ای همای رحمت» شهریار که به نظر نگارندۀ این یادداشت باز هم می‌شد انتخاب بهتری برای این بخش داشت.

فصل پنجم از کتاب ادبیات دهم به «ادبیات انقلاب اسلامی» می‌پردازد. ادبیاتی که طبعاً از سال 1357 به بعد شکل گرفت. در ابتدای کار باید گفت پشت‌سرهم قرارگرفتن فصل ادبیات پایداری و ادبیات انقلاب اسلامی برای دانش‌آموز خسته‌کننده است.

اما بعد…

درس دهم کتاب، «دریادلان صف‌شکن» شهید آوینی است که سال‌هاست در کتاب‌های درسی وجود دارد و کاملاً دفاع ‌مقدسی است. درسی پرمحتوا که متأسفانه انتخاب تصاویرش همچنان با بدسلیقگی صورت گرفته است.

گنج حکمت این فصل، حکایت «یک گام، فراتر» از اسرارالتوحید محمدبن‌منور است.

درس یازدهم فصل ادبیات انقلاب اسلامی شعری از مرحوم سپیده کاشانی است که مضمونی بسیار مرتبط و مناسب دارد. شعری که به یکی از سرودهای حماسی سال‌های جنگ تبدیل شد:

به خون گر کشی خاک من دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من

یکی از کاستی‌های مهم کتاب که در این فصل بیشتر از قبل جلوه می‌کند، بی‌پیوندی ادبیات با هنرهای برخاسته از آن است. اگر دانش‌آموزی مجذوب متن «دریادلان صف‌شکن» شد چه ایرادی دارد که آثار مستند شهید آوینی ولو در پاورقی به او معرفی شود. یا شعر خانم کاشانی، که به یکی از معروف‌ترین سرودهای انقلابی تبدیل شد و توسط محمد گلریز به اجرا درآمد، چرا نباید به دانش‌آموزان معرفی شود:

من ایرانی‌ام، آرمانم شهادت…

اگر مؤلفین محترم، بنا را بر جستجوی اینترنتی دانش‌آموزان کنجکاو گذاشته‌اند، باید گفت بهتر است سری به ویکی‌پدیا بزنند که نوجوانان عمدۀ اطلاعات اولیه از بیوگرافی‌ها را در آن مطالعه می‌کنند. در ویکی‌پدیا بیوگرافی خانم کاشانی فقط و فقط یک جمله است، حتی بدون تصویر ایشان! اما مثلاً واقعۀ سیاهکل را در همین ویکی‌پدیا سرچ کنید، علاوه‌بر چندین صفحه توضیح و یک تابلوی نقاشی از بیژن جزنی به‌عنوان تصویر منتخب، تمام آثار هنری اعم از سینمایی و موزیک و نقاشی که دربارۀ این حادثه خلق شده‌اند و یا حتی فقط ظن آن می‌رود که دربارۀ این حادثه خلق شده باشند، همراه با لینک‌های مرتبط به مخاطب معرفی می‌شود. باید قبول کنیم ویکی‌پدیا که عمدۀ اطلاعات پایه‌ای دانش‌آموزان نسل جدید و بسیاری دیگر از مردم را ارائه می‌دهد باوجود اعلام بی‌طرفی، هرگز بی‌طرف نیست و چهره‌ای اگر نگوییم منفی، خنثی و خاکستری را از وقایع مثبت مربوط به ایران بعد از سال 57 نشان می‌دهد. پس مؤلفین حداقل در پاورقی‌ها از فرصت استفاده کنند تا دانش‌آموز را با ادبیات و هنر پیوند دهند و ارضاکردن کنجکاوی او را به فضای بی‌سروسامان مجازی نسپارند.

درس روان‌خوانی این فصل باعنوان «شیرزنان ایران» و با تقریظ رهبری بر کتاب «من زنده‌ام» از معصومه آباد شروع می‌شود. سپس بریده‌ای بسیار زیبا و اثرگذار از کتاب انتخاب شده است. گرچه صد حیف که باز هم از تصویر خشن و نامأنوسی استفاده شده است.

فصل ششم کتاب دربارۀ «ادبیات حماسی» است و بی‌شک نمی‌توان نام فردوسی را از آن جدا کرد. «نبرد رستم و اشکبوس» با چهل بیت شعر، درس دوازدهم کتاب است. تصویر این درس به نسبت باقی تصاویر زیباتر است، اما باتوجه به مطلب گفته‌شده از پیوند ادبیات و هنر، بهتر بود گروه گرافیک از آثار نقاشان معروف قهوه‌خانه‌ای یا تابلوهای معروف نبردهای شاهنامه با ذکر اسم هنرمند، ضمیمۀ این درس می‌کردند.

گنج حکمت هم حکایت کوتاه و شیرین «عامل و رعیت» از گلستان سعدی است.

درس سیزدهم باعنوان «گردآفرید» در چهل و شش بیت داستان سهراب و گردآفرید را روایت می‌کند. در این‌جا علاوه‌بر زیبایی خود داستان، پرداختن به زنان شاهنامه نیز بر جذابیت‌های آن افزوده است.

شعر آخر فصل هم «دلیران و مردان ایران زمین» سرودۀ محمود شاهرخی (جذبه) است که انتخاب هوشمندانه‌ای برای ادبیات حماسی به حساب می‌آید.

فصل هفتم کتاب به «ادبیات داستانی» اختصاص دارد. فصلی که قرار است دانش‌آموز با متونی مواجه شود که مفاهیمی را به شکل داستانی انتقال داده‌اند.

درس چهاردهم کتاب، حکایت جالب «طوطی و بقال» مثنوی است.

در گنج حکمت این فصل، حکایت «ای رفیق!» در اخلاق محسنی واعظ کاشفی را می‌خوانیم.

درس پانزدهم همان درس آزاد یا ادبیات بومی است که بر عهدۀ دانش‌آموز است.

درس شانزدهم که «خسرو» نام دارد، داستانی بسیار جذاب از عبدالحسین وجدانی است. گرچه که این درس هم برای هشدارهای تربیتی و انذار از اعتیاد در کتاب گنجانده شده، اما حداقل از لحاظ کشش داستانی نسبتاً مناسب است. «خسرو» پیش‌تر در کتاب اول دبیرستان یا نهم قرار داشت.

روان‌خوانی این فصل به «طراران» لطایف‌الطوایف فخرالدین علی صفی اختصاص دارد. داستان سه طرار که با هم شرط می‌کنند بز و خر و جامۀ مردی ساده‌لوح را بدزدند.

فصل ادبیات داستانی در همین‌جا تمام می‌شود و نگارنده را در شوک تمام باقی می‌گذارد. تنها فصلی که معلمان صاحب‌نظر امید دارند که باوجودش کلاس ادبیات از حالت بی‌روحی و جزیره‌ای و نصیحت دربیاید، همین فصل ادبیات داستانی است که متأسفانه برای آن بسیار ضعیف‌تر از فصل‌های دیگر متن انتخاب شده است. فصلی که نوجوانان را به‌جد از خواندن و نوشتن کتاب و داستان گریزان می‌کند. با انتخاب‌هایی که مؤلفین محترم در این فصل کرده‌اند، آب پاکی را روی دست همه ریخته‌اند که هدف از درس ادبیات، اصلاً و ابداً ادبیات نیست. بلکه هدف تنها آموزش اخلاق در کتاب ادبیات است. هرکدام از متن‌های کتاب را که بخوانید طرز فکر مسلط بر انتخاب‌شان را می‌یابید. کتاب به‌شدت از بی‌روحی رنج می‌برد و روح ادبی ندارد.

«کباب غاز» جمال‌زاده از دهم به دوازدهم منتقل شده آن هم با از سروته‌ زدن داستان و حذف اسم صادق هدایت در آن. «سووشون» سیمین به همراه گل‌هایی که در نسیم آزادی می‌شکفد، حذف شده است. در سال‌های بعد و قبل گلدسته و فلک جلال و گیله‌مرد بزرگ علوی هم حذف شده است! هیچ‌اسمی (دقت کنید فقط اسم) از ستارگان تکرارنشدنی دوران طلایی ادبیات ایران در ادبیات داستانی آورده نشده است. چوبک، گلستان، هدایت، دولت‌آبادی، بزرگ علوی، سیمین، گلشیری، ساعدی، به.آذین، امین فقیری بهرام صادقی، علی اشرف درویشیان، احمد محمود، اسماعیل فصیح، علی‌محمد افغانی و جوان‌ترهایی چون فروغ، خسروی، پیرزاد، نجدی، موذنی، امیرخانی، کربلایی‌لو، محمدرضا سرشار، فریبا وفی، گلی ترقی، شهرنوش پارسی‌پور، ناهید طباطبایی، منیرو روانی‌پور و… آورده نشده است. مؤلفین کتاب‌های درسی تمام نویسندگان ایرانی را فارغ از دورۀ زیست‌شان، جنسیت‌شان، نگاه چپ و راست سیاسی‌شان و فارغ از توانایی‌شان در خلق اثر حذف کرده‌اند. چرا؟ چون کتاب ادبیات قرار است کتاب اخلاق باشد. نتیجه هم که از قبل معلوم است؛ بی‌اطلاعی محض از ادبیات کهن ایران، عدم تمایل به کتابخوانی، عدم تمایل به نویسندگان ایرانی، تسخیر بازار نشر ایران با آثار ترجمه‌ای ضعیف، ورشکستگی ناشران و نویسندگان ایرانی و قهقرای فرهنگی.

فصل هشتم و پایانی کتاب به «ادبیات جهان» می‌پردازد. درس هفدهم کتاب به شعر «سمفونی پنجم جنوب» از نزار قبانیِ عاشقانه‌سرا اختصاص دارد که برای امام‌موسی‌صدر سروده است.

گنج حکمت این فصل باعنوان «مزار شاعر» حکایتی از تیمور لنگ اثر فرانسوا کوپه با تصویری بسیار بسیار بد و ابتدایی است.

درس هجدهم باعنوان «عظمت نگاه» به بریده‌ای از «مائده‌های زمینی» اثر آندره ژید اختصاص دارد. اگر مائده‌های زمینی را خوانده باشید، متوجه می‌شوید که جمله‌های این درس از صفحه‌های مختلف کتاب جمع‌آوری و پشت‌سرهم آورده شده‌اند. بنابراین مؤلفین باید در انتخاب مترجم وسواس بیشتری به خرج بدهند.

روان‌خوانی این فصل هم به «سه پرسش» تولستوی اختصاص دارد.

انتخاب ادبیات عرب و ادبیات روس در فصل ادبیات جهان از نکات مثبت و مهم این فصل است، ولی ای کاش انتخاب بهتری از تولستوی داشتیم و ای کاش هدیۀ سال نوی اُ.هنری هنوز بود. باوجود این‌که می‌دانیم مؤلفین دید تاریخ ادبیاتی هم به کتاب ندارند، ولی بهتر بود توضیحاتی دربارۀ قوی‌ترین ادبیات مردمی جهان (ادبیات روس) به دانش‌آموزان داده می‌شد. در کل، نبود توضیحات تاریخ ادبیاتی و ریشه‌ای در اوایل درس‌ها، کتاب ادبیات را بسیار گنگ و نامفهوم کرده است.

آخرین نوشتۀ کتاب دهم نیایشی زیبا از پیر هرات است:

الهی! حجاب‌ها را از راه بردار و ما را به ما مگذار… .

نظر شاعران دربارۀ بخش ادبیات کتاب فارسی سال دهم

آقای صادقی، شاعر و دبیر بازنشستۀ ادبیات: به نظر من ایراد بزرگی که در کل کتاب‌های درسی از دبستان تا دبیرستان وجود دارد، محدودکردن مفاخر شعر فارسی به‌خصوص شعر کهن به چند اسم است. دانش‌آموز بعد از دوازده سال تحصیل فقط حافظ و سعدی و فردوسی و مولانا را می‌شناسد و از شاعران دیگر حتی نمی‌تواند نام ببرد چه برسد که بیتی بخواند. مثلاً یکی از کتاب‌های مهم در ادبیات حماسی «گرشاسب‌نامه» است که حدود 10000 بیت دارد، اما کمتر ایرانی از آن شنیده است؛ چون از کودکی تنها کتاب حماسی که به او معرفی شده شاهنامۀ فردوسی است و بس. یا شاعرانی چون سنایی، ابوسعید ابوالخیر، رودکی، رابعۀ بلخی و دیگران که در کتاب‌های ما بسیار مهجورند و به نظر می‌آید تفکری در پی حذف آن‌هاست. همین الآن هم هرکشوری که یکی از مفاخر در آن دفن باشد (یا حتی نباشد مانند کشورهای عربی) ادعای مالکیت بر سر آن شاعر و آثار او را دارد و می‌خواهد برای کشور خودش تمدن‌سازی، تاریخ‌سازی و فرهنگ‌سازی کند. ما به جای مبارزه با این امر، خودمان به این قضیه دامن می‌زنیم. درصورتی‌که حداقل کاری که مؤلفین کتاب‌های ادبیات فارسی می‌توانستند انجام بدهند، معرفی تمام این مفاخر پارسی است که متعلق به ایران قدیم است. من سال‌ها بابت این قضیه خون دل خورده‌ام و فقط می‌گویم با حذف بزرگان ادبیات کهن به بهانۀ زادگاه و محل دفن آن‌ها که اکنون در کشور فارسی‌زبان دیگری است (ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان و…) یا به بهانۀ وجود نشانه‌های تصوف و عرفان در شعرشان یا به هربهانۀ دیگری بزرگترین خیانت قرن را به ایران و ایرانی می‌کنیم.

عصمت زارعی، شاعر و آموزگار: به نظر بنده فصل‌بندی‌ها علی‌رغم منسجم کردن کتاب با اشکالاتی همراه است. در فصل‌بندی، فصلی به نام ادبیات داستانی وجود دارد در کنار فصول ادبیات تعلیمی، غنایی و.. که معیار تقسیم‌بندی در آنها موضوع است و ادبیات داستانی یک گونه ادبی است و در همه فصول دیگر هم از آن نمونه آورده شده است. به علاوه اینکه خود فصل‌بندی که از ابتدایی هم هست به نوعی محدودیت ایجاد می‌کند. ضمن اینکه حجم درس‌های یک فصل می‌شد تناسب بیشتری با اهمیتش در ادبیات فارسی داشته باشد؛ مثلا حجم ادبیات غنایی کم است در نتیجه شعر عرفانی وعاشقانه شاخص کم‌تر آمده یا بیشترین سهم از ادبیات تعلیمی ما در ادبیات کهن است یا برخی شاعران شاخص این گونه ادبی، در حالی که ما از شاعر معاصری مثل نیما شعر تعلیمی می‌خوانیم که اهمیت ادبی‌اش در حوزه اعتراض اجتماعی است. شعر “علی ای همای رحمت” در پایه چهارم هم هست، که در ادبیات تعلیمی هم آمده که در صورت اصرار بر این شعر، می‌شد شعر “شب و علی” را آورد (البته ممکن است این شعر در دوره ابتدایی این دانش‌آموزان نبوده باشد) ولی همین، به نظرم تاکیدی بر این است که برخی مواقع جا دادن بعضی شعرها در فصل‌بندی‌های کنونی مشکل بوده، مثلا ادبیات آیینی با آن‌همه حجم و اهمیت در ادبیات معاصر، در هیچ کدام از این فصلها جای نمی‌گیرند. همچنین شعرها یک‌دست شهری‌ست و ما مطالبی که رنگ روستایی یا محلی و قومیتی داشته باشد کمتر نمی‌بینیم.
در ادبیات حماسی دو شعر خوب از شاهنامه آمده و چقدر خوب بود اگر در بخش معاصر هم شاعر شاخص‌تری را داشتیم، مثل اشعار علی معلم دامغانی. شعری که آورده شده علی‌رغم زیبایی، تنها به توصیف قهرمانان می‌پردازد ولی همه مشخصات حماسه و عرفان و دیگر شاخص‌های فریاد و اعتراض در اشعار معلم زنده است و نمونه عالی ادبیات انقلاب و حماسی؛ در حالی که در ادبیات انقلاب یک سرود از سپیده کاشانی آمده که در عین زیبایی، آنقدر تکرار شده که تقریبا همه حفظ هستند و شاید با چیز جدیدی آشنا نشوند.
نکته دیگر در تعریف شعر انقلاب در این فصل از کتاب است که بیشترنگاه ساختاری است و نه اندیشگی، شاید همین باعث می‌شود ما از اشعار شاعران شاخص‌تری مثل اخوان شعر نداشته باشیم.
نکته آخر تصویرسازی‌های کتاب است. ادبیات همیشه بر گونه‌های مختلف هنری تاثیر داشته و ما آثاری هنری که بتواند در کنار این آاثر قرار بگیرد، داریم ولی با تصاویر عجیبی در این کتاب مواجه می‌شویم. مثلا در داستان دیوار کارگران شمایل ایرانی را تداعی نمی‌کنند، یا در درس پیرمرد چشم ما بود، تصویر جوانی نیما را می‌بینیم یا در تصویر اسارت معصومه آباد ایشان را با چادر می‌بینیم که در عکس‌ها ی کتاب بیشتر مانتو می دیدیم و…

