گفتگو با جعفر توزنده‌جانی

تو نویسنده خواهی شد

یاسمن رضائیان: معلم ادبیات گفت: چقدر عالی، تو یک قصه نوشتی… از همان جا بود که احساس کرد می تواند بنویسد و نویسنده ای موفق شود. جعفر توزنده جانی، متولد سال ۱۳۴۱ در نیشابور است. نوشتن را با کیهان بچه ها آغاز کرد و در امتداد جادوی کلماتش، کتاب هایش نوشته شدند. کوزه های آب، جادوی دژ، دختری که زیاد می دانست، مردی که گم شد و درخت سیب بابا، تنها بخشی از کتاب های اوست.
نویسنده ی کودک و نوجوان این بار قصۀ خودش را روایت می کند:

*از چه راهی برای کتابخوان کردن دیگران استفاده می کنید؟
من برای این که دیگران را به کتاب و کتاب خوانی علاقه مند کنم اول خودم کتاب زیاد می خوانم و بعد کتاب های خوب را به آنها به گونه ای معرفی می کنم که کنجکاو بشوند و بروند دنبال کتاب.

*بهترین سن برای شروع کتابخوانی از چه زمانی است؟
کتاب خواندن سن ندارد. در حال حاضر دارند کتاب هایی تهیه می کنند که مادران باید برای جنینی که در شکم دارند بخواند. در نتیجه یا خواننده می تواند کتاب را بخواند که خودش می خواند یا نمی تواند و دیگران برایش می خوانند.

*آیا لازم است با کتاب‌های خاص (موضوعات خاص) مطالعه را شروع کنیم یا با هر کتابی که دوست داریم؟
بستگی به علاقه هر کسی دارد. کسی ممکن است به تاریخ علاقه داشته باشد کس دیگری به کتاب های علمی. یکی دیگر به داستان و قصه. این است که نمی شود گفت باید مطالعه را محدود به موضوع یا کتابی خاص کرد. اما تجربه ثابت کرده است قصه و داستان برای بچه ها مناسب ترین گزینه برای مطالعه اند.

*با این حرف موافقید که هر کتابی ارزش خواندن ندارد؟
موافقم مخصوصا الان که کتاب ها زیاد شده است و انتخاب هم کمی دشوار و زمان هم اندک. خیلی وقت پیش جمله ای خواندم که برایم خیلی با ارزش است.«کتاب زیادی نخوانید. کتاب های خوب را زیاد بخوانید».

*معیارهای یک کتاب خوب چیست؟
بستگی به موضوع آن دارد. اگر داستان است باید آنقدر جذابیت داشته باشد که از همان صفحات اول خواننده را با خودش همراه کند و در پایان هم خواننده احساس نکند وقتش را تلف کرده و کتابی را خوانده است که فقط جذابیت صرف داشته است و چیزی به دانش او اضافه نکرده است؛ کتاب هایی که من خودم به آن‌ها اصطلاح آدامس را می دهم. مثل آدامسی که فقط یک بار شیرین است و دفعه بعد نمی توانی سراغش بروی…

*اولین تجربۀ کتابخوانی شما به چه زمانی برمی‌گردد؟
کلاس دوم دبستان که جوجه اردک زشت را خواندم و تاثیر عمیقی روی من گذاشت. این که موجودی در ابتدا از طرف همه طرد شود و فکر کنند چقدر زشت است اما در پایان تبدیل به پرنده ای زیبا و شگفت انگیز شود.

*جرقۀ این آغاز از کجا زده شد؟
از کتابخانه ای که معلمان در کلاس درست کرده بود. یک قفسه بود با چند تا کتاب که به شکلی زیبا چیده شده بودند و ما می توانستیم کتاب برداریم و بخوانیم.

*با کتاب‌های (فضای) فانتزی موافقید یا واقعی؟
فرقی نمی کند فانتزی باشد یا واقعی. مهم این است که وقت خواندن احساس کنم به کشف تازه ای درباره خودم و جهان پیرامونم رسیده ام چرا که یک داستان حتی اگر واقعی باشد فقط واقعیت را نشان نمی دهد بلکه ما را به کشف واقعیت می برد.

*خودتان برای نوشتن کدام فضا را بیشتر می پسندید؟
هردو را می پسندم و گاهی از این می نویسم و گاهی از آن.

*فضاهای داستان‌هایتان را از سلیقه و نیاز مردم می‌گیرید یا از طریق معیارهای شخصی؟
نویسنده ای نیست که بگوید نیاز و سلیقه مردم برایش زیاد مهم نیست و فقط طبق پسند خودش می نویسد. به هر حال هر کتابی برای مخاطبی نوشته می شود و باید پسند او را در نظر گرفت حتی اگر برای یک نفر باشد. نویسنده هم بین مردم زندگی می کند و چه بخواهد و چه نخواهد از افکار و خواست آنها متاثر می شود. اما وظیفه یک نویسنده این نیست که صرفا بخواهد همان چیزی را که مردم خواسته اند بنویسد. او باید این خواست و نیاز را ارتقا بدهد. مثلا خیلی ها به داستان‌های فانتزی و یا اکشن علاقه دارند. نویسنده می تواند از این خواست استفاده کند و ضمن نوشتن داستان های سراسر هیجان و اکشن چیزی به دانش خواننده اضافه کند و او را به اندیشه و تفکر وادارد…

*آیا جمع‌های کتابخوانی که در بین جوانان رواج دارد حقیقتا به کتابخوان شدن کمک می‌کند؟
بله می تواند اتفاقا خیلی هم خوب است. تجربه چندین و چند ساله خودم در برگزاری چنین جمع هایی نشان داده که خیلی موثر است. اما نباید انتظار داشت که خیلی سریع جواب بدهد و مثلا اگر در یک جمع ده نفر شرکت می کند تمامی ده نفر به سمت کتاب و کتاب خوانی گرایش پیدا کنند. از این جمع یک نفر هم به کتاب رو بیاورد و کتاب خوانی جزیی جدایی ناپذیر از زندگی اش باشد باز هم کافی است.

*آیا نویسندگان ایرانی در داستان‌نویسی موفق هستند؟
بله موفق هستند چه در عرصه بزرگسال و چه در عرصه کودک و نوجوان ما آثار خوبی داریم که می تواند در بعضی موارد هم پای آثار خارجی جلو برود. اما این موارد بسیار اندک است و در مقابل آن همه آثار خوبی که نویسندگان غیر ایرانی تولید کرده اند بسیار اندک و ناچیز است.

*چرا پی‌دی‌اف‌ها توانستند جایشان را میان مردم باز کنند؟
به خاطر فضای مجازی و استفاده از وسایلی که در زندگی خیلی مورد نیاز است. مثل کامپیوتر، لپ تاپ، تبلت و گوشی های هوشمند.

*آیا آفتی برای کتاب‌های کاغذی به حساب نمی آیند؟
به نظر من نه. چون هنوز کاغذ و کتاب کاغذی و لمس آن لذتی خاص دارد که آدم ها به سادگی از آن دل نمی کنند. تازه در موارد زیادی دیده شده است که خیلی ها بعد از مدتی مطالعه پی دی اف ها دوباره به سمت کتاب کاغذی برگشته اند. اما چه کتاب کاغذی باشد و چه پی دی اف مهم مطالعه است که باید سرانه آن افزایش یابد.

*پیشنهاد نویسنده به‌عنوان پدر یا مادر برای کتابخوان کردن بچه‌ها؟
پیشنهاد من این است که پدر و مادر با فرزند خود در کتاب و کتاب خوانی مشارکت داشته باشند. به این معنی که گاهی کتاب های خوب را با هم بخوانید و در باره آن صحبت کنند. اینطوری هم روابط آنها با هم بهتر می شود و هم لذت کتاب خوانی دو چندان می شود.

این مطلب، در پاییز ۱۳۹۴، به سفارش موسسۀ مطبوعه به رشتۀ تحریر درآمده است.

منبع: نشریه نخل جنوب استان بوشهر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved