عاشقانه‌ای از عراقی

آشکارا نهان کنم تا چند؟

آشکارا نهان کنم تا چند؟
دوست می‌دارمت به بانگ بلند
دلم از جان خویش دست بشست
بعد از آن دیده بر رخ تو فکند
عاشقان تو نیک معذورند
زان که نبود کسی تو را مانند
دیده‌ای کو رخ تو دیده بود
به خیال تو کی شود خرسند؟
روی بنما، نظر تو باز مگیر
از من مستمند زار نژند
بر تن ما تو حاکمی، ای دوست
خواه راحت رسان و خواه گزند
ای ملامت کنان مرا در عشق
گوش می‌نشنود ازینسان پند
گرچه من دور مانده‌ام ز برت
با خیال تو کرده‌ام پیوند
آن چنان در دلی، که پندارم
ناظرم در تو دایم، ای دلبند
تو کجایی و ما کجا؟ هیهات!
ای عراقی، خیال خیره مبند

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره سایت

از رنج زندگی، به ادبیات پناه آورده‌ایم؛ به واژه‌های خیال‌انگیز و آهنگین، به آه، نگاه و نگاره. به عشق، به مهر، به دوست داشتن…

پیوند دوستان

Copyright 2020 | Elmirashahan.ir | All Rights Reserved