نظر نویسندگان و داستان‌نویسان دربارۀ بخش ادبیات کتاب فارسی سال دهم

مروج، نویسنده و پژوهش‌گر: مشکل بزرگی که کتاب دارد این است که اصلاً روی توانایی شاگردی که استعداد نوشتن داستان یا شعر یا کلاً نویسندگی دارد، کار نشده است. هیچ‌فرصتی به شکوفاشدن خلاقیت این دانش‌آموزان داده نشده و بلکه ادبیات را بیش از حد بسته و در چارچوب قرار داده‌اند. دانش‌آموز خلاقی که در این سیستم و با این کتاب رشد کند، هدر می‌رود.

پری رضوی، نویسنده: اولین مهمی که به نظرم رسید ترتیب‌بندی فهرست در کتاب‌هاست که اگر از کل به جزء برسد ناخواسته نظامی در ذهن دانش‌آموز ایجاد می‌کند. مثلاً ابتدا ادبیات جهان را بیاوریم و زیرشاخه‌اش ادبیات بومی یا ابتدا ادبیات حماسی را بیاوریم و زیرشاخه اش ادبیات انقلاب. دیگر این‌که باتوجه به تجربه‌ای که موقع اجرا در برنامه‌ها دارم، شاهد ضعف بچه‌ها در خوانش هستم. به نظرم ادبیات مدارس باید یک ذهنیت مثبت و لذت‌بخش برای بیشتر خواندن ایجاد کند تا این ضعف در دانش‌آموز برطرف شود. برای این کار اگر قواعد دستوری را از خود ادبیات جدا کنید و یک موجودیت مستقل به آن بدهید، شاید کارساز باشد. با نگاهی اجمالی به کتاب احساس کردم برخی از متون از محتوای خوبی برخوردار نیستند. می‌شود حجم کتاب را کمتر از این کرد، ولی با محتوای بهتر.

نظر آموزگاران دربارۀ بخش ادبیات در کتاب فارسی سال دهم

آقای معقولی، دبیر ادبیات دبیرستان‌های تهران: در رابطه با کتاب‌های درسی می‌توان گفت که دستورزبان‌های انتهای هردرس جزیره‌ای است. آمیختن نکات دستوری با متن برای دانش‌آموز یک ذهنیت به‌هم‌ریخته درست کرده است. درنهایت هم دانش‌آموز به ذهنیت جامعی از دستورزبان نمی‌رسد. همچنین به‌علت این‌که در امتحان‌ها، بخش قلمروی زبانی هفت را به خود اختصاص داده، رویکرد معلمان در تدریس ادبیات خواه‌ناخواه دستوری است. ضمن این‌که به نظر من کتاب جدید نسبت به نسخه‌های پیشین دچار نه ایستایی بلکه پس‌رفت شده است. درس‌هایی از نویسنده‌های بزرگ ایران و جهان حذف شده و درسی بسیار ضعیف‌تر با جذابیت بسیار پایین‌تر جایگزین آن شده است. در گذشته داستان‌های زیبایی داشتیم مثل گیله‌مرد و هدیۀ سال نو که همگی حذف شده‌اند و جای‌شان را به متون اخلاقی داده‌اند.

آقای گویا دبیر مدارس تهران: من از پایۀ ششم تدریس کرده‌ام تا پایه‌های بالاتر. به نظر من ساختار کل کتاب‌های ادبیات تقریباً به هم شبیه هستند و مطالب در همۀ پایه‌ها با یکدیگر پیوستگی دارند. این کتاب‌ها تلفیق خوبی از ادبیات کلاسیک و معاصر را دارا هستند. یکی از نقاط بسیار مثبت کتاب‌ها درس آزاد است که به خلاقیت و نوشتن و اندیشیدن شاگرد کمک می‌کند. به نظرم بخش زیادی از کار، هنر معلم است که بچه‌ها را به درس ادبیات علاقمند کند. معلم باید در مباحث کلاس از سبک‌های مختلف مثال بیاورد. من در کلاس خودم وقتی از شاعران مختلف برای بچه‌ها شعر می‌خوانم، آن‌ها کاملاً علاقمند می‌شوند. پس علاقمندکردن آن‌ها به ادبیات چندان کار سخت و دور از دسترسی نیست.

این مطلب، در پاییز ۱۳۹۸، در سایت شهرستان ادب منتشر شده است.

مطالب دیگر پروندۀ «بررسی ادبیات در کتاب‌های درسی»:

فقدان طنز در کتاب درسی، مانعی برای پرورش قوۀ تخیل کودکان (مروری بر کتاب فارسی سال اول ابتدایی)
جای خالی شهیدان در کتاب فارسی پایۀ دوم ابتدایی (مروری بر کتاب فارسی سال دوم ابتدایی)
سوم دبستان، مهم‌ترین سال تحصیلی دبستانی‌ها (مروری بر کتاب فارسی سال سوم ابتدایی)
فارسی کلاس چهارم دارای زبانی کهنه و نیازمند به‌روزرسانی است (مروری بر کتاب فارسی سال چهارم ابتدایی)
ترجمه، تهدیدی برای ادبیات معاصر ایران (مروری بر کتاب فارسی سال پنجم ابتدایی)
چگونه می‌شود اصطلاح‌های عارفانه را برای دانش‌آموز معنا کرد؟ (مروری بر کتاب فارسی سال ششم ابتدایی)
جای خالی شعر عاشقانه در کتاب درسی (مروری بر کتاب فارسی سال هفتم)
وجود دایرۀ گسترده و متنوعی از شاعرها در فارسی هشتم (مروری بر کتاب فارسی سال هشتم)
کتاب ادبیاتی که شبیه کتاب تعلیمات دینی است! (مروری بر کتاب فارسی سال نهم)
کتاب فارسی تبدیل به کتاب اخلاق عملی شده است (مروری بر کتاب فارسی سال یازدهم)
تمرین در قلمروهای متکثر برای افزایش مهارت دانش‌آموز (مروری بر کتاب فارسی سال دوازدهم)
جای خالی مولانا در ادبیات دانش‌آموزان (مولانا در کتب آموزشی مدارس)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved